پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳

جنگ سوم جهانی؛ واشینگتن پبروزی دیگری به‌دست آورد – برگردان: سامان

https://www.counterpunch.org/wp-content/uploads/2024/12/Screenshot-2024-12-13-at-9.05.06%E2%80%AFAM-680x562.png

در حالی که من قطعا به آن اتباع سوریه که پایان رژیم در نهایت بی‌رحم اسد را جشن می‌گیرند کینه نمی‌ورزم، شرمنده‌ام از این که سرنگونی آن دولت را هم به عنوان خیزشی دموکراتیک و یا حتی گامی کوچک به جلو برای مردم آن منطقه از جهان بپذیرم. در واقع، پیامد فوری شکست اسد افزایش یورش خونین در منطقه توسط تل آویو و واشنگتن بوده است. همان‌طور که هر ناظر جنگ و سیاست در منطقه می‌داند، وقتی تل‌آویو و واشنگتن حملات مسلحانه خود را شروع می‌کنند، عده زیادی از مردم کشته می‌شوند.                                                             

در حالی که رژیم اسد  سوار بر فساد و بی‌رحمی بود، کوچک‌ترین اعتقادی نداشتم  رژیمی که توسط جنگجویان شورشی کنونی رهبری و به‌طور «مخفیانه» توسط اسراییل،  آمریکا و احتمالا ترکیه‌ ایجاد شده و متشکل ازگروه‌های ائتلافی ترور، گروه‌های مجرم، و اربابان جنگ از اطراف جهان است  بهترین گزینه باشد. واشینگتن، با پذیرش مستندات خود، حداقل از سال ۲۰۰۳ در جهت تخریب دولت قابل دوام سوریه و جایگزینی آن با یک رژیم دست نشانده کار کرده است. اگر عراق نشانه‌ای باشد، اگر چنین رژیمی نتیجه خروج اسد نباشد، واشینگتن و اسراییل بیش از حد خوشحالند که  به غلبه هرج و مرج تا زمانی که کسی آن را انجام می‌دهد کمک کنند                                                                    . 

بسیاری در چپ غربی تشویق به سرنگونی اسد و ترغیب آزادی در حال اجرای سوری‌ها می‌کنند. تصویر سوری‌های شاداب در رسانه‌های غربی پخش و پاشیده می‌شود، من شخصا، در تماشای همان صحنه‌هایی بودم که پس از تسخیر بغداد توسط  نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۰۳ بر صفحه تلویزیون دیدم.، درست قبل از این که جورج دابلیوبوش در حالی که روکش شلواری پوشیده بود و  در سراسر عرشه ناوبری قدم می‌زد و  اعلام می‌کرد «ماموریت انجام شد»..  شعارهای آنها که در طرف چپ‌ تغییر رژیم را جشن می‌گیرند خوب به نظر می‌رسند،  اما تعجب می‌کند که انها چه ربطی با واقعیت‌های روی زمین دارند. همینطور، شخص باید درک کند که امریکا و اسراییل تمایل چندانی به دیدن دولتی واقعا مترقی  در هر جایی از منطقه که ما آن را خاورمیانه می‌نامیم ندارند. واشینگتن مدت‌‌هاست که رژیم‌های ارتجاعی را ترجیح داده و حمایت نموده است،  خواه خود را جمهوری یا که سلطنتی بنامند. اگر واشینگتن نتواند آن را تسهیل کند -مانند عراق و سوریه- هرج و مرج را تسهیل خواهد کرد.             

در مورد حمایت آمریکا و اسراییل چیزی نخواهید شنید. به هر حال،  این یک واقعیت تاریخی است که ترفند  و پول آنها شرایطی را ایجاد کرده که از آن اچ. تی. اس(تحریر الشام) HTS  و ارتش ملی به‌جود می‌آید.، همچنین، ترکیه کشور عضو ناتو است. که در خود به نوعی دال بر دخالت آمریکاست که همان‌طور که گفته شد، . هم‌چنان امیدوارم که  دولت جدید  از نظر رفتار با مخالفان و قبول کثرت فرهنگی سوریه بهتر از دولت  اسد باشد. در عین حال، حتی بیشتر شک دارم که چنین شود.

اسراییل بخشی از سوریه را اشغال کرده و در حال بمباران بخش‌های بیشتری از آن است. جالب خواهد بود که ببینیم دولت سوریه چگونه پاسخ می‌دهد. آیا خواهان بازگشت قلمروی خود از اسراییل و آمریکا می‌شود (که میدان‌های نفتی را اشغال کرده است) یا تسلیم خواهد شد؟ پاسخ احتمالا مربوط به آن‌چه خواهد بود که دولت جدید مدیون هر دو قدرت است. آمریکا عمیقا در ایجاد این وضعیت دخالت داشته است. تنها کاری که باید انجام دهد این است که  به رژیم وابسته‌اش در تل آویو بگوید عقب بکشد. البته، تا زمانی که اهداف واشینگتن محقق نشود، این امر اتفاق نخواهد افتاد. (نفس خود را حبس نکنید).  گسترش  اشغال‌گری اسراییل  در سوریه به درخواست برای تحریم فوری و درازمدت تسلیحاتی  اسراییل سوخت می‌افزاید (هیزم بر آتش) ‌. همان‌طور که من می‌نویسم، نیروهای آمریکایی در حال اشغال خاک سوریه بیش از آن‌چه که در گذشته گرفته‌اند هستند.   این  امر گسترش و کنترل شدید میدان‌های نفتی که چند سال پیش اشغال کرده‌اند را در نطر دارد؛  منابعی که قبلا توسط جنگجویان کرد گرفته شدند؛ یعنی جنگجویانی که موقتا با نیروهای آمریکا همسو بودند و بعد آنها را به‌سوی ترک‌ها، دشمنان خونی آنها پرتاب کردند.

ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا کلارک وسلی سال ۲۰۰۳ در کتاب خود به نام نقد کلارک، فاش ساخت که آمریکا  پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نقشه‌ای را طراحی کرد تا «هفت کشور  را در عرض پنج سال» از بین ببرد. در حالی که این نقشه اصلاح شد و هنوز  محقق نشده است، دو رژیم مخالف واشینگتن  اکنون از بین رفته‌اند: صدام حسین در عراق و اسد در سوریه. هردوی این دودولت  بعثی بودند و هردو  دهه‌ها درگیر طرح‌های مختلفی از واشینگتن بودند تا  از رشد جنبش‌های ‌انقلابی در میان جمعیت‌های گوناگون منطقه جلوگیری نمایند. وقتی این تلاش‌ها آغاز شدند، جنبش‌های انقلابی که واشینگتن می‌خواست نابود کند کمونیستی بودند؛ اینها سپس توسط با مبارزات انقلابی اسلامی جایگزین شدند. هردو مخالف شدید حضور آمریکا در منطقه بودند.به‌عبارت دیگر ضد امپریالیست بودند. رژیم‌های بعثی بر ناسیونالیسم سکولار و ضد کمونیستی تاکید می‌داشتند. هم بعثی‌ها و هم انقلابیون  اسلام‌گرای بعدی از آزادی فلسطین حمایت می‌کردند. از بقیه این هفت کشور، فقط ایران دست نخورده باقی مانده است. چهار کشور دیگر‌-سودان،لبنان، لیبی و سومالی همان چیزی هستند که رسانه‌های امپراتوری مایلند آنها را «دولت‌های شکست خورده» بنامند.  

وصعیت کنونی  نتیجه غیر مستقیم و مستقیم حمایت واشینگتن از عناصر مرتجعی است که طیف‌های مختلف اسلام مسلح، گانگسترها  بین‌المللی و مزدوران مستقیم را ترکیب می‌کند. آموزش آنها تحت  نظارت آمریکا، اسراییل و آژانس‌های اطلاعاتی ترکیه بوده است.  شاید بزرگ‌ترین این اقدامات عملیات سیا بود که به نام چنار چوبی Timber Skymore شناخته شده، و  نیویورک تایمز آن را « یکی از پر هزینه‌ترین برنامه‌های عملیات مخفی در تاریخ سیا» نامید. در سال‌های احخر ، آمریکا نیروهای اوکراینی آموزش داد، که دانش و مهارت خود را به شبه‌نظامیان اسلام‌گرا قرض دادند این به خودی خود یادداشت کناری جالبی است که با افسانه‌ای که آمریکا تبلیغ می‌کند در تضاد است  که جنگ در اوکراین فقط یک عملیت دفاعی است و جنگ داخلی در سوریه تنها جنگی برای رهایی از زیر بار ستم است. در واقع،  این واقعیت کوچک پایه‌ای را برای این استدلال فراهم می‌کند که  هردو درگیری جنگ‌های امپریالیستی هستند که برای تقویت هژمونی آمریکا طراحی شده‌اند. من استدلال می‌کنم که این جنگ‌ها در واقع جنگ جهانی بسیار بزرگ‌تری هستند.   از اینرو عنوان این مقاله است.

 در مجموع، در حالی که جشن گرفتن محتاطانه سرنگونی رژیم اسد مشروع است، مخالفت با اقدامات نظامی اسراییل و آمریکا حتی مهم‌تر است.  اذعان به شادی و آسودگی سوری‌هایی که تحت آن دولت رنج بردند، به هیچ‌وجه اشغال در حال انجام خاک سوریه توسط آمریکا، نیروهای اسراییلی و ترک را توجیه نمی‌کند. در واقع، با حضور این نیروها در خاک سوریه حتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. به‌علاوه، مخالفت بانسل‌کشی مداوم  فلسطینی‌ها و بمباران لبنان توسط واشینگتن و اسراییل باید گسترش و افزایش یابد. درک ما باید با درک  این موضوع آغاز شود که از  غزه تا کرانه باختری، دمشق تا بیروت، و از بغداد تا تهران  همه این درگیری‌ها ناشی از ماهیت همیشه تهاجمی و طمع بی‌پایان امپریالیسم آمریکاست. 

ماخذ: کاونتر پانچ

https://www.counterpunch.org/2024/12/13/washingtons-third-world-war-scores-another-victory

/

سامان                       

۱۶ دسامبر ۲۰۰۲۴- هلند        

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

یک پاسخ

  1. جنگ جهانی سوم ظاهرا شباهتی به جنگ جهانی اول و دوم ندارد ،در این جنگ برتری نظامی در تکنولوژی و ابزار جدید هوش مصنوعی، سلاحهای با هوش و ارزان و بعدا سرباز های سایبری_ روباتی است .جنگ بین الیگارشی جدید که صاحب این امکانات هستند علیه بقیه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *