پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳

بررسی کوتاهی از حوادث اخیر سوریه – هوشنگ کوبان

رژیم بشار اسد سرنگون شد. اولین تفسیری  که بی‌میانجی خرد امروز در بسیاری از رسانه‌هایی که در سمت ناتو ایستاده‌اند، با آن روبه‌رو هستیم این است که بشار اسد دیکتاتور بود یا مردم خود را قتل عام کرده بود و سزای اعمالش رسید. انگار رهبران تمام کشورهای جهان دموکرات هستند و مردم‌کشی نکرده‌اند و تنها همین یک دیکتاتور باقی مانده بود که باید به سزای اعمالش می‌رسید. بگذریم از اینکه وقتی می‌گوییم مردم خودش را کشت، این کلمه‌ی «مردم‌اش» که به کار می‌بریم خود نشان می‌دهد در کدام سمت ایستاده‌ایم. چون از قطب روبه‌رو این «مردم» را دیگران تروریست می‌خوانند. این بحث عقیمی است… آنچه در ده روز گذشته شاهدش بودیم یک جنگ قدرت بود. 

قبل از هر تحلیلی باید شهامت داشته باشیم و بتوانیم تعیین کنیم چه کسانی برنده‌ی این نبرد شدند و چه کسانی بازنده‌ی آن بودند. 

اولین برنده بدون تردید اسرائیل است، و ‌در کنار آن ایالات متحده. ترکیه برنده‌ی کوچک این اتفاق بود. خواهیم گفت چرا کوچک.

بازنده‌ی بزرگ، اول از همه همان مردم سوریه هستند که محکوم به زیستن در سایه‌ی یک رژیم داعشی می‌شوند، تا در آینده‌ای نزدیک به دنبال اسد با شمع بگردند. 

در صحنه‌ی بین‌المللی بازنده‌ی بزرگ روسیه است که آخرین پایگاهش در مدیترانه را از دست داد. و بعد بدون تردید جمهوری اسلامی است که این به معنای شکست راهبردیِ منطقه‌ای و کوچک شدن رژیم اسلامی در مرزهای ایران خواهد بود. 

چین نیز جزو بازنده‌های این بازی است. 

اگر پارتیزان‌های اسلام‌گرا توانستند به این راحتی از شمال سوریه تا دمشق، شهر به شهر را بدون کوچک‌ترین مقاومتی تصرف کنند و در نهایت رژیم حاکم را بر بیاندازند، می‌توان مطمئن بود که از پیش بین قدرت‌های بزرگ ‌و منطقه‌ای مذاکرات لازم انجام شده بود. حتما امریکا با روسیه به توافق رسیده بود و جنگ اوکراین در این میان موضوع توافق بود. امریکا به روسیه در باره‌ی اوکراین تضمینات لازم را داد. 

با کردهای شمال شرقی سوریه نیز به توافق رسیدند که آنان نیز بی‌صدا حوادث جاری را فقط به تماشا نشستند، و احتمالا به ایران هم ملغمه‌ای از تضمینات و اولتیماتوم دادند که دیدیم ادبیات رسانه‌های مرکزی تهران زبان خشن و فوق خصمانه نسبت به گروه‌های مسلح اسلامی سوریه از خود نشان ندادند و حتی اعلام آمادگی همکاری با آنان کردند.

کمی از فاصله‌ی دورتر که به اتفاقات نگاه کنیم، به عبارت دیگر اگر از ۱۷ اکتبر ۲۰۲۳ یعنی از زمانی که حمله‌ی حماس شروع شد تا کنون را مورد بررسی قرار دهیم، با توجه به نقطه‌ای که اینک به آن رسیده ایم، می‌توان حدس زد که آنچه در نهایت به خالی شدن غزه از سکنه، و در پی آن بمباران لبنان و بی اثر کردن حزب‌الله لبنان انجامید، همه مقدمه‌ی حوادث اخیر در سوریه بوده است. این پیروزی بزرگی برای اسرائیل و امریکا محسوب می‌شود. 

برای نیروهایی که به نام نیروهای دموکراتیک سوریه می‌شناسیم نیز سرنگونی اسد حادثه‌ی مطلوبی است. دعوت ترامپ از رهبر این جریان برای مراسم تاج‌گذاری در ژانویه ۲۰۲۵ به معنای ادامه‌ی پشتیبانی امریکا از آنان است. و این نشان می‌دهد که خطری از جانب اسلام‌گرایان یا آنکارا آنان را تهدید نخواهد کرد.

اکنون معلوم می‌شود علت دعوت «دولت باغچه‌لی» رهبر حزب فاشیست و ملی‌گرای ترکیه  از عبدالله اوجالان، رهبر معنوی کردها برای سخنرانی در مجلس شورای ترکیه برای چه بوده است. آنان از ماه‌ها پیش از طرحی که به اجرا گذاشته شد خبر داشتند و می‌دانستند که در طرح  جدید خاورمیانه‌ی بزرگ بعد از این مجبور خواهند بود با کردها همسایه شوند؛ با دولت کردها. پس راه مذاکره با آنان را جست‌وجو کردند. 

ایران نیز از این پس مجبور خواهد بود به صورت یک‌ دولت کوچک در درون مرزهای خود با مسائل داخلی خود تنها بماند و از آمال منطقه‌ای‌اش دست بکشد. 

به نظر نمی‌رسد خطری از جانب اسلام‌گرایان سوریه رژیم ایران را تهدید کند، چون همیشه باید در خاطر داشته باشیم که شیعه‌گری از زمان صفویه تاکنون یک‌پروژه‌ی انگلیسی در تاریخ بوده است و تا انگلستان به عنوان یک قطب تعیین‌کننده در خاورمیانه حضور فعال دارد، لااقل خطری جدی از جانب گروه‌های سنی تهران را تهدید نخواهد کرد.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

5 پاسخ

  1. آقای کوبان! از همه جا و همه کس نوشتی. از برندگان و بازندگان سقوط دیکتاتور سوریه نوشتی. اما، اگر در ایران و در بین مردم ایران زندگی میکنی، از واکنش مردم ایران پس از فرار بشار اسد، چیزی ننوشتی. ننوشتی که مردم ایران که بیش از چهار دهه است، در زیر دیکتاتوری «ولایت وقیح» سرکوب میشوند، و امکاناتشان را خامنه ای میدزدد، و به حلقوم تروریست هایش در سوریه و عراق و لبنان و یمن میریزد، چگونه از شر خامنه ای جنایتکار رها شوند؟ آقای محنرم! محور مقاومت، و عمق استراتژیک حکومت اسلامی، باد شد و به هوا رفت. پیامت برای مردم ایران، برای رسیذن به آزادی و یک زندگی انسانی چیست؟ آیا صدای آنها را هم میشنوید؟ یا اینکه دغدغه اصلی شما، پرداختن به همه قدرت های جهانی مانند آمریکا و اسراییل و روسیه و انگلیس است، و کاری به این نداری که، برای درد مردمی که در میانشان زندگی میکنی هم، حرفی برای گفتن داشته باشی؟ در ۵۷ خمینی در جا زدن، جای مطمئنی برای ایستادن نیست، اما تغییر خردمندانه در باورهای نادرست گذشته، حتمن به شهامت اندیشمندانه نیاز دارد.

    1. آقای نکونام! بی گمان “مردم ایران ” از برکناری هر دیکتاتوری خوشحال و شاید منتفع شوند اما این نوشته کوتاه با توجه به تیترش به ” برندگان و بازندگان” پس از سقوط برنامه ریزی شده دیکتاتور سابق سوریه اختصاص دارد. یک چیز را هم فراموش نکنیم که مردم ایران در خلا زندگی نمی کنند و قاعدتا تحت تاثیر رویداد های مهم منطقه و جهان قرار می گیرند و از این زاویه نگاه نویسنده مقاله میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد!

  2. اگر به گفته هوشنگ کوبان آمریکا و روسیه توافق کرده بودند معلوم نیست چرا فقط آمریکا برنده است و روسیه بازنده؟ تنها دلیلی که به ذهن متبادر می‌شود همان منطق چپ روانه مقصرنشان دادن آمریکا در همه حوادث است و نادیده گرفتن نقش مخرب روسیه از یک طرف و حکومت دیکتاتوری کثیف بشار اسد از طرف دیگر. به همین دلیل باید یکی از بازندگان بزرگ این صحنه را چپ‌های محور مقاومتی ایران دانست که بیش از یک دهه از سرکوب بی‌رحمانه بهار دمشق دفاع کردند تا بتوانند تز بی‌بنیاد جهان چند قطبی را به زور کشتار تحمیل کنند.

  3. غرب ستیزی «بدخیم» و روسو فیلی «خوش خیم» ، زبان حال جریانی است که، به « چپ محور مقاومت » معروف شدند. این ها چپ نیستند، بلکه بقایای وابسته به «شوروی سابق» هستند، که از چپ بودن، وابستگیشان به «سرمایه داری دولتی» شوروی سابق را تداعی میکردند. بعد از سوق «سوسیالیسم دروغین» این ها سرگردان و مایوس و ناامید، بخشی طرفدار سرسخت سرمایه داری شده، از گذشته خود پشیمان و ابراز ندامت کرده، و به خدمت سرمایه داری بازار آزاد در آمدند، برخی نیز که هنوز بارقه ای از گذشته، در انبان تجربی خود داشتند، و شاعد شکست اردوگاهی شدند، که به عنوان بهشت موجود به کارگران میفروختند، این با به دنبال جریان های اسلامی راه افتادند، و پیرو «محور مقاومتی» شدند که جنبش های ارتجاعی مذهبی ( اعم از شیعه و سنی ) طلایه دار آن شدند. برای این نوع چپ اردوگاهی سابق، جنبش های ارتجاعی حزب الله و حماس و جهاد اسلامی و حشدالشعبی و سپاه بدر و اصائب اهل حق و گردان سیدالشهدا و انصارالله حوثی و الشباب و بوکوحرام و فاطمیون و زینبیون و دیگر جریانها مذهبی و تروریستی و عقب مانده، جای اردوگاه از هم گسیخته اینها را گرفته است. از آنجایی که همه این جریانات متحجر خرافاتی عقب مانده، از موضعی کاملن ارتجاعی و ضد دستاوردها و پیشرفت های علمی و ترقیخواهانه بشری، با « تمدن و فرهنگ غرب» در ستیز هستند، این نوع به اصطلاح «چپ» به حمایت از این عقب مانده های تاریج برخاسته اند. اگر شوروی دیگر نیست، این جریان ها عقب مانده که هستند که به غرب و آمریگا گیر بدهند. مویی از خرس کنده هم غنیمت است. همین وابستگان به شوروی سابق، برای جریان های سیاسی و مردم ایران شناخته شده هستند. همگان میدانند که این جریان وابسته به شوروی سابق، چگونه وارد همکاری با خمینی جنایتکار شدند، و چه ضرباتی که به مردم و بویژه به جریان های دمکراتیک و چپ و سوسیالیست ایران وارد کردند. آز آنجایی که وارث خمینی، خامنه ای مرتجع و جنایتکار، بر گروه های نیابتی خود، عنوان «محور مقاومت» داده و تامین مالی و تسلیحاتی این گروه ها برای ایجاد بلوا و ناآرامی در منطق و دنیا، «عمق راهبردی» حکمت خود نامیده است، پروروس های ورشکسته به تقصیر، بجای خمینی، که به زباله دان تاریخ رفت، به دنبال جانشین او خامنه ای، لباس « محور مقاومت» پوشیدند، تا همان درک عقب مانده خود از «چپ» را، قاچاقی وارد جنبش چپ کنند. اما، ذیری است که دستشان رو شده، و آبروباخته تر از آن هستند که، کسی فریبشان را بخورد. این ها به گذشته تاریخ تعلق دارند، بروند و خودشان را منحل کنند. وقتتان خوش!

  4. جناب مهرداد-
    اخبار روز یک سایت چپ است. لااقل در کنیه‌اش اینطور می‌نویسد. اینجا محل تبادل نظر چپ‌گرایان است. شما هزار و یک جا برای اشاعه افکار منور خود دارید. ما فقط اینجا را. تقریبا همه فضای مجازی در اختیار شما و دوستانتان است. بگذارید اینجا برای ما بماند.
    روش برخورد شما نه دوستانه است و نه نقادانه. مثل دوستانتان جز ناسزاگویی روش دیگری بلد نیستید. در باره بهار عربی و هر کلمه دیگری که به کار برده اید می توان تحلیل کرد و نشان داد کجا به سر می‌برید. اما جایش اینجا نیست. سوریه امروز جایی است که در آن کلیه راست‌ها: لیبرال‌ها و سلطنت طلبان و صهیونیست ها و داعشی ها و همه دشمنان چپ متحد می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *