سال ۱۳۷۶ در سمینار فقر و نابرابری در ایران، اقتصاددان توسعهگرا، دکتر محسن رنانی، در مقالهای نشان داد در پی اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی پس از جنگ، خط فقر مطلق بالاتر از خط فقر نسبی قرار گرفته است و این بهمثابه وارونگی در اقتصاد، آثار و پیامدهای فاجعهآمیزی خواهد داشت
سال ۱۳۷۶ در سمینار فقر و نابرابری در ایران، اقتصاددان توسعهگرا، دکتر محسن رنانی، در مقالهای نشان داد در پی اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی پس از جنگ، خط فقر مطلق بالاتر از خط فقر نسبی قرار گرفته است و این بهمثابه وارونگی در اقتصاد، آثار و پیامدهای فاجعهآمیزی خواهد داشت. مطمئن نیستم امروز آن وضعیت تکرار شده یا نه؟ اما وقتی درآمد سرانه در مدت یک دهه از ۷.۴ میلیون تومان در سال ۱۳۹۰ به ۵.۲ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ رسید، وقتی در همین فاصله نسبت هزینه ۱۰ درصد ثروتمندترین به ۱۰ درصد فقیرترین از ۱۱.۰۹ برابر به ۱۲.۸۶ برابر و هزینه ۲۰ درصد ثروتمندترین به ۲۰ درصد فقیرترین از ۶.۷۸ برابر به ۷.۶۹ برابر و خط فقر مطلق خانوار چهارنفری از یکمیلیونو ۷۰۰ هزار تومان به چهارمیلیونو ۵۰۰ هزار تومان رسید، همه فهمیدیم که آوار نابرابری بر سر ملت بزرگ ما بیش از گذشته ریخته است. بنابراین وقتی سال ۱۴۰۲ گزارش شد که سهم پایینترین بیستک از کل درآمد ناخالص ملی ۵.۹ درصد و در مقابل سهم بالاترین بیستک ۴۷.۵ درصد است، متعجب نشدیم (به نقل از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، مهر ۱۴۰۳). درباره آثار و پیامدهای این شکاف و نابرابری روزافزون و برای آنکه بدانیم «نابرابری با ما چه میکند؟»، نیز میتوان کوهی از آمار و ارقام را ارائه داد. در سال ۲۰۲۳ متوسط نرخ شادکامی در ۱۰ سال گذشته در جهان معادل ۵.۹۵ و در ایران ۴.۷۶ یعنی بسیار کمتر از میانگین جهانی گزارش شد. وضعیت ایران همسطح عراق و فلسطینِ جنگزده بود (گزارش شادی در جهان، ipsos, 2023). میانگین امتحانات نهایی خردادماه ۱۴۰۳ دانشآموزان دبیرستانی در سه رشته تجربی، ریاضی و علوم انسانی به ترتیب ۱۱.۲۳، ۱۰.۷۹ و ۸.۷۵ بود. درخواست قانونی سقط جنین در بهار ۱۴۰۳ در مقایسه با بهار ۱۴۰۲ از دوهزارو ۸۳۹ مورد به سههزارو ۶۹ مورد رسید. تقریبا با همه درخواستها موافقت شد. تعداد دانشآموزان ترک تحصیلکرده از ۹۱۱ هزار در سال ۱۴۰۰ به ۹۳۰ هزار در سال ۱۴۰۲ رسید. تعداد خودکشی منجر به مرگ در سال ۱۴۰۲ در مقایسه با سال ۱۳۹۸ حدود ۴۷.۸ درصد افزایش یافت و میانگین خودکشی در ایران تا متوسط جهانی فاصله کمی دارد و در برخی استانها بسیار بالاتر از میانگین جهانی است. این جامعه تراز نوینی است که نابرابری ساختاری برای ملت ما به ارمغان آورده است! محققی گفته «من به نابرابری علاقهمندم، نه به دلیل اهمیت بیشترش در مقایسه با فقر، بلکه چون معماگونه است» (اولیویه بلانچارد و دنی رودریک، مبارزه با نابرابری، ترجمه رضا بخشی آنی و مجید اسدی، انتشارات روزنه، ۱۴۰۱). معمای نابرابری کجاست؟
برای ما که هر لحظه زندگی روزمره در برابر گونههای متفاوت نابرابری و تبعیض قرار میگیریم، آیا نابرابری معماست؟ سالها پیش یکی از استادان برجسته که پژوهشها و مقالات زیادی درباره فقر و نابرابری بهویژه زنانهشدن فقر و نابرابری داشت، گفت تنها وقتی در سفری به هند رفتم و فاصله محل اقامتم تا محل برگزاری کنفرانس در دانشگاه را پیاده طی کردم، معنای فقر و نابرابری را در کف خیابانهای هند عمیقا فهمیدم. به تقلید از او میگویم از وقتی توفیق آن را داشتم تا در زندان مقیم شوم، معنای نابرابری را عمیقا فهمیدم. در زندان میانگین هزینه خرید ماهانه زندانیان از فروشگاه در حد فاصل کمتر از یک تا ۲۰ میلیون تومان متغیر است. اگرچه با درنظرگرفتن هزینه پنهان برای خرید مواد ازجمله هر گرم شیشه حدود یک میلیون تومان تا خرید موبایل دستکم ۱۰ برابر قیمت متعارف آن خارج از زندان، این شکاف بسیار عمیقتر هم میشود. وقتی در یک مؤسسه مطلق که همه حیات و ممات افراد تحت کنترل و نظارت است، شاهد چنین نابرابری سهمگینی هستیم، چه معمایی درباره نابرابری در زندگی روزمره باقی مانده است؟ به نظر میرسد نشاندادن مظاهر نابرابری در جامعه امروز ایران کار دشواری نیست، اما هنوز مسائل ناگفته درباره سببشناسی و همینطور آثار و پیامدهای نابرابری فراوان است. جغرافیا، فرهنگ، سیاست و این اواخر ظرفیت حکمرانی و قدرت بوروکراسی فهرستی از عوامل کلان هستند که صاحبنظران بهعنوان عوامل مولد فقر، نابرابری و توسعهنایافتگی مطرح کردهاند که البته درباره نسبت بین آنها سخن بسیار و مناقشات جدی است و دیدگاهها در این زمینه را میتوان به دو گروه سیاستپرهیز و سیاستمحور تقسیم کرد؛ دیدگاههای سیاستپرهیز با عمدهکردن نقش عوامل غیرسیاسی در پدیداری فقر و نابرابری در پی توضیح علل و عوامل پدیدآورنده نابرابری است، درحالیکه دیدگاه دیگر با بهرهگرفتن از مباحث اقتصادِ سیاسی بر نقش ساختار قدرت و نظام حکمرانی بر پدیدآمدن و تعمیق شکاف نابرابری اصرار میورزد. به نظر میرسد نابرابری ساختاری کنونی جز در پرتو دیدگاه دوم توضیحدادنی نیست. به گفته هرمان دیلی (که نمیدانم کیست) «دست نامرئی آدام اسمیت اکنون پایی نامرئی است که زیر لگدهایش طبیعت و جامعه خرد و له میشود». کتاب «نابرابری با ما چه میکند؟» که دوست عزیز دکتر مزدک دانشور ترجمه و به دست ما رسانده، تلاش کرده تا آنچه را امروز نابرابری بر سر ما آورده، بهروشنی ترسیم کند. انگیزه مترجم محترم آنچنان که در مقدمه توضیح داده، مشاهده «تأثیرات آشکار و پنهان نابرابری بر همه زندگی ما» در تمام سالهای پس از جنگ است. دامنه مطالعات درباره آثار نابرابری بر سلامت بهویژه سلامت روان در ایران چندان گسترده نیست و دانش ما در این زمینه بسیار کم است، بنابراین مطالعه این کتاب میتواند بصیرت بیشتری درباره آنچه تأثیر نابرابری بر روح و روان دارد، به دست دهد. از مترجم محترم که همواره در تلاشهای علمی دغدغه نابرابری داشتهاند، به واسطه آنکه ترجمه روانی از این کتاب را در اختیار مخاطب ایرانی قرار دادهاند، سپاسگزارم و برایشان آرزوی موفقیت و شادکامی دارم.
منبع: شرق