ما این روزها بهتر از پیش می بینیم که چگونه رژیم واپسگرای اسلامی در دوران دانش و خردورزی های شگفت انگیز یکراست پا در هواشده و خودکامگی ولائی آن نیز در ته چاه کنده ی خویش گرفتارمانده است. این ساختار اعدام دوست، مافیائی، دزدسالار و زن ستیز بیش از هر زمانی درب و داغان و ناکارآمد شده و دیری ست بسان رهبرش پای بر لبه ی گور و سرنگونی نهاده است. همه ی ما بخوبی می دانیم که این حکومت تبهکار، آدمخوار، نادان و نادان پرور بی کلاه خدا و بی پشتوانه چاه های نفت و … هرگز نمی توانست ای بسا یکسال هم بپاید. چراکه این دم و دستگاه تمامیتخواه و نیرنگ باز به خواست انسان و خرد اجتماعی باوری ندارد و بهائی نداده است و ناگزیر مشوق هیچگونه توان راهبردی و ایده های فراروئی پیشروانه بسوی چشم اندازه های انسان مداری نداشته و ندارد و از همین رو نیز، اینچنین است که اراده و اداره تباه، خونین و واپسگرایش هنوز نتوانسته کاری بسود زندگی بهتر کارگران و توده های کارمزد بردارد و در آینده نیز بی گمان هیچگاه نخواهدتوانست قوانین دوران شترچرانی خویش را در وجود شعله ور و جستجوگر کارگران و جوانان و بویژه بر هوشیاری زنان آگاه و بپاخاسته ی ما بپذیراند. نه هرگز!
ما در درازای ۴۵ ساله پیدائی این دکان ننگین دینی ایستاده ایم، و یکایک خود ما از آن و گردانندگان ریز و درشت دیروز و امروزاش چه های زشت و هولناک که ندیده! و در پس و پشت عمامه ها و عباهای پاک شان چه ریاها و پلیدی های شرم آور و باورنکردنی بوده است که ما بخش ناچیزی از آنها را نشناخته ایم! و چه دروغ های گنده و مردمفریبانه، و چه وعده های پوچ و تکراری هنوز مانده که نشنیده باشیم!؟ البته و بی گمان این نمایندگان نیک سرشت خدا بر روی زمین همه آن پندارها، رفتارها و کردارهای خود را جز بنا بر خواست خدا و رضایت مطلق او نگفته، به پیش نبرده و در زندگی سیاه و سخت ما پیاده نکرده اند! تامگر تنها، قوانین ملائی یا بخوان خدائی ـ محمدی ناب و خاص شیعوی مهیاشود. آیا قوانین فرسوده و ابزار ازلی و ابدی دین، و همچنین اهداف و اعمال آخوندها هنوز می توانند این کلاه و خشونت مرگبار خود را بنام خدا و مصلحت او با هرگونه تهدید، ستم، سرکوب، زندان، اعدام و… بیش از پیش به پیش برد؟ نه هرگز! زیرا دوران ساده دلی، ناآگاهی و خردکشی سپری شده است و بویژه خردتجربی نوع انسان این چندش آخوندی را برنمی تابد و شگفت انگیز نیست در بالا بلند این رودرروئی، خواست زنان و دختران ما خودباورانه و سازش ناپذیر ایستاده اند.
و قانون جدید عفاف و حجاب که بهتر است بگوئیم فرمان بی حجب و حیائی آقا و رژیمش می باشد، اینک آن تهدید و ترفند که جز”زن ترس” نیست، نوشته و تصویب شده و نزدیک به اجراست. قانونی که یکی از بدترین و رسواترین نیرنگهائی دینی، رهبری و حکومتی اسلامی ست که در تاریخ ادیان چنین بی پروا شناسانده نشده است! و ترفندش حجاب هم می باید درین بحران ساختاری که کمر مزدبگیران و تنگدستان را شکسته سرگرم کند، و حکومت بتواند با هزینه های کلان جنگ و دشمن تراشی های آقا، رژیمش بتواند همچنان نان نداشته ی مردم را از گلوی خود و زن و بچه های شان بدزدد و آنرا به یمن و حزب الله و… هدیه دهد، و همچنان حق زندگی سالم و سرورانگیز مردم و بویژه آرزوهای آزادی زنان را با این کلک بی آبرو بخون و خاک بسپارد! تامگر زنان سرگرم پاکسازی عقلی و عفافورزی دروغین جامعه شریف اسلامی ـ ولائی شوند، که خود بوئی از آن نبرده اند.
این فریب دینی و این نیرنگ زن ستیزانه قرار است از ۲۳ آذر اجرائی شود و به هر شکل ممکن و بایسته ای بتواند جوشش و خیزش کارگران و توده ها و زنان را سرگرم و بدین وسیله کنترل کرده، و پیشگیری رویدادهای ناگوار رژیم با زنان و دختران را به همگان بسپارد که آنان دارای زن و دختر هستند، و از سوی دیگر بشود اهداف رژیم علیه مخالفان و مبارزان میسر و خودباوری زنان را ناقص و بی ارزش کرده و نگرش درست آنانرا را به بند کشد و خواست آزادی پوشش آنان را از دید پوچ خود و برای همیشه سرکوب اجباری ـ قانونی کند؛ و در برابر هرگونه ایستادگی و اعتراضی که زنان معترض، مخالف و جسور کنند، آنانرا با اهرم جریمههای سنگین و زندان به پذیرش چنین احکام زن ستیزانه ای ناگزیرسازند؛ و بدتر از آنکه سران ریاکار حکومت برای اجرای این قانون ضدبشری باهم یکصدا شده، جنگ قدرت و ثروت را کنارزده و به این ترفند پناه برده اند تا شاید از خروش و خیزش کلان اجتماعی جانبدربرند و آن ممکن نیست. کارگران، زنان و جوانان نمی گذارند. و رژیم نه نمی توانند جان بدربرد. نه هرگز!
چندش برانگیزتر اینکه: احمد راستینه، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس گفته: ” قانون عفاف و حجاب به شدت به دنبال حمایت از زنان و فعالیت آنان است و شرایط ایجاد محیط امن برای زنان را فراهم کرده است.” او همچنین گفته: ” اکثر مردم ایران هنجارشکنی را نمیپذیرند و قبول ندارند و از برهنگی متنفرند.” در حالیکه این مزدور بیمار هنوز نمی داند برهنگی چیست و یا او هرگز نمی خواهد بداند که اکثریت مردم نه این رژیم و نه آن مجلس و نه این قوانین انسان ستیزانه ی آنها را نمی خواهند بپذیرند و درین ۴۵ سال پیگیر در برابر رژیم ایستاده و بسیاری جان و زندگی خود را از دست داده اند و تن به زور و ستم ولائی ـ اسلامی نداره اند. کارنامه سراسر خونین و دردبار ما گویای این حقیقت مبارزاتی ست؛ چه این آقا و یا آن هموندان دیگرش بپذیرند یا نپذیرند.
شنیدنی و شگفت انگیز است که در این میان یکی بنام مصطفی محقق داماد، مدرس حوزه علمیه در نامهای خطاب به مراجع تقلید شیعه، در خصوص قانون تحمیل حجاب نوشته است: ” این قانون موجب تنفر نسل جوان از آموزههای دینی و ترک ناخواسته وطن از سوی برخی از هموطنان میشود و قوه مجریه آن را غیرقابل اجرا و برخلاف مصالح عامه میداند.”
و یکی از چندشناکترین سر دسته های مافیاها و چپاولگری های کلان رژیم محمدباقر قالیباف، رییس مجلس نیز چنین سروده و گفته است: ” موضوع حجاب احتیاج به درایت، خلاقیت و توجه دارد و یک موضوع شرعی، قانونی و هویتی است.”
اعتراض، مخالفت و مبارزه سراسری و ۴۵ ساله ی کارگران، زنان، جوانان و توده های ندار و زمینگیر شده ریشه در تنگدستی، بیکاری، زور سیاسی تکقطبی و ستم کر و کور نظام واپسگرای دینی ست. بدتر و ناگوارتر از همه و مکمل دین، وجود نابرابری های ساختار انگل سرمایه سالاری ست که همه جا تیغ و برا بنام خدا دارد و گردانندگان بی خدایش اینک همگی دارا و در بالانشین و سر و گردنی آسمانی دارند و سرومور و گنده گو و سیر شکم در عرش اعلای ایران برای خود بهشت ساخته و آنجا به حکمت و رحمت ایشان خشنود نشسته اند و از درد و رنج و گرسنگی و بی پناهی مردم بیدادرس هیچ نمی دانند؛ چراکه اگر بخواهند و یا می خواستند بدانند، دیگر آن بالا نمی توانستند بمانند و نخواهند ماند. بامید مبارزه ای پیگیر، همبسته و مشترک انسانی و اجتماعی و پی دادن به آن!
بهنام چنگائی سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳