یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳

یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳

چالش‌های پیش روی چپ‌گرایان: تحلیل بحران‌های ساختاری و اجتماعی – برگردان: سینا بهزادی

طبقات تحت سلطه در جامعه امروزی به‌شدت دچار تفرقه شده‌اند؛ این واقعیت برای هر کسی که تلاش کند تعریف مشخصی از “طبقه کارگر” ارائه دهد، آشکار است. بسیاری از افراد علاقه‌ای به مفهوم مبارزه طبقاتی ندارند. این وضعیت باعث شده است تا حزب چپ در آلمان با نقاط ضعف عمیقی روبرو شود و چشم‌انداز پیشرفت برای آن بسیار مبهم به نظر برسد.

سقوط پایگاه اجتماعی حزب چپ، که روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شود، به معضل اساسی این حزب تبدیل شده است. این سقوط، مدت‌هاست که به خودانتقادی و تحلیل علل درون‌حزبی محدود شده است. در تازه‌ترین کنگره حزبی که در شهر هاله برگزار شد، رهبران حزب تلاش کردند با ارائه سازش‌های کوتاه‌مدت و پرهیز از مواجهه مستقیم با مسائل حساس، وحدت ظاهری ایجاد کنند. به‌عنوان نمونه، بحث درباره سیاست اسرائیل و فلسطین با ارائه یک پیشنهاد سازشی کنار گذاشته شد، و همچنین موضوعات کلیدی دیگری مانند حمایت از درآمد پایه بدون قید و شرط نیز بدون تغییر باقی ماندند.

زمان‌هایی که این حزب می‌توانست حمایت گسترده اجتماعی را برای مطالبات خود به دست آورد، مانند مخالفت با سیاست‌های بازار آزاد و برنامه‌های ریاضتی، به پایان رسیده است. امروز، حزب چپ در موضوعاتی مانند حداقل دستمزد یا سیاست‌های تسلیحاتی در اقلیت قرار دارد و با مخالفت شدید رسانه‌ها مواجه است. این وضعیت نشان می‌دهد حزب نیاز دارد مواضع خود را بازنگری کند و با تغییرات اجتماعی و اقتصادی سازگار شود.

اینس شوِردتنر، یکی از رهبران جدید حزب چپ، اعلام کرده است حزب باید به مقابله با نخبگان و ثروتمندان بپردازد. وی تأکید دارد حزب باید مستقیماً با مردم صحبت کند و مسائل اصلی آنان را شناسایی کند. جان فان آکن، دیگر رهبر حزب، نیز اعلام کرده است حزب قصد دارد در انتخابات آینده بر دو موضوع اصلی تمرکز کند: محدودیت اجاره‌ها و پایان دادن به سیستم دوگانه بهداشت. اما این استراتژی، نشان از محدودیت عمیق تحلیل طبقاتی در رویکرد رهبران حزب دارد.

تکیه بیش‌ از حد حزب چپ بر سیاست‌های انتخاباتی و نتایج نظرسنجی‌ها، از دید بسیاری از تحلیلگران، یک اشتباه بزرگ است. این رویکرد باعث تقویت این انتظار می‌شود که تغییرات واقعی سیاسی صرفاً از طریق پارلمان و دولت ممکن است، نه از طریق فشار اجتماعی و مبارزه طبقاتی. بسیاری از اعضای حزب معتقدند حزب باید بیش از گذشته بر تغییر ساختارهای اجتماعی تمرکز کند.

بحث‌ها درباره درآمد پایه بدون قید و شرط، نمونه بارزی از اختلافات درون حزبی است. گریگور گیزی، از رهبران برجسته حزب، در مخالفت با این سیاست، آن را غیرعادلانه دانسته و تأکید کرده است چنین سیاستی تفاوت میان سال‌ها کار و مشارکت اجتماعی را نادیده می‌گیرد. این اختلافات نشان‌دهنده ضرورت بازنگری عمیق در استراتژی‌ها و اولویت‌های حزب است.

برای درک وضعیت بحرانی حزب چپ، تحلیل‌های سطحی از تغییرات اجتماعی کافی نیست. نیروهای چپ باید تمرکز بیشتری بر شرایط ساختاری جامعه داشته باشند. تغییرات اقتصادی و تکنولوژیک در دو دهه اخیر نقش عمده‌ای در تغییرات سیاسی و اجتماعی ایفا کرده‌اند و به پراکندگی بیشتر طبقات تحت سلطه منجر شده‌اند. این شرایط، تحلیل‌های سنتی از مبارزه طبقاتی را پیچیده‌تر کرده است.

جامعه امروز با موانع گسترده‌ای مواجه است که از وعده‌های مصرف‌گرایی تا بحران‌های اقتصادی را در بر می‌گیرد. این موانع، باعث گسترش “فقر فکری” و کاهش همبستگی اجتماعی شده است. حزب چپ نیاز دارد به‌طور جدی با این تغییرات روبرو شود و استراتژی‌های جدیدی را برای مقابله با این موانع تدوین کند.

یکی از ضعف‌های عمده حزب چپ، فقدان فرهنگ مقاومت اجتماعی است که بتواند ارزش‌های سوسیالیستی را تقویت کند. در غیاب چنین فرهنگی، بسیاری از منازعات اجتماعی به انتخاب میان گزینه‌های لیبرال یا محافظه‌کار محدود شده است. این امر، حزب را از دسترسی به مسائل روزمره مردم بازداشته و باعث کاهش نفوذ آن شده است.

برای بازسازی موقعیت خود، حزب چپ نیاز دارد فراتر از رویکردهای انتخاباتی و تاکتیک‌های کوتاه‌مدت حرکت کند. این حزب باید به دنبال روایت‌ها و چشم‌اندازهایی باشد که بتواند جامعه را به سوی تحول واقعی سوق دهد. همچنین، نیاز است که حزب به طور هدفمندتری به مسائل زندگی روزمره مردم نزدیک شود و از سازش با نهادهای قدرت پرهیز کند.

بحران کنونی حزب چپ در آلمان، نمادی از چالش‌های گسترده‌تر برای نیروهای چپ در سراسر جهان است. این بحران، فرصتی برای بازنگری در استراتژی‌ها و ارزش‌های اساسی فراهم می‌کند. تنها با تحلیل عمیق شرایط اجتماعی و تغییرات ساختاری، و تدوین برنامه‌های دقیق و منسجم، حزب چپ می‌تواند نقش مؤثری در تغییرات اجتماعی ایفا کند و از فروپاشی کامل جلوگیری کند.

منبع: nd – برگردان برای اخبار روز سینا بهزادی

برچسب ها

حادثه دلخراش برخورد یک خودرو به جمعیت حاضر در بازار شلوغ کریسمس شهر ماگدبورگ آلمان، جامعه این کشور را در شوک و اندوه فرو برده است. در این حمله عمدی که جمعه رخ داد، دست‌کم پنج نفر، از جمله یک کودک خردسال، کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی شدند. چندین رسانه آلمانی مظنون را «طالب. ا» معرفی و اعلام کرده‌اند او متخصص روان‌پزشکی و روان‌درمانی است. وی خود را یک مسلمان سابق معرفی کرده و در شبکه‌های اجتماعی نظراتی ضداسلام منتشر کرده است. همچنین، او از حزب راست‌گرای افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) حمایت کرده است

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

یک پاسخ

  1. بله “بحران کنونی حزب چپ در آلمان، نمادی از چالش‌های گسترده‌ تر برای نیروهای چپ در سراسر جهان است.” و یکی از علل آن در آنجاست که هنگامی که چپ میخواهد مبارزه طبقاتی را به پیش برد خود را در دنیایی دگرگون شده میابد که نیازمند دوباره تعریف طبقاتیست که در قالب گذشته قرار نمی گیرند.از طرف دیگر چپ کنار گذاشتن آن قالب و فرمول را پیروزی راست میداند و همه مبارزات و هستی خود را به آن پیوند زده است. کارگر زدگی و فراموش کردن حاملان آرمان سوسیالیسم دمکراتیک یعنی جوانان و قشر تحصیلکرده از دیگر چالش های چپ است. دانشجویان ما زمانی میتوانند در بین توده ها جایگاه راهبری داشته باشند که در رشته تحصیلی خود در بعد سیاسی اجتماعی صاحب نظر شوند. تبادل اندیشه از طریق کنفرانس های بین دانشگاهی, مطالعه دستاورد های دیگر کشور ها و دعوت از مسؤلین دولتی برای توضیح شرایط و رهنمود هایی که حاصل خرد جمعی آنهاست بجای مشت گره کرده و مطالب شعار گونه سبب کسب اعتبار و کسب اعتماد مردم و پذیرش رهنمود های آنان در دیگر زمینه های سیاسی اجتماعی خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *