پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

فایننشال تایمز: چندقطبی گرایی و بازگشت ترامپ پایان جهانی سازی سرمایه داری نیست

روزنامه فایننشال تایمز – ماه گذشته، سرجیو ارموتی، رئیس بانک یو بی اس (یک شرکت چندملیتی خدمات مالی و بانکداری سرمایه‌گذاری مستقر در سوئیس) در این صفحات هشداری جدی ارائه کرد. او اظهار داشت: «در نزدیک به پنج دهه فعالیت من در حوزه مالی، همواره این فرض وجود داشت که سرمایه جهانی با سهولت و گسترش روزافزون در جریان خواهد بود… جریانی که موجب رشد، نوآوری و ارتقای استاندارد‌های زندگی می‌شد. اما او با اندوه افزود: «این پویایی اکنون در حال تغییر است. تنش‌های تجاری میان ایالات متحده و چین موجب کاهش جریان کالاها، خدمات، سرمایه‌گذاری‌ها و نیروی کار شده است.»

گیلیان تت روزنامه نگار و تحلیلگر برجسته حوزه اقتصاد و بازار‌های مالی روزنامه فایننشال تایمز در ادامه نوشت: نگرانی او و دیگران کاملاً قابل درک است. پیروزی انتخاباتی دونالد ترامپ، آمریکا را به دست رهبری سپرده که «تعرفه» را «واژه‌ای زیبا» می‌داند. این هفته نیز لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا، رئیس‌جمهور برزیل، اعلام کرد که «جهانی‌سازی نئولیبرالی به شکست انجامیده است.» در همین حال، کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، هشدار داد که «ما شاهد تجزیه اقتصاد جهانی به بلوک‌های رقیب هستیم.» از سوی دیگر، تازه‌ترین گزارش چشم‌انداز اقتصادی جهانی صندوق بین‌المللی پول نیز بر مخاطرات حمایت‌گرایی تأکید کرده است.

جهان در حال گذار: از جهانی‌سازی تا چندقطبی‌گرایی

اما نکته جالب و حتی شگفت‌آور اینجاست که اگر به داده‌ها نگاه کنیم، واقعیت چندان با این اظهارات همخوانی ندارد. درست است که آمریکا تهدید به فاصله گرفتن از جهانی‌گرایی می‌کند و روابط میان ایالات متحده و چین تضعیف شده است، اما هم‌زمان جریان‌های اقتصادی میان دیگر کشور‌ها در حال تقویت است. آنچه در واقع شاهد آن هستیم، گذار به یک جهان چندقطبی است، نه الزاماً حرکت به سمت ضد جهانی‌سازی.

سیاستمداران و افکار عمومی معمولاً این تغییرات را از منظر تجارت دنبال می‌کنند. برای نمونه، داده‌های سازمان تجارت جهانی نشان می‌دهد که رشد تجارت در سال آینده به ۳ درصد خواهد رسید؛ این در حالی است که امسال ۲،۷ درصد بوده است. با این حال، شاید مطالعه‌ای که این هفته به‌روزرسانی شده و نسخه اولیه آن در ماه مارس توسط دانشکده کسب‌وکار استرن دانشگاه نیویورک منتشر شد، دیدگاه دقیق‌تری ارائه دهد. این مطالعه که بر داده‌های سال ۲۰۰۱ مبتنی است، تصویری جامع‌تر از روند‌ها ترسیم می‌کند، چرا که نه تنها به تجارت بلکه به چهار دسته مختلف از جریان‌های جهانی شامل افراد، اطلاعات و سرمایه نیز می‌پردازد.

همسو با یافته‌های سازمان تجارت جهانی، این مطالعه نیز نشان می‌دهد که تجارت جهانی کالا و خدمات همچنان قدرتمند است. هرچند جریان‌های جمعیتی در دوران همه‌گیری کرونا به شدت کاهش یافت، اما اکنون دوباره بهبود یافته‌اند. از سوی دیگر، جریان‌های اطلاعاتی طی دو دهه گذشته رشدی چشمگیر داشته‌اند، هرچند اکنون تحت تأثیر کنترل‌های بیشتر اینترنت و قوانین پتنت، به ثبات رسیده‌اند. اما در مورد سرمایه؟ جریان‌های سرمایه در اواخر سال ۲۰۲۳ همچنان در سطح سال ۲۰۰۸، یعنی آخرین اوج آن، باقی مانده‌اند.

شاخص کلی «اتصال‌پذیری جهانی» که میزان فعالیت‌های بین‌المللی را در مقایسه با فعالیت‌های داخلی در تمامی دسته‌ها ارزیابی می‌کند، در سال ۲۰۲۳ حدود ۲۵ درصد بوده است. این عدد تقریباً برابر با سطح سال ۲۰۲۲ است که خود یک رکورد تاریخی محسوب می‌شد. با این حال، چند نکته مهم در این میان وجود دارد. این پژوهش تا پایان سال ۲۰۲۳ انجام شده است و در نتیجه، تأثیر کامل رشد پوپولیسم و حمایت‌گرایی در سال جاری هنوز به طور کامل در آن منعکس نشده است.

اقتصاد جهانی در حال چندقطبی شدن؛ تأثیر آن بر آینده جهانی‌سازی

علاوه بر این، حتی اگر فرض کنیم این پژوهش کاملاً مستقل و بی‌طرفانه انجام شده است – که به نظر چنین می‌رسد – ردیابی و تحلیل داده‌های جهانی‌سازی به حدی پیچیده و دشوار است که همواره امکان نقد و به چالش کشیدن آن وجود دارد. به همین دلیل، بخش قابل‌توجهی از این گزارش به توضیح روش‌شناسی و بررسی منابع بیش از ۹ میلیون نقطه داده اختصاص یافته است. از سوی دیگر، باید توجه داشت که تمام جنبه‌های جهانی‌سازی لزوماً به معنای یکپارچگی مثبت یا واقعی نیستند. برای مثال، یکی از عواملی که شاخص‌ها را تقویت کرده است، افزایش استفاده از پناهگاه‌های مالیاتی برون‌مرزی است؛ پدیده‌ای که اقتصاددانانی نظیر برد ستسر به آن اشاره کرده‌اند.

با وجود تمام این ملاحظات، الگوی کلی همچنان جالب و گاهی غیرمنتظره به نظر می‌رسد. برای نمونه، همان‌طور که انتظار می‌رود، داده‌ها نشان می‌دهند که جریان‌های اقتصادی میان ایالات متحده و چین از سال ۲۰۱۶، هم‌زمان با آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ، حدود یک‌چهارم کاهش یافته است. اما نکته کمتر آشکار این است که تا پایان سال ۲۰۲۳، به جز تعامل میان آمریکا و بریتانیا، این دو کشور همچنان بیشترین تعامل اقتصادی را  در سطح جهانی داشته‌اند.

دوم، روابط رو به وخامت میان آمریکا و چین و تحریم‌های غرب علیه روسیه به نظر می‌رسد که به جای کاهش، جریان‌های جهانی را تقویت کرده‌اند. دلیل این امر آن است که بسیاری از شرکت‌ها زنجیره‌های تأمین خود را از طریق مسیر‌ها و کشور‌هایی دیگر بازآرایی کرده‌اند.

سوم، برخلاف نگرانی‌های کریستین لاگارد، این پژوهش هیچ شواهدی دال بر رشد تجارت منطقه‌ای به بهای تضعیف پیوند‌های جهانی پیدا نکرده است، مگر در آمریکای شمالی. به طور میانگین، زنجیره‌های تأمین در سال ۲۰۲۲ طولی معادل ۵،۰۰۰ کیلومتر داشتند که خود یک رکورد محسوب می‌شود و به نظر می‌رسد در اوایل سال ۲۰۲۴ به اوج تازه‌ای دست یافته‌اند.

چهارم، گروه قابل‌توجهی از کشور‌ها تلاش دارند وضعیت غیرمتعهد خود را حفظ کنند، به جای آنکه خود را به‌طور کامل به بلوک‌های ژئوپلیتیکی خاصی وابسته کنند. این کشور‌ها همچنان با طیفی گسترده از شرکا و با یکدیگر در حال تجارت هستند. گزارش ماه مارس اشاره می‌کند که «اقتصاد جهانی به شکلی فزاینده در حال چندقطبی شدن است… این چندقطبی بودن می‌تواند به نفع جهانی‌سازی عمل کند.» البته این روند ممکن است در صورت وخامت بیشتر شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کند. اما نکته کلیدی اینجاست: سرنوشت جهانی‌سازی تنها به ترامپ گره نخورده است. کشور‌های دیگری نیز در حال پر کردن خلأ موجود هستند  که آمریکای لاتین نمونه‌ای برجسته در این زمینه است. وزیر خزانه‌داری آینده ایالات متحده باید به این موضوع توجه ویژه‌ای داشته باشد – به‌ویژه با در نظر گرفتن ۹ تریلیون دلار بدهی دلاری که باید به سرمایه‌گذاران سراسر جهان فروخته شود.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *