یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳

یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳

پروژه دوخت «خلعت رهبری» برای «مجتبی»! – مصطفی قهرمانی

روانه کردن به‌یکباره عباس پالیزدار، این جانباز ۴۵٪ جنگ میهنی و نماینده مجلس هفتم، با پروژه نوظهور «عبور از خامنه‌ای با خامنه‌ای» به فضای رسانه‌ای‌ کشور حاوی دو پیام است:

۱- مساله جانشینی آیت‌الله‌ خامنه‌ای با توجه به مکالمه موجود از دکتر مرندی پزشک مخصوص او در رابطه با بازه زمانی که در آن این معضل حاد خواهد شد و

۲- اصرار و مصمم بودن «دولت پنهان» بر سهم‌خواهی و حاضر نبودن به قبول فرآیندهای قانونی با این پروژه که “با رهبری مجتبی خامنه‌ای، نه تنها «مبارزه با فساد»، که «آزادی‌های اجتماعی»، «آزادی فعالین سیاسی از زندان» و اساسا «اصلاحات بنیادین» هم ممکن می‌شود و نیازی به «انقلاب» نخواهد بود.”

این‌همه «جمع اضداد» در یک گزاره از زبان لانسه کننده این پروژه نشان می‌دهد نه عباس پالیزدار و نه مقام و کانون مافوقش نه «انقلاب» را فهمیده‌اند، نه «اصلاحات بنیادین» را و نه اساساً کوچک‌ترین باوری به «مبارزه با فساد» و جایگاه «آزادی‌های اجتماعی» در یک نظام ملی و مردمی پویا دارند.

مردم فهیم ایران با انقلاب بزرگ خود نشان دادند که دیگر به‌هیچ‌وجه زیربار رهبری موروثی چه در قالب یک نظام پادشاهی و یا ولایی نخواهند رفت. عباس پالیزدار و تمامی آن کسانی که او را با این پروژه روانه فضای رسانه‌ای کشور کرده‌اند، اگر واقعاً فرآیند شکل‌گیری فساد و مبارزه با آن‌را درک کرده بودند به امامزاده‌ای دخیل نمی‌بستند که خود نماد پنهان‌کاری و عدم‌شفافیت و فساد در فراموشخانه حاکمیت می‌باشد.

مجتبی خامنه‌ای شخصیت مرموز و اسرارآمیز پشت این پروژه، کسی که حتی یک سخنرانی علنی از او وجود ندارد و کسی که حتی یکبار برای بخشداری «دورقوزآباد سلفی» نیز خود را در معرض قضاوت و رأی مردم، به‌مثابه حاکمان اصلی این سرزمین قرار نداده است، یقیناً نمی‌تواند جانشینی اصلح از برای «ولی‌فقیه ثانی» باشد اگر اساساً باور به ادامه این ساختار ولایی موجود داشته باشیم.

فساد موجود در این کشور و نظام حاصل تجمیع قدرت در یک نهاد به نام «ولایت مطلقه فقیه» است. تنها کسی برای نقش‌آفرینی در این نظام مشروعیت و مقبولیت خواهد داشت که برنامه‌ای برای بازگشت به یک نظم ملی و مردمی در چهارچوب منشور انقلاب ایران بدون تحمیل اصل ناهمساز و ناهمزمان ۱۱۰ به آن داشته باشد.

«باطل‌السحر» فساد سیستماتیک در نظام ولایی یقیناً دولت پنهان به سرکردگی دردانه‌ای به نام مجتبی خامنه‌ای نیست بلکه بازگشت قاعده‌مند به یک نظم سیاسی ملی و مردمی منهای «ولایت مطلقه فقیه» می‌باشد.

در درایت و فراست مجتبی خامنه‌ای و دیگر افراد پنهان در پشت این پروژه باید شک کرد، چرا که آنها در قرن بیست ویکم سعی در ادامه ساختاری «نئوصفوی» دارند که توان مطابقت و سازگاری با یک نظم مبتنی بر حاکمیت مردم را ندارد.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *