سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

می گساری در غروب – خسرو باقرپور


 
“بُرون پرّانَد از نَخجیر ناوَک
من این صد بار دیدَستم، نه یک بار” (فرخی)

خیره می شوم در ابر
روحِ باران را می فهمَم
و خشکی ی ناپایدارِ رفتارت؛
رنگ می بازد.
رنج می برم؛
اما نمی رنجم.
تو را می شناسم!
خوب می شناسم ات؛
خاموشی ی پُر هراسِ این همه نُت
کافی است؛
تا جهان برای همیشه لال بماند،
و این، همین تنبورِ خونین؛
کنار این دستِ بُریده بماند.

حیات را به نغمه های نابش آذین کُن
بخوان: که گُم شود این کرکس
بگو: تا شکسته شود: منقارِ شادی خوارِ.
می گویم: شکسته باد دستِ نویسایِ سرنوشت!
می خوانم: سرافکنده باد شاعرِ بی می ی ناب!
بیا و می بنوش بامن؛
من شادخوارِ هر میکده نیستم
یارا… آه
قدحِ گم شده این جاست!


* تصویر متن: Wassily Kandinsky

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=33380 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x