دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳

غافلگیرکننده، اما شایسته، نمی توان به سادگی گل شد

جایزه نوبل ادبیات امسال به نویسنده کره‌ای، هان کانگ، اعطا شد. داستان‌های او اغلب رنگ و بویی فمینیستی و، همواره حالتی تیره و غمگین دارند

جایزه نوبل ادبیات امسال به نویسنده کره‌ای، هان کانگ، اعطا شد. داستان‌های او اغلب رنگ و بویی فمینیستی و، همواره حالتی تیره و غمگین دارند.

با انتخاب هان کانگ به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات امسال، هیئت داوران در استکهلم به مسیری کاملاً متفاوت از سال ۲۰۲۳ رفتند. سال گذشته، نویسنده نروژی، یون فوسه، با نثر دردناک و تیره‌اش این جایزه معتبر را دریافت کرد. هان کانگ، که اکنون ۵۳ ساله و نسبتاً جوان است، هجدهمین زنی است که از سال ۱۹۰۱ تا کنون برنده جایزه نوبل ادبیات شده است. تاکنون این جایزه هرگز به کره جنوبی نرسیده بود.

در کتاب‌های او می‌توان اطلاعات زیادی درباره این کشور کوچک اما پرجمعیت که میان دریای زرد و دریای ژاپن واقع شده است، یافت. هان کانگ نگاهی به زندگی روزمره کره جنوبی می‌اندازد، کشوری که اغلب با تصویر کی‌پاپ (موسیقی پاپ کره‌ای) و همسایه نگران‌کننده شمالی‌اش شناخته می‌شود. در کره جنوبی نیز از این همسایه چیزی بیشتر از آنچه که با دوربین‌های ناظر مرزی قابل مشاهده است، نمی‌دانند.

جامعه کره جنوبی، علی‌رغم گرایش به غرب و مدرنیته، همچنان در مسائل جنسیتی نابرابر است، و این نابرابری به‌خصوص از طریق رمان‌های هان کانگ در این سوی جهان نیز شناخته شده است.

از زمان موفقیت بین‌المللی غیرمنتظره او با کتاب «گیاهخوار»، که در سال ۲۰۱۶ و نه سال پس از انتشار آن در کره جنوبی، جایزه بوکر را دریافت کرد، علاقه به نویسندگان زن کره‌ای به طور مداوم در حال افزایش است. رمان «کیم جی یونگ، متولد ۱۹۸۲» نوشته چو نام جو، که درباره یک زن خانه‌دار بیش از حد معمولی است، در سال ۲۰۲۱ در آلمان نیز به یک کتاب پرفروش تبدیل شد.

هان کانگ در آثار خود اغلب به مفهوم زندگی عادی و معمولی می‌پردازد، او این زندگی معمولی را به عنوان چیزی منفی یا ناپسند نشان می‌دهد، زیرا در پشت این ظاهر عادی، مشکلات و نارضایتی‌های عمیقی پنهان است. او از این «میانگین شیطانی» به عنوان نقدی بر زندگی روزمره و متوسط استفاده می‌کند که در آن افراد دچار بی‌هویتی و از خود بیگانگی می‌شوند. «پیش از آنکه همسرم گیاهخوار شود، او را از هر نظر کاملاً بی‌اهمیت می‌دانستم»، این جمله‌ای است که همسر شخصیت گیاهخوار در رمان مذکور به صراحت می‌گوید. در زندگی روزمره خاکستری یک مجتمع مسکونی خاکستری، وقتی یک زن خانه‌دار جوان تصمیم می‌گیرد مانند یک گل شود و به طور ناگهانی گوشت‌خواری را کنار می‌گذارد، زندگی او رنگ تازه‌ای می‌گیرد؛ کاری که در جامعه کره جنوبی تقریباً غیرممکن است.

او می‌گوید «من خواب دیدم» که شوهرم مرا را در حال دور ریختن کیسه‌های گوشت می‌بیند. اما این خواب باید فقط در حد یک رویا باقی بماند، زیرا در دنیای او به سادگی اجازه نمی‌دهند یک زن تبدیل به گل شود. از همه طرف خشونت به او تحمیل می‌شود، به طوری که او نمی‌تواند شکوفه بزند. حداقل تا وقتی که در بخش دوم و سوررئال رمان، شوهرخواهرش او را به عنوان بخشی از پروژه هنری‌اش به کار می گیرد.

در آثار هان کانگ می‌توان چیزهای زیادی درباره راه‌های بیگانگی بدن و روح در جامعه مدرن، آموخت. در رمان «دست‌های سرد تو»، به‌وضوح و به شکلی دردناک نشان داده می‌شود چگونه شخصیت‌ها تلاش می‌کنند از طریق هنر بدن و روح را دوباره به هم پیوند دهند، اما معمولاً در این تلاش شکست می‌خورند.

این دنیای تاریک است که هان کانگ آن به آن روشنایی می ندازند و شاید تنها تفاوتش با دنیای ما در دمای آن باشد: شخصیت‌های او اغلب به طور غیرطبیعی سرد هستند. مثلا یک مجسمه‌ساز ناپدیدشده بارها در دفتر خاطراتش از تلاش‌های خود برای ایجاد یک قالب گچی کامل از بدن، که بتواند در آن جای بگیرد می نویسد. این واقعاً هولناک است. او در نهایت مدل کامل خود را در یک دانشجوی دارای اضافه وزن و مورد آزار قرار گرفته پیدا می‌کند. نویسنده به ترس و هراس از بدن‌هایی که با معیارهای زیبایی یا استانداردهای اجتماعی همخوانی ندارند، می‌پردازد. جامعه‌ای که به دنبال نرمال‌سازی است، به شدت به دنبال تطبیق افراد با استانداردهای مشخصی از ظاهر بدنی است و از هر چیزی که از این معیارها فاصله بگیرد، ترس و انزجار دارد.

خشونت یکی از محوری‌ترین موضوعات در آثار هان کانگ است. او هم به خشونت روانی که از سوی جامعه و محیط بر شخصیت‌ها اعمال می‌شود، و هم به خشونت فیزیکی و قابل لمس توجه ویژه‌ای دارد. در رمان «کار بشر»، که یکی از اعضای هیئت داوران، آنا کارین پالم، به ویژه آن را برجسته کرده است، هان کانگ به قیام مردمی سال ۱۹۸۰ علیه رژیم نظامی وقت در گوانگجو پرداخته است، قیامی که به طور بی‌رحمانه‌ای سرکوب شد. این قتل‌عام برای هان کانگ نیز شخصاً نزدیک بود، چرا که نویسنده در این شهر واقع در جنوب کشور به دنیا آمد. چهار ماه قبل از وقوع این تراژدی، خانواده‌اش بدون اینکه از وقوع این فاجعه چیزی بدانند، در سال ۱۹۸۰ به پایتخت، سئول، نقل مکان کردند. پدر او، هان سونگ وون، نیز نویسنده است.

با وجود تمام تاریکی‌ها و خشونت‌ها، انسانیت همواره در رمان‌های هان کانگ می‌درخشد. به عنوان مثال، خواهر خیانت‌دیده «گیاهخوار» است که بارها و بارها او را از مرگ نجات می‌دهد. هان کانگ همچنین در مصاحبه‌های متعدد توضیح داده است چگونه عکس‌های قتل‌عام گوانگجو که در کودکی دیده بود، او را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد، اما تصویر صف طولانی افرادی که در پی آن برای اهدای خون ایستاده بودند، به او دوباره امید بخشید.

هان کانگ به بررسی رابطه پیچیده میان آگاهی و ناآگاهی و همچنین پیوند میان بدن و روح علاقه‌مند است. با این حال، این موضوعات کمتر در آثار او نمایان می‌شوند و در جملات ساده و دقیقش دیده نمی‌شود. شاید این مفاهیم آنقدر گسترده و عمیق هستند که به سادگی نمی‌توان آن‌ها را با کلمات توصیف کرد. در رمان «ساعات یونانی»، شخصیت اصلی حتی صدای خود را به طور کامل از دست داده است. چه خوب که نویسنده‌ای خوش‌بیان کنار او ایستاده است که برایش سخن بگوید.

منبع: روزنامه ی تاتس – برگردان به فارسی برای اخبار روز ریحانه مقدم

* در ایران، کتاب‌خوان ها از سال‌ها پیش با برخی آثار این نویسنده آشنایی دارند. به ویژه بعد از موفقیت‌های رمان «گیاهخوار» که جوایز ادبی متعددی را برای هان کانگ به ارمغان آورد و نام او را بیش از پیش سر زبان‌ها انداخت.

سه رمان‌«گیاهخوار»، «اعمال انسانی» و «کتاب سپید» از جمله آثاری از این نویسنده هستند که به زبان فارسی ترجمه شده اند.

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=253006 لينک کوتاه

4 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x