امروز ۲ اکتبر ۲۰۲۴ نیروهای ارتش زمینی اسرائیل در حملهی تجاوزکارانه به جنوب لبنان در خبر اولی که منتشر شد ۱۴ و در خبر تکمیلی ۲۲ کشته داد.
این نمایانگر این است که ماشین جنگ اسرائیل به آن زیرکی هم که تبلیغ میکنند، نیست و برآورد درستی از نیروی رزمی حزبالله لبنان ندارد. به نظر میرسد اسرائیل تصور میکرد جنوب لبنان هم جایی مثل غزه است و آنجا هم تنها با زن و بچه روبهرو میشود یا چندتا پارتیزان دورهندیده از گروه حماس. حالا شاید بیدار شود و ببیند که حزبالله یک ارتش منظم و آبدیده است، وجنوب لبنان به آن سادگی هم قابل نفوذ نیست.
منطقهی خاورمیانه امروز یکی از حادترین و ملتهبانهتربن دوران تاریخیاش را از سرمیگذراند. الان در موقعیتی نیستیم که بتوانیم مردمانی را که در کشورهای این منطقه زندگی میکنند، از حکومتهایشان جدا کنیم.
امروز در بحبوحهی جنگی نامتوازن بین امریکا/بریتانیا/فرانسه/اسرائیل با فلسطین/لبنان/ایران و دیگر نیروهای شیعهی عراقی/سوری و حوثی بهسر میبریم.
میشود بیصدا بنشینیم و تماشاگر این جنگ ناعادلانه باشیم وخود را با این فرضیه خواب کنیم که اگر در یک طرف شرورترین و جنایتکارترین نیروهای تاریخ قرار دارند، در طرف دیگر هم کسانی هستند که کم در حق مردم خود جنایت نکردهاند. میشود هم که از حد این منطقسازی ساده فراتر رویم و در یک بُعد تاریخی به اهمیت مسئلهی وجودی دولت اسرائیل در منطقه از ۷۰-۸۰ سال پیش به این سو ونقشی که این دولت در ستم و جنایت مردمان این منطقه و سرکوب جنبشهای مردمی به عنوان ژاندارم امریکا بازی کرده است، بیاندیشیم، و خود را در کنار مردم عادی منطقه، در کنار مردم ایران که در این لحظات شبح موشکها و بمبافکنها از بالای سرشان میگذرد، حس کنیم.
اما بدون افتادن در دام احساسات و عصبیت به خرجدادن، میتوان با توجه به هزینهی هنگفت این جنگ برای امریکا اینطور نیز تحلیل کرد که مگر تا کجا اقتصاد امریکا میتواند بار هزینهی این جنگ را متحمل شود؟
نتانیاهو از عملیات محدود در جنوب لبنان دم میزند که آدمهای همنسل مرا به یاد جنگ ویتنام میاندازد. امریکا نیز دقیقا با ادای همین جمله جای فرانسه را در جنگ ویتنام گرفت و آن فاجعهی بزرگ را برای مردم بزرگ ویتنام و ارتش خودش به بار آورد. از آن روز تاکنون امریکا وقتی نبوده که در حال جنگ و قشونکشی به اینجا وآنجای دنیا نبوده باشد.
هنوز نمیدانیم تهران چند موشک پریشب به سوی تلآویو پرتاب کرد و چندتای از آنها هایپرسونیک بود. اما فیلمهای منتشر شده نشان میدهند که برخلاف آنچه مقامات اسرائیل بیان کردند، موشکها خسارات قابل توجهی به انبار مهمات و تانکها واحیانا فانتومهای اسرائیل وارد کردند. مثل بسیاری از چیزهای دیگر گنبد آهنین هم نیمی همه در هالهی پروپاگاندا بود. آنچه در مورد این سیستم دفاعی میدانیم، این است که اولا برای مؤثر کار کردن این گنبد، نیاز به راکتهای پدافندی خیلی قوی وجود دارد، و ثانیا در صورتی این سیستم پدافندی مؤثر کار میکند که تعداد موشکهای مهاجم محدود باشد. اگر تعداد و تراکم موشکها از مرز معینی بگذرد ویا از چند زاویهی مختلف در معرض حمله قرار گیرد، توانایی دفاعیاش به مراتب کم میشود.
آنها که دقت کردهاند متوجه این نکته شدهاند که در شب حملهی موشکهای سپاه به تلآویو، حزبالله با این حمله همراهی نکرد، در حالیکه تواناییاش را داشت و این را در صبح حمله نشان داد. این تاکتیک به نظر میرسد از طرف سپاه حساب شده بود وحاوی این پیام برای اسرائیل بود که در نوبت بعد، هم تعداد وتراکم موشکها به مراتب بیشتر خواهد شد و هم از دو یا سه سو-با حساب موشکهای حوثیها- حمله انجام خواهد شد.
حملهی پریشب برای دولتمردان اسرائیل هم اولین آزمایشی بود که در طی آن متوجه شوند گنبد آهنینشان چقدر کارایی دارد. از این نظر دل آنان به قرصی قبل نیست.
درضمن احتمالا این بار به خوبی میدانند که سیستم دفاعی پدافندی روسیه در ایران فعال است و شرایط ایران نسبت حملهی ماه فروردین متفاوت است.
حال اگر در حملهی تلافیجویانه، امریکا و اسرائیل زیرساختهای غیرنظامی ایران، مثل زیرساختهای نفتی و پالایشگاهها یا نیروگاههای ایران را مورد حمله قرار دهند، به احتمال بسیار زیاد نه تنها خاک اسرائیل که کلیهی واحدهای ارتش امریکا در منطقه در معرض حملهی راکتها وموشکهای سپاه قرار خواهد گرفت. و این چیزی نیست که امریکایی که در شرف برگزاری انتخابات ریاستجمهوریاش است، چندان طالب آن باشد. این است که امریکا با تمام توانش افسار نتانیاهو را خواهد کشید تا حملهی تلافیجویانه به صورت محدود و نمایشی اتفاق بیافتد.
اما آنچه در افق برای اسرائیل دیده میشود، چندان خوشایند آنان و نیروهای حامی غربیاش نیست. تا همین حالا هم این جنگ برای اسرائیل خیلی طول کشیده است. و بعد از این با عملا وارد شدن حزبالله لبنان به صحنهی جنگ، توان انسانی و اقتصادی اسرائیل بعید است تاب بیشتری بیاورد. ضایعات انسانی برای کشوری که جمعیت بسیار محدودی دارد، جبرانناپذیر است و در درجهی اول باعث باخت روحیهی ارتش و خشم مردمش میشود.
جز این، کسانی که همه چیز را در نقش فناوری جنگی و تجهیزات فرامدرن نظامی جستوجو میکنند، فقط به جنگهای بسیار زیادی که از زمان جنگ ویتنام تا افغانستان، امریکا در آنها شکست خورده است بیاندیشند. دست آخر، هنوز که هنوز است، در هر جنگی، آخرین رزم را باید روی زمین انجام داد و بر طرف مقابل غلبه کرد.