جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳
جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳

نگاهی گذرا به واژه‌ی “سپهر سیاسی” در واژگان سیاسی‌ی فعالان حزبی‌ی خارج از کشور – خسرو باقرپور

این روزها به فراوانی در قرائتِ بیانیه‌ها و اسناد و انتشاراتِ نیروها و احزابِ سیاسی‌ی چپ در خارج از ایران، به واژه‌ی نامانوسِ “سپهر سیاسی” برمی‌خوریم. تا جایی که من می‌دانم و این فرصتِ دانستن را از حضور تنگاتنگ در روزنامه‌نگاری یافته‌ام، اصطلاح “سپهر سیاسی” را ده دوازده سالی است بیانیه‌نویسان و کاتبانِ پُرکارِ مقالات سیاسی در نحله‌ی “چپ لایْت” و چپ میانه، که همگی نیز مقیم خارجه‌اند، باب کرده اند و منظورشان نیز نیروهای سیاسی‌ی موجود و تحرکاتشان در داخل و خارج ایران است. آنان تقریبا به فراوانی این معنا را در نوشته‌ها و نشریاتشان تکرار کرده‌اند و می‌کنند.

جنبش چپ از بَدْوِ ظهورِ خویش در تاریخ معاصر ایران، هماره از حضور و نفوذِ اهل ادب ایرانی در میانِ خویش سود برده و به حضورِ آنان افتخار کرده است. به همّت و دقّتِ این بزرگان، واژگان بدیع و روشنِ بسیاری به فرهنگ نوشتاری و واژگانی‌ی چپ ایرانی و نیز فرهنگِ سیاسی‌ی ایرانی، اضافه شده است. شوربختانه امروزه، به دلایلِ بسیار، فضای چپِ سیاسی و حزبی از حضور و نفوذِ این فرهیختگان و آشنایانِ با زبان خالیست و نتیجه شده است این سطح از جستارنویسی‌ی سیاسی که می بینید و از آن سر در نمی آورید!  

“سپهرِ سیاسی”، به راستی ترکیبی است غریب و ناهمگون. خنده‌دار‌تر هم آن است که از واژه‌ی ذاتا با شکوهِ “سپهر” و چسباندن آن به سیاست، کسانی استفاده کرده اند و همچنان می‌کنند که حضور، سابقه و عملکردی با‌افتخار، بانفوذ، موثر و موفق نه در سیاست دارند و نه در زبان! به باور من آنان با به کار بردن این ترکیب‌ها قصد با‌شکوه جلوه دادن و والا نشان دادن این حضور را دارند. از آن جایی که به قلمبه سلمبه نویسی جهت پوشاندنِ ضعفِ تحلیل، عادت دیرینه دارند، آمده‌اند مثلا به جای ترکیبِ “فضای سیاسی”، سپهر سیاسی نوشته‌اند که ترکیبی زیبا و دهن‌پُرکن ارائه داده و فارسی را نیز؛ پاس داشته باشند! غافل از این که آن “فضا” به معنای عرصه است و نه کهکشان. ولی از آن جا که باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید، این ترکیب نزد اهل قلم و آشنا با زبان، بیشتر خنده‌دار شده است تا این که‌ بیانگر اوج و شکوه تحزب ایستای ایرانی و سیاست جاری و اهل آن در ایران و در خارج از آن باشد. به راستی که صَلّی و جَلّی!

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=246244 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

3.8 15 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حسن نکونام
حسن نکونام
2 ماه قبل

یک تقاضا از آقای باقر پور : در زیر بیانیه کانون نویسندگان، در مورد بزرگداشت سالمرگ احمد شاملو، شعری فرستادم، که تصور میکردم، شاملو آن را سروده است. چون مطمئن نبودم که شعر از شاملو است، نام او را در زیر شعر ننوشتم، و در توضیح دوم هم، نوشتم که در آثار شاملو، این شعر را نیافتم. خانم یا آقایی با نام کاربری « ایراد گیر »، نوشتند که این شعر را آقای نعمت میرزاده ( منظور نعمت میرزازاده است) سروده اند. از شما آقای باقر پور به عنوان شاعر خوب جامعه ما، تقاضا میکنم، این موضوع را روشن کنید. اگر آقای نعمت میرزازاده این شعر را سروده است، همین جا از شما و « ایراد گیر » هم تقاضا میکنم عین شعرآقای میرزا زاده را منتشر کنید تا موضوع روشن شود. این را هم نمیدانم که، ایراد گیر به چه «ایراد» گرفته است. ایشان بجای «ایرادگیری»،برای روشن شدن موضوع، میتوانستند شعر آقای نعمت میرزاد زاده، منتشر کنند. اما یک پرسش برایم مطرح است که، چرا ما، در بیان خود صریح نیستیم؟ و با تقابل وارد گفتگو میشویم؟ وقت همگان خوش!

خسرو باقرپور
خسرو باقرپور
2 ماه قبل
پاسخ به  حسن نکونام

دوست ارجمند درود بر شما. مهربانی‌تان را سپاس می‌گزارم. روشن است که این شعر، شعرِ شاملو نیست و زبان و نوع سرایش این سروده نیز از شعر و زبان شاملو فاصله دارد. آن‌چه که شما نوشته بودید، بخش‌هایی مخدوش از یک سروده‌ی بلند نعمت میرزازاده است که در سال ۱۳۵۹ سروده شده است. سروده ی کامل آقای میرزازاده، تا جایی که من می دانم، چند بار در منابع گوناگون منتشر شده است. آن بخش کوتاهی که شما اشاره کرده اید، نیز؛ در میانه‌ی این شعر جای دارد. در این نشانی ببینید: https://www.iran-emrooz.net/index.php/social/print/45920/

جمیله
جمیله
2 ماه قبل

با احترام و تشکر از آقای باقرپور!
من فکر میکنم این قلمبه سلمبه نویس ها چون به زبان کشور میزبانشان از فارسی هم کمتر مسلطند، با عاریه گرفتن کج و معوج از زبان کشور میزبان و واردکردن آن به فارسی این دسته گلها را به آب می‌دهند.
در اینجا به احتمالی که شما اشاره کردید، یعنی “فضای سیاسی” یا به عقیده من جو سیاسی، یک احتمال دیگر را اضافه میکنم و آن اینکه اینها شاید “افق سیاسی” یا چشم انداز سیاسی را اینطور ناشیانه ترجمه کرده باشند.
البته شاید اشتباه کنم.

آخرین ویرایش 2 ماه قبل توسط جمیله
حسن نکونام
حسن نکونام
2 ماه قبل

آقای باقر پور گرامی، با درود! مارکس، جمله کوتاه و فشرده ای در « تعریف زبان » دارد. میگوید: پوز ش میخوام، «خدا» رحمتش کنه، میگفت: « زبان، واقعیت بلاوسطه اندیشه است». اگر بنا بود، برای بکارگیری و استخدام واژه ها، برای بیان منظور و مقصودی، مالیات بگیرند، شاید خیلی ها ترجیح میدادند « سکوت» پیشه کنند. اما، بقول معروف سنگ مفت است و گنجشک هم مفت. حالا بگوییم : سپهر، فضا، میدان، عرصه، گفتمان، دیسکورس، موضع، نظر، خط مشی، دنیا، آسمان، زمین و هر کوفت و زهر مار دیگری، توفیری نمیکند. مهم اینست که: این گفته و نوشته و بیان، رابطه و تاثیرش بر زندگی واقعی چیست؟ از کوزه، همان برون تراود که در اوست. وقتتان خوش!

بی نام
بی نام
2 ماه قبل

نوشته ها و سروده های خسرو باقرپور را خوانده ام. نویسنده ای توانا ست. نوشته هایش از آلودگیهای دستوری مانند :”تظاهراتها” یا “عملیاتها” پاک است. فارسی را درست میشناسد و درست مینویسد. و در حد توان خود از نوآوریهای سازنده نوشتاری ابایی ندارد. نمونه ی آن آوردن “ی” به هنگام افزودن واژه ی “سیاسی” میباشد.
شگفتم از اینکه چگونه چنین نوآوریهایی را از قلم دیگران بر نمیتابد. با ارزیابی او از “سپهر سیایسی” همراه نیستم و بر آنم که “سپهر سیاسی” بیشتر به “فضای سیاسی” اشاره دارد تا به “نیروهای سیاسی”. هرچند که به جای”نیروهای سیاسی” هم به کار رفته باشد.
از دیدگاه من کاربرد واژه گانی چون “سپهر سیاسی” در نوشتارهای چند دهه ی گذشته بیشتر واکنشی است از سوی نویسندگان و گویندگانی که تلاش بر جایگزین کردن واژه های پارسی با همسانان عربیشان دارند. چنین تلاشی نه تنها “غریب و ناهمگون و خنده دار” نیست بلکه گامی است بسوی بازگشت به خویشتن.
به کاربردن “سپهر سیاسی” و واژگان همانند شایسته ی بزرگداشت است نه سزاوار سرزنش.

سیروس
سیروس
2 ماه قبل

گرچه شما مودبانه این ترکیب را خنده‌دار عنوان کرده‌اید ولی به نظر من چندش‌آور و نفرت انگیز مینماید . به ویژه به همان دلیلی که خود فرمودید . یعنی این ترکیب نامأنوس و آزاردهنده غالباً توسط کوتوله‌های سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x