سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

انتقاد یا ادعای محض؟ – رهام یگانه

کمپین ۱۴-۱۴ در ادامه‌ی کمپین‌ها و اعتصابات سراسری کارگران پروژه‌ای در سال‌های گذشته بار دیگر سطح بالای آمادگی ذهنی، هماهنگی و توان سازمان‌یافته‌ی کارگران را به نمایش گذاشت. در حاشیه‌ی این جدال طبقاتی تعیین‌کننده، برخی از فعالین چپ مدعی شدند که کارگران پروژه‌ای نقشی در تولید ندارند و درنتیجه اعتصاباتشان خللی در امور تولید ایجاد نمی‌کند. در جریان اعتصاباتی که اهداف معین و روشنی دارند مشخص نیست این ادعا بنا بر کدام ضرورت سیاسی و اجتماعی مطرح شده و چه نتایجی از آن گرفته می‌شود! با این حال برای جلو‌گیری از تکرار چنین مواضعی ضروری است تا دلایل لازم برای رد این ادعای غلط صورت‌بندی شود.
از آنجایی که جدایی کارِ این کارگران صنعتی از امور تولید یک پیش‌فرض مهم در طرح این ادعا محسوب می‌شود، پس اول باید به این پرسش ساده جواب داد که کارگران پروژه‌ای دقیقاً چه پروژه‌هایی را انجام می‌دهند و بعد نسبت کارِ این کارگران را با امور تولید توضیح داد.

کارگران پروژه‌ای اکثراً در ساخت، راه‌اندازی و یا تعمیرات اساسی صنایع، نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، سدها و کارخانه‌های فولاد، ذوب آهن و غیره مشغول به کار هستند، یعنی فعالیت‌شان هم در حوزه‌ی تولید و هم در بازتولید اجتماعی می‌گنجد. تولیدِ ابزار تولید و مکانی برای کار، تقدم زمانی و فضایی نسبت به تولید کالای نهایی دارد؛ برای مثال نمی‌توان از کارگران نفت یا پتروشیمی انتظار داشت در بیابان یا وسط خیابان بدون تجهیزات و تأسیسات، نفت استخراج کنند یا روی آن عملیات شیمیایی انجام دهند. بدون راه‌اندازیِ سازوکار یک مرکز صنعتی و آموزش کارگران، آمادگی و هماهنگی تکنولوژیک و انسانی لازم برای تولید کالای مورد نظر وجود نخواهد داشت. بدون تعمیرات اساسی، اصلاح روند و نقشه‌ی تولید، تعویض و نوسازی قطعات در یک مرکز صنعتی، فرایند تولید در چند واحد یا کل واحدهای آن مرکز در مدت زمان معینی متوقف می‌شود. برای مثال اگر کمپرسورها، تاور یا توربین‌ در یک تأسیسات پتروشیمی خراب شوند و نیاز به تعمیر داشته باشند، روند تولید متوقف می‌شود. در نتیجه کارگران پروژه‌ای کلیتی یک‌دست نیستند چراکه پروژه‌ها و تخصص‌ها متکثر و متفاوت هستند و متعاقباً نسبت کارگران با تولید هم نمی‌تواند یکسان باشد. بنابراین لحظه‌ی تولیدِ محصول نهایی را نمی‌توان از «کل فرایند تولید» جدا کرد.

در بررسی اعتصابات باید مدت زمان اعتصاب، نسبت هر بخش از کارگران اعتصابی با کل فرایند تولید و شرایط هر واحد یا سایت صنعتی را با توجه به ویژگی‌های خاص خود مبنای تحلیل قرار داد تا برهم‌کنش‌ها، واسطه‌مندی‌ها و نسبت‌مندی‌ها به صورت انضمامی صورت‌بندی شود؛ این امر نیاز به پژوهش و دقت بیشتری دارد و متحدین طبقه کارگر برای فهم «شرایط مشخص» به طی کردن چنین پروسه‌ای نیاز حیاتی دارند تا بتوانند نگرش خطی نسبت به تولید و بازتولید اجتماعی را کنار بگذارند.

با به رسمیت شناختن اهمیت این پروژه‌ها به عنوان پیش‌شرط‌ها و زمینه‌های «تولید به عنوان یک فرایند چندراستایی» که در یک واحد معین جهت تولید کالای نهایی با یکدیگر ادغام می‌شوند، می‌توان نسبت به اعتصابات کارگران پروژه‌ای در چندسال اخیر رویکرد عمیق‌تر و دقیق‌تری داشت. ما در چند سال اخیر شاهد عقب‌نشینی مداوم پیمان‌کاران و کارفرمایان در روند اعتصابات هستیم و سرمایه‌داران تا به امروز اکثر خواسته‌های کارگران پروژه‌ای را پذیرفته‌اند، چراکه اعتصاب ضرر و زیان اقتصادی سنگینی را به استثمارگران تحمیل و فرایند تولید کالای نهایی را متوقف می‌کند؛ این توازن قوای طبقاتی خبر از موقعیت اقتصادی کارگران پروژه‌ای می‌دهد.

کارگران پروژه‌ای در فرایند تولید و بازتولید اجتماعی ارتباطات معینی با یکدیگر برقرار می‌کنند و در چارچوب این پیوند‌ها و با وجود فشارهای امنیتی و تهدیدها، شبکه‌های سراسری و محلی خود را ساخته‌اند و با اتکا به همین شبکه‌ها توان شناسایی اعتصاب‌شکنان و جاسوسان در هر نقطه، تضمین وحدت عمل در راستای نیازهای مشترک و فائق‌آمدن بر رقابت‌ها و سلسله‌مراتب‌های میان خودشان را دارند؛ این روش سازماندهی می‌تواند به عنوان یک الگوی نسبتاً کارآمد تکثیر شود. حال می‌توان انتظار داشت که کارگران در محلات زیست یا کار خود مجامع عمومی منظم برگزار کنند، محل کار را در حین اعتصاب ترک نکنند یا کارگران رسمی نفت را همراه کنند؛ اما طرح این انتظارات باید در وضعیت انضمامی و توازن قوای موجود در مبارزات سنجیده و صورت‌بندی شود تا از کلی‌گویی، شعارزدگی و عبارات انتزاعی فاصله گرفته شود و باید پیشاپیش دلایل هر اقدام و تاکتیکی از زبان کارگران اعتصابی و سازمان‌دهندگانشان شنیده شود. به طور کلی انتقاد بدون فهم دقیق از موضوعِ نقد اساساً نه انتقاد خواهد بود و نه در واقعیت تأثیر مثبتی خواهد گذاشت.

حامیان کارگران می‌توانند درباره موضوعی که از آن اطلاعی ندارند اظهار نظر نکنند یا اگر هم با این وجود اعلام موضع می‌کنند بهتر است حداقل در مقام معلم طبقه کارگر ظاهر نشوند و تا حد زیادی به شعور جمعی کارگران پروژه‌ای اتکا کنند؛ خصوصاً به این مسئله باید توجه داشت که در دل یک جدال طبقاتی سرنوشت‌ساز علیه سیاست‌های نئولیبرالی و بهرکشی لجام‌گسیخته، طرح مباحث حاشیه‌ای می‌تواند حواس را از مسائل اصلی مربوط به مبارزات کارگران اعتصابی پرت کند.

https://akhbar-rooz.com/?p=245154 لينک کوتاه

1 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x