مرگ اسماعیل کاداره، نویسنده بزرگ آلبانیایی، جهان ادبیات را در غم فرو برد. این نویسنده که با نام ویکتور هوگوی آلبانی شناخته میشد، در ۱ ژوئیه ۲۰۲۴ در سن ۸۸ سالگی در تیرانا، پایتخت آلبانی، درگذشت. او برندهی بزرگترین جوایز ادبی (جز نوبل که بارها کاندید آن شد) بود و آثارش به بیش از ۴۵ زبان، در سراسر جهان خوانده میشود. کاداره که در سال ۱۹۳۶ در آلبانی متولد شده بود، در سال ۱۹۹۰ در فرانسه پناهندگی سیاسی گرفت و یکی از برجستهترین نویسندگان جهان شد.
زندگی و آثار اسماعیل کاداره
کاداره تحت رژیم بسته انور خوجه رشد کرد. او شاهد تغییرات بزرگ سیاسی در آلبانی بود و این تجربیات را در آثارش بازتاب داد. کاداره تحصیلات دانشگاهی خود را در تیرانا و سپس در انستیتو گورکی در مسکو گذراند. اما در سال ۱۹۶۰، وقتی آلبانی از شوروی جدا و به چین نزدیک شد، او از مسکو اخراج شد.
آغاز فعالیتهای ادبی
اسماعیل کاداره ابتدا با سرودن شعر وارد دنیای ادبیات شد. اولین مجموعهی شعری او، “اشعار جوانی”، در سال ۱۹۵۴ منتشر شد. این اثر، نشانهای از استعداد زودرس او در ادبیات بود. با بازگشت به آلبانی، کاداره مجموعهی دیگری با نام “قرن من” در سال ۱۹۶۱ منتشر کرد و سپس اولین رمان خود را در سن ۲۷ سالگی نوشت. این رمان، “ژنرال ارتش مرده”، در سال ۱۹۶۳ در آلبانی و هفت سال بعد در فرانسه منتشر و به سرعت به عنوان یک شاهکار شناخته شد. داستان این رمان دربارهی ژنرالی ایتالیایی است که برای بازیابی بقایای هموطنانش که در جنگ جهانی دوم کشته شدهاند، به آلبانی فرستاده میشود. این اثر بعداً توسط کارگردان لوچیانو تیولی به فیلمی تبدیل شد که بازیگرانی همچون مارچلو ماسترویانی، میشل پیکولی و آنوک امه در آن بازی کردند.
تحلیل سیاسی دقیق در آثار کاداره
یکی از ویژگیهای برجستهی آثار کاداره، تحلیلهای دقیق سیاسی او بود. در زمانی که روابط چین و آلبانی شدت میگرفت، او کتاب “وقایعنامه شهر سنگی” را در سال ۱۹۷۱ منتشر کرد که به دوران کودکی او در زمان جنگ و کشف شکسپیر میپرداخت. کاداره از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۲ به عنوان نماینده در مجلس مردمی کشورش انتخاب شد، اما این منصب بیشتر جنبهی افتخاری داشت. او در این مدت به سفر میپرداخت و آلبانی را که تحت حکومت سختگیرانهای بود، به خارج معرفی میکرد. کتاب “زمستان بزرگ” که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، به قطع رابطهی آلبانی با شوروی اشاره داشت و این موضوع در کتاب “غروب خدایان دشت” که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد، نیز ادامه یافت.
مبارزه با سانسور و تبعید
کاداره در دههی ۱۹۷۰ به بررسی زوایای رژیم شبه کمونیستی آلبانی پرداخت و در کتابهایی چون “زمان منازعات” و “آوریل شکسته”، زندگی روزمره زیر دیکتاتوری را توصیف کرد. این آثار باعث شد که به او انتقادهای شدیدی وارد شود. از جمله او را متهم کردند با عناصر تاریخی به صورت ذهنی برخورد کرده و از افسانههای قدیمی آلبانی به طور دلخواه استفاده کرده است. این انتقادات باعث شد او در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۸۵ ممنوعالانتشار شود و به فکر تبعید بیفتد. در سال ۱۹۸۶، او کتاب “سال سیاه” را نوشت که یک رمان حماسی و طنزآمیز بود و پیشزمینههای استقلال آلبانی را که در سال ۱۹۱۲ از قیمومت امپراتوری عثمانی آزاد شد، نشان میداد.
استفاده از استعاره و اشاره در آثار
یکی از هنرهای بزرگ کاداره، توانایی او در استفاده از استعاره و اشاره برای بیان موضوعات حساس سیاسی بود. او با مهارت فراوان تحلیلهای سیاسی دقیق را با افسانههای یونان باستان و روایتهای شکسپیری ترکیب میکرد. شکسپیر نویسندهی مورد علاقهی کاداره بود و او از بالادهای قدیمی “هومری” که از میراث شفاهی آلبانی به ارث برده بود، نیز بهره میبرد.
دستاوردهای ادبی و جایگاه جهانی
کاداره در طول زندگی حرفهای خود بیش از پنجاه کتاب شامل رمان، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه نوشت. این آثار باعث شد که او در کشورش در ردیف ویکتور هوگو یا چارلز دیکنز شناخته شود. چنین تقدیری از او عادلانه بود، زیرا کاداره از محل تولدش به شدت به ادبیات اروپا مرکزی کمک کرد، همانطور که میلان کوندرا بارها فضایل آن را برجسته کرده بود. نویسندگان این منطقه مجبور به شناختن، تحمل و تحلیل واقعیتهای تاریخی خاصی شدهاند، در قرنی که بهدرستی قرن اسماعیل کاداره توصیف می شد.
آخرین سالها و درگذشت
پس از مرگ انور خوجه در سال ۱۹۸۵ و به قدرت رسیدن رامیز آلیا، کاداره به فرانسه تبعید شد و در آنجا پناهندگی سیاسی گرفت. او در این مدت همچنان به نوشتن ادامه داد و آثار زیادی را منتشر کرد. کاداره در سالهای آخر زندگی خود همچنان به تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت و به یکی از نویسندگان برجستهی جهان تبدیل شد. مرگ او در تیرانا، نه تنها آلبانی بلکه جامعهی ادبی جهانی را در غم فرو برد.
منبع: روزنامه اومانیته