به همین راحتی،
خبر…
به همین راحتیست:
افلاتون درگذشت،
ابونواس
به بصره گریخت،
و
رها سازی یک قلاده کفتار
در میدانِ قدیمیِ اعدام…!
.
حالا هی عَزم… جزم کن،
از بالای لاشههای خاموش،
چیزی بگو،
رو به کبوترهای کُشته شده
چیزی بگو!
و بگو کجا برویم
که مردمِ سرزمیناش
مثلِ شما معمولی باشند؟
.
من مجبورم همینجا
نگهبانِ بیخوابِ کلماتِ شما
باشم،
وگرنه مات و خاموش و لال
از این جهانِ پُر گو خواهیم رفت.