هآرتس – بگویید “cheese” ، تا به صورتی تصنعی خندیده باشید! آن را یک پیروزی بنامید تا یک پیروزی ساختگی ساخته باشید. اصل موضوع این است که از غزه خارج شویم. طبق گزارشها، اسرائیل قصد دارد در چند روز آینده اعلام کند که شاخه نظامی حماس را در غزه نابود کرده و جنگ را برده است. پیروزی؟ اگر شما میگویید ، به یقین که چنین است. مسئله اصلی، خروج از غزه است .
طرح اِعلامِ نابودیِ نیروهای مسلح حماس به این منظور است که امکان خروج بیشتر نیروهای اسرائیل از غزه را فراهم کند، تا انتقال آنها به مرز شمالی برای آغاز کارزارِ پیروزی پرشکوه دیگری در لبنان، درست شبیه به پیروزی در غزه، میسر گردد. این پیروزی، وحشتناک تر از پیروزی قبلی خواهد بود. بنابراین، باید امیدوار بود که اسرائیل هر چه را که در دل های دولت، ارتش، روزنامهنگاران و شهروندانش با غرور جای گیرد، تبلیغ کند. مسئله اصلی، خروج از غزه است.
هر روز که میگذرد، بر عمق سقوط ما افزوده میشود. اعلام کنید که همه گردانهای حماس را در رفح شکست دادهاید، تنها چیزی که ما را در یک قدمی پیروزی کامل نگه میداشت؛ هرچه را که در داخل و خارج از اسرائیل رخ داده پنهان کنید و اعلام کنید که پیروز شده اید. اصل موضوع این است که غزه را ترک کنید.
واضح است که هیچ پیروزی در غزه به دست نیامده و هیچ پیروزی هم در غزه کسب نخواهید کرد. اما اگر اسرائیل به تظاهر نیاز دارد تا از درخت خونآلودی که بالا رفته پایین بیاید، درختی که نباید از ابتدا نیز بالا میرفت، بهتر است یک پیروزی دروغین باشد. حماس ضربه نظامی خورده، اما در زمینه های دیگر پیروز شده است. اسرائیل از نقطه نظر دیپلماتیک، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی شکست خورده است. اما بگذارید رسانههای محلی از اسرائیل تعریف کنند؛ آنها دوست دارند به فریب بپردازند و به شما بگویند که «نیروهای دفاعی اسرائیل» در باریکه ی غزه «کاری عالی» انجام داده است.
در پایان جنگ، وضعیت اسرائیل بهطور غیرقابل سنجشی بدتر از آغاز این جنگ بیفایده است. نه اینکه هیچ توجیهی وجود نداشت، اما جنگ را بر اساس نتیجه آن ارزیابی می کنند و نتیجه از پیش روشن بود: درگیر شدن بیهوده، مثلِ آب، ریختن خون فلسطینیان ، همچنین خون بسیاری از سربازان، تبدیل اسرائیل به یک کشور منفور، و همه اینها برای هیچ.
پشت این جنگ، روایت همیشگی اسرائیل پنهان بود: فقفدانِ هر گزینشی! بعد از هفتم اکتبر انتخابی وجود نداشت و اکنون نیز گزینشی نیست. در حال حاضر، این دروغ را به شمال منتقل می کنید: باید در لبنان درگیر شویم تا امنیت را بازگردانیم و ساکنان آواره منطقه جلیل را به خانههایشان بازگردانیم. آشکار ، باید دست به هر کاری زد تا به این هدف رسید، اما با گشودن جبهه ای دیگر، وحشتناکتر از جبهه اخیر، آن را محقق نخواهد کرد. این تنها گزینه ی ممکن نیست.
در غزه سه گزینه وجود دارد: ادامه حکومت حماس (هرچند تضعیف شده و زیر کنترل)، تبدیل غزه به مکانی مانند سومالی، یا اشغال دائمی اسرائیل. گزینه چهارمی وجود ندارد. کمترین شر، گزینش نخست است. این یک گزینه ناامیدکننده است، که هم برای اسرائیل بد است و هم برای غزه، اما جایگزین هایش بدترند. اگر وضعیت این گونه باشد، بدیهی است که زمان خروج از غزه از طریق توافق با حماس فرا رسیده است تا به جنگ پایان دهد و منجر به آزادی گروگان ها و هزاران اسیر فلسطینی شود. این توافق، هر چه زودتر صورت گیرد، بهتر است. باید غرور خود را ببلعیم، ننگِ ماندن حماس در قدرت را بپذیریم و مخاطره کنیم، با عِلم به اینکه این کمترین گزینش بد است. باید به سرعت برای تحقق این امر اقدام کنیم.
این تنها راه پیشگیری از یک جنگ تمام عیار در شمال است. باید هر کار ممکنی را انجام داد تا از وقوع آن جلوگیری کنیم. اسرائیل اکنون با هیچ فاجعهای بزرگتر از جنگ در شمال مواجه نیست. تنها یک توافق با حماس میتواند از آن جلوگیری کند. پایان جنگ بدون خروج آخرین سربازان اسرائیل از باریکه غزه امکانپذیر نیست، و تنها چنین توافقی میتواند از یک جنگ تمام عیار در شمال جلوگیری کند. این چیزی نیست که ژنرالها و مفسران مغرور در استودیوهای تلویزیونی به ما وعده دادهاند، این چیزی نیست که اکثر اسرائیلیها تصور می کردند که رخ خواهد داد، اما واقعیت أوضاع، چنین است.
هنگامی که مسئول تأمین برق اسرائیل هشدار میدهد که ۷۲ ساعت پس از قطع برق، زندگی در اسرائیل امکان پذیر نخواهد بود، و آن گاه که وزیر امور دینی فاش میکند که دفترش برای دفنهای دستهجمعی آماده میشود، بهتر است بر طبل جنگ نکوبیم و سؤال کنیم : آیا این، همان چیزی است که میخواهیم؟ آیا توان مقاومت خواهیم داشت؟ آیا ارتش اسرائیل که کارش را در هفتم اکتبر و غزه دیدیم، برای ما یک “پیروزی” دیگر خواهد آورد؟ فقط نگویید که گزینه دیگری وجود ندارد. یک گزینه وجود دارد. توافق با حماس و یک عقبنشینی کامل، بهرغم همه چیزهای دیگر.