پلنوم مشترک نهم کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه و کمیسیون مرکزی کنترل و بازرسی حزب کمونیست فدراسیون روسیه در ۲۵ مه ۲۰۲۴ که به موضوع اتحاد نیروهای ضد فاشیست در مبارزه علیه امپریالیسم، ارتجاع و تهدید نظامی اختصاص داشت، با توجه به تحولات جهان و با تأکید ویژه بر همبستگی بینالمللی و تجمیع تلاشهای همه نیروهای مترقی در مبارزه علیه فاشیسم نوظهور، همان «طاعون واقعی قرن بیستم» برگزار شد.
سخنرانی اصلی [این پلنوم] توسط گنادی زیوگانوف رئیس کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه «پیرامون وظایف حزب کمونیست فدراسیون روسیه در اتحاد با نیروهای ضدفاشیست در مبارزه علیه امپریالیسم، ارتجاع و تهدید نظامی» ارائه شد.
او در سخنرانی خود خاستگاههای فاشیسم مدرن، جوهر ایدئولوژیک آن و پیوند آن با امپریالیسم بینالمللی را آشکار کرد.
گزیدههایی از این سخنرانی در زیر میآید:
مدتهاست که به نظر میرسد مراحل رویدادهای تاریخی جهان، پیشرفت زمان را سرعت میبخشد. آنچه در دورههای دیگر سالها طول کشید، در شرایط نقطه عطف و انقلابی، [تنها] طی هفتهها و روزها رخ میدهد. زرقوبرقها از روی تندیسهایی که قبلاً مقدس شمرده میشدند، فرومیافتد. جهان بهسرعت در حال دگرگونی است.
نوع بشر در آستانهی تغییرات اساسی است.
انسان بدون آگاهی از علل، پویاییها و پیامدهای آنها، ممکن است قربانی شرایط و حتی تاریکترین و خبیثترین نیروها شود. وظیفهی حزب ما این است که جهتگیریهای روشنی را برای زحمتکشان فراهم کند، به پرسشهای پیچیده پاسخدهد و راهحلهایی ارائه دهد که نیروها را در مبارزه علیه ارتجاع، فاشیسم و تهدید نظامی متحد کند. در مبارزه برای سوسیالیسم!
ایدهها و جنبش ما سرزنده هستند. راز ماندگاری ایدههای ما چندان دور از دسترس نیست. واقعیت آن است که سرمایهداری با استثمار، نابرابری، فقر و محرومسازی از حقوق، [هنوز] از بین نرفته است. مانند گذشته، تودهها خواهان اصلاح این بیعدالتی هستند.
کارل مارکس و فردریش انگلس با افشای ماهیت آزمند سرمایهداری، نشاندادند که تضادهای اساسی این سیستم [بهصورت] ناگزیر به بحران میانجامد.
و. ای. لنین ثابت کرد که امپریالیسم بالاترین و آخرین مرحله از دوران بورژوازی است. او استدلال کرد که تضادهای ذاتی سرمایهداری تمایل به حادتر شدن دارند، این فرآیند «زوال درونی» به اوج خود میرسد و پایان آن اجتنابناپذیر است.
در قرن گذشته تضادهای «بینِ امپریالیستی» به دو جنگ جهانی انجامید و هیولای فاشیسم را به دنیا آورد. آیا تضمینی برای عدم تکرار این سناریو برای بشریت وجود دارد؟ البته که نه! شما فقط باید به اطراف خود نگاه کنید.
سرمایهداری در دههی ۲۰۲۰ مانند دههی ۱۹۲۰ مملو از فاشیسم است. جوانههای ضدبشری در همه جا وجود دارد. این در سیاستهای بینالمللی قدرتهای عمده و در حیات درونی آنها مشهود است. جنبشهای راست افراطی در حال تقویت هستند. ایدئولوژی نئونازیستها دوباره در بالاترین ردههای قدرت از حمایت برخوردارند.
مانند یک قرن پیش، تنها تودههای زحمتکش بهرهبری کمونیستها قادر به توقف فاشیسم هستند. یک استراتژی مؤثر برای شکستدادن شرّ مطلق نازیسم، امروزه از اهمیت بالایی برخوردار است. قبل از هر چیز، لازم است تصور روشنی از اینکه فاشیسم چیست، خاستگاههای آن کجاست، در چگونگی محیطی رشد میکند و اینکه چگونه [باید] به آن پایان داد، داشته باشیم.
ما کمونیستها هرگز با کسانی که این واقعیت کلیدی را نادیده میگیرند که فاشیسم توسط سرمایههای کلان ایجاد شده و منافع آن را بیان میکند، موافق نیستیم. این وظیفهی ماست که هرگونه تلاشی را برای پنهان کردن انگیزههایی که باعث شرارت نازیسم میشود، با قاطعیت افشا کنیم. به نظر حزب کمونیست فدراسیون روسیه، انسجام بر روی این موضوع، پیش شرطی کلیدی برای ایجاد هرگونه اتحاد و ائتلاف با کمونیستها است.
ناسیونالیسم، اِعمال کنترل تمامیتخواهانه بر جامعه، کیش شخصیت رهبر و سایر ویژگیهای دیکتاتوریهای فاشیستی، صرفاً کلیشهها و روبنائی برفراز زیربنا هستند. در واقع، فاشیسم، نتیجهی منطقی توسعهی جامعهی سرمایهداری غرب است.
تحلیل عینی فاشیسم بدون شناخت پیوند ژنتیک آن با سرمایهداری غیرممکن است. وضعیت کنونی بهصورت فزایندهای به نفع تجدید حیات نازیسم است. این راه را برای رشد سازمانهای افراطی راست و تلاش آنها برای بهدستگرفتن قدرت هموار میکند. دلیل آن، این است که سرمایهداری وارد بدترین بحران خود در ۱۰۰ سال گذشته شده است. این نتیجهی دو عامل اصلی است:
نخست، تضعیف هژمونی یورو آتلانتیک. غرب بهسرعت درحال ازدستدادن موقعیت خود بهعنوان تنها «مرکز» سرمایهداری است که میتواند ارادهی خود را بر بقیهی جهان دیکتهکند. همانگونه که لنین نوشت: «توسعهی نامتوازن اقتصادی و سیاسی، قاعدهی بیچون و چرای سرمایهداری است». اقتصاد برخی از کشورهای غیرغربی بهصورت پیوسته در حال رشد است. سهم بریکس در تولید ناخالص داخلی جهان بر اساس برابری قدرت خرید به ۳۵ درصد رسیده است تا از هفت کشور بزرگ [صنعتی] فراتر رود. سهم آن در تولید جهانی به ۳۷ درصد افزایش یافته است.
اقتصاد چین بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) از اقتصاد ایالات متحده پیشی گرفته است و ممکن است طی ده سال آینده برحسب «تولید ناخالص داخلی متداول» به بزرگترین قدرت جهان تبدیل شود. یوان همچنان قویتر میشود.
اوضاع در حال تغییر است. کشورهای بیشتری از سَرفرودآوردن در برابر دیکتهی سرمایهی غربی امتناع میکنند. کشورهای آفریقایی همراه با مردم آمریکای لاتین و آسیا در تلاش برای دستیابی به استقلال واقعی هستند. آمریکا و اتحادیهی اروپا، بهویژه فرانسه، در مالی، بورکینافاسو و نیجر سیلی خوردند. این کشورها رژیمهای طرفدار غرب را برانداختند و «عذر نیروهای نظامی خارجی را خواستند».
میلیونها نفر از مردم، امپریالیسم و جنایات خونین آن را طرد میکنند. اعتراضات علیه نسلکشی مردم فلسطین توسط اسرائیل در حال گسترش است. کشورها خواستار رفع محاصرهی کوبا و تأیید اصل «چین واحد» هستند. غرب در سرِهمبندی کردن یک جبههی جهانی علیه روسیه شکستخوردهاست. خلقهای جهان نمیخواهند مهرههایی در بازی دیگران باشند و مصلحت خود را قربانیکنند.
مطالبهی جهانی برای تغییر، آشکار است. بشریت حاضر نیست خود را با یک سیستم جهانی تطبیق دهد که او را محکوم به رکود و انحطاط و تهدید به جنگ هستهای میکند. در همین حال، سرمایهداری جهانی در حال برداشتن گامهایی برای تحکیم قدرت خود و جلوگیری از نابودی آن است.
پانزدهمین کنگرهی حزب کمونیست فدراسیون روسیه ارزیابی خود را از چگونگی واکنش بورژوازی به بحران ارائه کرد. امپریالیستها در حال افزایش تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی در دست گروههای بزرگ مالی-اقتصادی هستند. قدرت انحصارهای بزرگ و نفوذ آنها بر صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، ناتو و سایر ساختارهای فراملی در حال افزایش است. منافع جهانیسازان توسط مجمع داووس، کمیسیون سهجانبه، باشگاه بیلدِربرگ و مراکز دیگری از این قبیل ترویج میشود. سرمایه بهصورت فزایندهای با نهادهای قدرت ادغام میشود. شرکتهای بزرگ، ماشینهای سرکوب درحال رشد، بزرگترین دولتها را در اختیار خود دارند. امپریالیسم در حال تشدید سیاست نواستعماری خود است.
زمان، تحلیل ارائه شده توسط کنگرهی حزب ما را تأیید کرده است. سرمایه با افزایش استثمار، افزایش سفتهبازی و ماجراجوییهای نظامی با کاهش نرخ سود مقابله میکند. یغماگران جهان در راهانداختن یک درگیری نظامی جهانی توقفی ندارند. غرب یک کودتای دولتی را در اوکراین مهندسی کرده و درگیری خونینی را در دونباس برانگیخته است. تنشهای فزایندهای در منطقهی آسیا و اقیانوسیه وجود دارد. اوضاع در خاورمیانه بدتر شده است. نقاط داغ متعددی در قارهی آفریقا درحال ظاهرشدن هستند. سرمایه بهصورت فزایندهای رویکردهای نئوفاشیستی را در سیاست خارجی و داخلی دولتهای بورژوایی تشویق میکند.
رئیس کمیتهی مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه در سخنرانی خود بر نقش جنبش بینالمللی کمونیستی و کارگری در مبارزه علیه نظام بینالمللی استثمار امپریالیستی و مشارکت فعال حزب کمونیست فدراسیون روسیه در این روند و مشارکت فعال همیشگی آن در جنبش انقلابی جهانی در جهت اتحاد نیروهای چپ مترقی و ضد فاشیست، تأکیدکرد.
گزیدهای از سخنرانی:
جنبش بینالمللی کمونیستی امروزه در حال تبدیلشدن به یک نیروی فعال ضدامپریالیستی است. قرارگرفتن در هستهی اصلی مبارزات ضدامپریالیستی زحمتکشان و بنیان تقویتکنندهی همهی نیروهای چپ مترقی، میتواند ایستادگی مؤثری در برابر تجدید حیات ایدئولوژی ناسیونالیستی انسانستیز ایجاد کرده و مردم را از حقیقت ماهیت خونخوار و مصائب ناگفتهای که [این ایدئولوژی] حامل آن است، آگاهکند.
کمونیستها و تودههای زحمتکشی که به دور آنها جمع شدهاند، تنها نیروهای پیگیر و مؤثری هستند که میتوانند با ارتجاع مقابله نموده و هیولای فاشیسم را متوقفکنند. قرن بیستم این را ثابت کرده است. قرن ۲۱ نیز تداوم اثبات آن را نشان میدهد.
ما [اینک] نمونههای بیشتری از مبارزهی موفق علیه ارتجاع را میبینیم. در برزیل، تودهها دولتِ دستِ راستی بولسونارو را از قدرت کنار زدهاند. در آرژانتین، چپها مبارزه علیه اصلاحات ضد مردمی رئیسجمهور مایلی را رهبری میکنند. کمونیستهای هندی در صفوف اول مقاومت در برابر هندوتوا قرار دارند. حزب کمونیست ترکیه در حال افشای آرزوهای نئوعثمانی اردوغان و پیوندهای او با «گرگهای خاکستری» طرفدار فاشیسم است. نیروهای چپ بهصورت فعال در برابر «موج قهوهای» در اروپا مقاومت میکنند. کمونیستهای چین، ویتنام، کوبا، جمهوری دموکراتیک خلق کره و لائوس نیز نمونههایی از تداوم وفاداری به آرمان سوسیالیستی هستند.
در این میان در جهان سرمایهداری، بحران درحالِ تعمیق، رشد گرایشهای ارتجاعی، محدود کردن هنجارهای دموکراتیک و هجوم علیه حقوق طبقهی کارگر را تحریک میکند. سرمایهی جهانی بهرهبری محافل حاکم ایالات متحده، در تقلای خود برای جاانداختن مجدد نقشهی سیاسی جهان، بهدنبال جلب حمایت نئوفاشیستها و ناسیونالیستهای رادیکال است. در شماری از کشورها، قهرمانسازی نازیسم به سطح سیاست دولت ارتقا یافته است. بورژوازی در مبارزهی خود علیه زحمتکشان بهصورت فزایندهای از حقوق سیاسی استفاده میکند. تاریخ جنگ جهانی دوم در حال بازنویسی است. در حالِ مخفیکردن جنایات فاشیستها هستند. در حال نوسازی آنها هستند. بناهای یادبود ضدفاشیستها در حال برچیده شدن هستند. نتایج دادگاه نورِنبرگِ جنایتکارانِ نازی نادیده گرفته میشوند.
باید درک شود که اهمیت مبارزه علیه امپریالیسم، نئوفاشیسم و تهدید یک جنگ جهانی، تنها افزایش خواهد یافت. این کار هر روز در حال انجام است. نشستهای بینالمللی احزاب کمونیستی و کارگری سهم مهمی در اتحاد نیروهای چپ دارد.
نشست این احزاب که در اکتبر ۲۰۲۳ در ازمیر (ترکیه) برگزار شد، قطعنامهای را به تصویب رساند: «گسترش فاشیسم را متوقف کنید، از تراژدی جدید بشریت جلوگیری کنید.». در بخشی از آن آمده بود: «در قرن بیستم، اتحاد جماهیر شوروی بهرهبری حزب کمونیست، فاشیسم را شکست داد… در قرن بیست و یکم، فاشیسم، دشمن قسمخوردهی طبقهی کارگر، دوباره سرش را بالا گرفت و به اهرمهای قدرت دست یافت… فاشیسم درحال تبدیلشدن به یکی از سلاح های اصلی در دستان بورژوازی جهانی در مبارزه با طبقهی کارگر است.»
شرکتکنندگان در نشست بینالمللی خواستار اتحاد جهت مبارزه با ارتجاع، نئونازیسم و نظامیگری شدند. نشست به این نتیجه رسید: «این دورهی جدید مصائب، یک بار دیگر نیروهای مترقی را به اقدامات هماهنگ در چارچوب یک جبههی گستردهی ضدفاشیستی فرامیخواند.»
این ناقوس با نتیجهگیری مجمع بینالمللی ضدفاشیستی که در ۲۲ آوریل ۲۰۲۳ به ابتکار حزب کمونیست فدراسیون روسیه و احزاب عضو «اتحادیهی احزاب کمونیست – حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی» در مینسک برگزار شد و نمایندگان ۵۰ کشور در آن شرکت کردند، به صدا درآمد. این نشست مانیفستی را برای اتحاد خلقهای جهان به تصویب رساند که چارچوبی عمیقاً مستدل را برای نیاز فوری نیروهای ضدفاشیست به اتحاد، ایجاد کرده است.
در بخشی از این مانیفست آمده است: «پرچم قرمز بر فراز رایشستاگ در می ۱۹۴۵ تنها یک حقیقت استثنایی از گذشته نیست. معنی و اهمیت پیروزی شکوهمند بر فاشیسم متوجه آینده است. [این پیروزی] مانند آژیری، شجاعت نسلهای جدید را فرامیخواند. دود سیاه آتشسوزیهای جنگ، مانند دههی ۱۹۳۰ در سیارهی ما در حال گسترش است. [فاشیسم] حتی بهصورتی شومتر در افق ظاهر میشود. افراد صالح باید در نبرد اصولی خود، اتحاد و دلاوری نشان دهند.
وضعیت بهشدت نگرانکننده است. استعمارِ نو خود را در آفریقا و آمریکا یادآور میشود. امپریالیستها در حال دامنزدن به تنش در آسیا هستند. با غرش توپها، خون در اروپا و سایر نقاط کرهی زمین ریخته میشود. بدبختی و رنج مردم در حال افزایش است… جانور نازی زخمهای قدیمی خود را لیسیده و به سرعت در حال کسب قدرت است. آنقدر گستاخ شده است که از کمینگاه وحشی خود در جستجوی قربانی جدید خارج میشود.
شرارت جهانی در پوشش نئولیبرالی بازگشته است. یک سیستم جهانی برای غارت کل کشورها و مردم ایجاد کرده است. این سیستم با تجاوز به یوگسلاوی، عراق، افغانستان، لیبی و سوریه، خود را آلوده است. تلاشهایی برای سرنگونی دولتهای قانونی در ونزوئلا، نیکاراگوئه و بلاروس انجام شده است. فشار تحریمها را بر مردم روسیه و چین، کوبا و جمهوری دموکراتیک خلق کره تحمیل کرده است. از تهدید نظامی و باج خواهی سیاسی استفاده می شود. سرمایهی مالی در آستانهی جنگ جهانی دوم، نیروهای طوفان هیتلر را هدایت کرد. [همین سرمایهی مالی] در قرن بیست و یکم، نازیهای اخیر را هدایت میکند.»
مجمع ضدفاشیستی مینسک اعلام کرد: «حمایت مستقیم ایالات متحده و متحدان ناتویی آن، نازیسم را به سطح دولتی در اوکراین ارتقا داده است. سالهاست که شیاطین باندرا با سوءاستفاده از تودههای مردمی، مجلس رقص خونینی را در کییف برپاکردهاند. آنها اوکراین را به اردوگاه کار اجباری برای مخالفان تبدیل کردهاند، رسانههایی را که دوست ندارند، تعطیل کردهاند. فعالیتهای اپوزیسیون را ممنوع کرده و کارزار قربانی کردن کمونیستها را راهانداختهاند. همهی کسانی که آرمانهای برادری خلقها و وفاداری به پیروزی شکوهمند بر فاشیسم را حفظکردند، قربانی سرکوب شدهاند. نازیها مردم را در اودِسا زنده زنده سوزاندند، انفجارهایی به راه انداختند و از فاصلهی نزدیک به مردم تیراندازی کردند. اراذل و اوباش آزوف سال به سال با آرم تلههای گرگ بر روی بازوهای خود دونباس را به وحشت انداختند.»
امروز ما مجدداً همبستگی کامل خود را با نتیجهگیری مجمع مینسک تأیید میکنیم: «سالهای آتشین جنگ جهانی دوم شاهد ظهور یک اتحاد رزمی بزرگ از مخالفان بربریت فاشیستی شامل اتحادیهی کمونیستها و میهنپرستان، مبارزان علیه استبداد و دمکراتها بود. این همبستگی بهرغم ناهمگونیهای اجتماعی و ایدئولوژیک، تفاوت دیدگاههای سیاسی و مذهبی، ایجاد شد. الزام زمانه چنین بود.»
دورهی جدید مصائب به اقدامات متحد همهی افراد خیرخواه فرامیخواند. بیایید صفوفمان را برای مبارزه با نئونازیسم، ارتجاع و میلیتاریسم متمرکزتر کنیم!
زنده باد جبههی متحد نیروهای مترقی! زنده باد همبستگی زحمتکشان و ملل در مبارزه با فاشیسم!
ما به همراه رفقایمان از احزاب عضو «اتحادیهی احزاب کمونیست – حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی» آماده هستیم تا دومین مجمع بینالمللی ضدفاشیست را راهاندازی کنیم. من مطمئن هستم که همهی شرکتکنندگان در پلنوم از این ایده حمایت خواهند کرد.
بخش پایانی سخنرانی گنادی زیوگانف:
رفقای عزیز
ما همیشه با عشق به کشورمان، افتخار به دوران شوروی، نفرت از فاشیسم و جنگی که سرمایهداری بهناگزیر ایجادمیکند، متحد بودهایم. آمادگی برای وقف زندگی خود برای بازسازی جامعه در راستای مسیر سوسیالیستی، ویژگی بارز یک کمونیست واقعی است.
به نام حق مردم برای دنبالکردن مسیر سوسیالیسم، حزب ما به کار خود برای متحدکردن همهی افراد خیرخواه که برای یک زندگی عادلانه، کار صادقانه و پیشرفت اجتماعی شناخته میشوند، ادامه خواهد داد!
ما با ایمان عمیق به درستی خود، به آرمان مارکس-لنین- استالین به پیش میرویم، میدانیم که سوسیالیسم پیروز خواهد شد!
بیایید در انتخاب خود استوار باشیم!
برای شما آرزوی پیروزیهای بزرگ در مسیر مبارزه برای منافع زحمتکشان دارم!