این روزها “همستر بات” تلگرام به عنوان راهی آسان و بیخطر -حداقل ظاهرا- برای کسب پول، سر و صدایی در دنیا به پا کرده است. جذابیتی که ظاهرا با روی خوش کاربران ایرانی نیز روبرو شده، طی روزهای اخیر شاهد پیوستن کاربرانی پرتعداد به تلگرام هستیم. بر اساس آمار نیز روند رشد کوتاه مدت و زیر سهماههی این بات تاکنون معادل فعالیت چندسالهی پلتفورمهای نامداری چون تیکتاک، اینستاگرام و… بوده است.
از طرفی هنوز چند وقتی نمیگذرد که شاهد کلاهبرداری گسترده کوروش کمپانی و اخیرا موبایل موسوی بودیم که با ادعای دروغین فروش موبایلهای گران با قیمت کمتر از عرف بازار، افراد زیادی را قربانی و مغبون نمودند.
یا همین چند سال پیش که داستان مشابهی با قضیه بورس پیش آمد و گروهی بدون داشتن زمینه و تجربه، با چراغ سبز دولت و در آرزوی کسب سود سرشار وارد آن شدند و با فرو ریختنش زندگی تعداد زیادی از آنان نابود یا دستخوش آسیبهای بزرگ گردید.
چند سال قبلتر هم پیشخرید زمینهای موسوم به پدیده شاندیز سر و صدای زیادی به پا کرده و عدهی زیادی از مردم را در گیر و دار چرخ دندههای فساد گسترده خود خاکستر نشین نموده بود.
باز هم اگر عقب برویم به موارد مشابهی چون تب سودهای کلان از خرید و فروش سکه، دلار و … بر میخوریم که به تجربه ثابت شده مردم عادی بازندگان نهایی آن هستند.
البته این نوع رفتار یعنی تمایل برای کسب درآمد از طریق روشهای بیدردسر و کم زحمت -صرفنظر از میزان جوابدهی – ویژگی است که در همه جای دنیا وجود دارد و تیپهای شخصیتی خاصی جذب آن میشوند.
در کشور ما نیز معمولا نقل این مالباختگان با تاکید بر آگاهی کم و حریص بودنشان تا مدتها ورد زبان مردم و منشا شوخی در گفتگوهای معمول و فضای رسانههای اجتماعی است. کما اینکه هنوز هم در توییتر تمسخر فریبخوردگان کوروش کمپانی ادامه دارد.
اما این همه داستان نبوده، چرا که به نظر میرسد حداقل برای ما دلایل جامعه شناختی ویژه هم وجود دارند.
مثلا یکی از دلایل مهم این اقبال بیش از حد در کشور ما ، وجود شرایط اقتصادی نابسامانی است که باعث میشود بهجز افراد با ویژگیهای مربوطه، تعداد زیادی از مردم نیز از روی ناچاری و در حالیکه میدانند که روی آوردن به این کارها درست نبوده و یا مشکوک و با خطر بالا است به آن تن دهند و نمیتوان کل مساله را به عدم دانایی، وجود طمعکاری و حرص تقلیل داد.
اقتصاد کشور نابسامان است و روز به روز بر وخامت آن افزوده میگردد.
سال ۱۴۰۲ ششمین سال تورم بالای پیاپی در اقتصاد ایران بود و در حالیکه میانگین تورم بلندمدت ۵۰ ساله ایران حدود ۲۰ درصد است، فقط در ۶ سال اخیر میانگین تورم به دو برابر میانگین بلندمدت و عدد ۴۰ درصد رسیده که در ۱۰۰ سال گذشته سابقه نداشته است.
نرخ ارز نیز از ابتدای انقلاب تاکنون-علیرغم ثبات نسبی در دوره جنگ!- ۸۵۰۰ برابر شده است.
از طرفی بر اساس گزارش بازرس مجمع عالی کارگران در اواخر سال ۱۴۰۲، “خط فقر برای یک خانواده ۴نفره از مرز ۲۵ میلیون تومان فراتر رفته است و حقوق یک کارگر توان تأمین حتی پنجاه درصد معیشت یک خانواده را ندارد” (البته این آمار و اطلاعات مربوط به زمانی است که قیمت دلار -۲۷ اسفند ۱۴۰۲- چهل و سه هزار تومان بوده است.)
بنابراین در چنین جوی از وخامت اقتصادی و بیآیندگی، معلوم است که عده قابل توجهی از مردم نه حتی برای افزایش درآمد یا کسب سود که از سر استیصال و صرفا برای حفظ سرمایهشان به هر شاخهای تشبث جسته، سادهتر طعمهی مافیاهای فساد یا دامهای سودجویانه میشوند و به اقداماتی دست میزنند که به قمار بیش از کار اقتصادی شباهت دارد.
من سرنوشت همستر بات را نمیدانم، اما میدانم عدهی قابل توجهی از قربانیان کوروش کمپانی، پدیده شاندیز، بورس، خرید و فروش طلا و ارز، … و تمامی قربانیان این بخیه بر آب زدنها، نه هوش کمی داشته نه از سر حرص و طمع وارد این وادیهای فریبکارانه شدهاند.
برای درک بهتر کافی است برای لحظهای دنیایی را تصور کرد که هر صبح آن با اضطراب اینکه امروز چقدر به قیمت کالاهای ضروری مثل نان، پنیر، شیر گوشت و …افزوده شده از خواب بیدار میشوید، قیمت دلار نه روزانه که ساعت به ساعت تغییر میکند، هیچ ثباتی وجود ندارد و…
کابوس هولناکی که طی دههها چرخهی معیوبی را آفریده که نمیتوان در آن برای کوچکترین مسائل برنامه ریزی نمود و مردمی که فقط در جستجوی قدری آرامش و اندکی ثبات اقتصادی هستند تا چون تمام مردم دنیای در کنار زندهمانی اندکی هم بتوانند زندگی کنند.
مردمی خسته از دههها اقتصاد رانتی، سوء مدیریت و فساد سیستماتیک که برای تحقق رویای آرامش خود بر یک بات تلگرامی بیش از مسوولان بیلیاقت خود میتوانند دل ببندند.