سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

راهکار رهایی، همانا حضور در خیابان است – حسین پرهیزگار

اخراج و تعلیقِ اساتید منتقد و دگراندیش از دانشگاه ها، پرونده سازی برای دانشجویان معترض و جلوگیری از ادامۀ تحصیل آنان، تداوم بازداشتِ فعالان زنان استان گیلان و ضرب و شتم برخی از ایشان، احضار و دستگیری تعدادی از اعضای خانواده های      کشته شدگان سالِ گذشتۀ «قیام زن، زندگی، آزادی»، سرعت بخشیدن به اجرای احکام اعدام و تجمیع اعدام ها در روزهای متوالی در استان سیستان و بلوچستان، شدت یافتن قتل های سیستماتیک و هدفمندِ کولبران در استان های مرزی در غرب کشور، شبیخون به منازل و محل زندگی مردم ناراضی و واخواه در شهرهای غربی ایران و ربودن آنها از این مناطق و انتقال آنان به مکان های نامعلوم، جلوگیری از درمان تخصصیِ پزشکی تعدادی از معلمان بازداشتی و به اجرا درآوردن احکام برخی دیگر از فعالان معلمان، تماس های مکرر تلفنی و ارعاب و تهدید کنشگران کارگری بویژه در مناطق جنوبی کشور و تشدید فضای امنیتی در محل کار کارگرانِ پروژه ای، حمله به خانواده های دادخواه خاوران و جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت و یادبود «قتل عام تابستان ۶۷» در این گلزار، مرگ مشکوک و قتل حکومتیِ برخی از بازداشت شدگان؛ جملگی حاکی و ناشی از وجود رعب و وحشت در درون حاکمیت اسلامیِ تا به دندان مسلح از شروع و گُر گرفتن مجدد اعتراض های مردمی در آستانۀ سالگرد قتل تبهکارانۀ «مهسا (ژینا) امینی» است.

در کنار فشارهای مضاعف به قصد ایجاد واهمه و هراس در میان اقشار مختلف مردم برای پیشگیری از خیزش دوباره اعتراض ها نسبت به وضعیت و شرایط اسفناک کنونی، فسادهای اقتصادی و اخلاقی و انواع و اقسام استراق ها و اختلاس ها نیز کماکان در میان ارکان مختلف نظام استبدادیِ حاکم ساری و جاری است و نیروهای امنیتی و پیش قراوُلان سرکوب با شراکت و سهم بری در تمام این فسادها و چشم بستن بر روی آنها، تنها راه بقای خود و ادامۀ حاکمیت را در سرکوب مردم و چپاول دارایی های ملی جستجو  می کنند.

بدون شک کسب ثروتِ بی حد و حصر و انباشت هر چه بیشتر سرمایه با کشیدن شیرۀ جان منابع ملی و مالی کشور،                      انگیزۀ اصلیِ طبقۀ کوچک حاکم برای تحمیل و تداوم شرایط موجود علیه مردم است. باید دریافت که در مناسبات جاری میان حاکمان و مردم، قدرت و تمام وجوه و ابعاد آن تبدیل به ابزاری شده است برای کسب ثروت و میل به آن از طرف حاکمان و نواله بگیران آنها در هر شکل و لباس و عنوانی. به عبارت دیگر سرکوب ملت و مقابلۀ نیروهای حاکم با آنها تنها به دلیل دفاع از منافع مادی ای است که با زور و فریب در اختیار خود گرفته اند و استفاده از ایدئولوژی، رسانه، قوانین قضایی، نیروهای نظامی و امنیتی، زندان و حبس، تقسیم ناعادلانۀ ثروت در جامعه، نفرت پراکنی، نژادپرستی قومی و قوم گرایی، تبعیض های مذهبی، فشار بر اقلیت ها و برساختن اقلیت های جدید در گوشه و کنار و … همگی برای حفظ وضع موجود و استفاده دائمی و بی حساب و کتاب از پول، ثروت، سرمایه، دارایی، منابع و منافع مادی و مالی به نفع خویش – طبقۀ حاکم – است.

نظام سرمایه‌داریِ استبدادیِ حاکم با روبنای مذهب در ایران از قریب به یک دهۀ گذشته و با شدت گرفتن اعتراض ها و مطالبات مردم، بیش از پیش شمشیر را به روی شهروندان از رو بسته است و با وقاحت و بی شرمی و بِطرق مختلف مشغول و سرگرم انجام کارهایی چون خصوصی سازی و واگذاری های سلیقه ای و بی رویۀ منابع ملی به بخش خصوصی، اجرایِ طرح کوچک کردن دولت و در ادامه و به بهانۀ آن تاسیس طبقۀ نوینی از اشراف و ثروتمندان و سیاستمدران به عنوان صاحبان جان و مال و خاکِ مردم کشور، تولید رانت در واردات و تخصیص ارزهای دولتی – که بخش مهمی از پشتوانه های مالیِ ملی محسوب می شوند – به واردکنندگان خاص، آزاد سازی قیمت ها بویژه در زمینۀ حامل های انرژی و به تبع آن گرانی سرسام آور و چند صد درصدیِ مواد خوراکی و مصرفی اولیه، پولی کردن تحصیل در تمام مقاطع از مدرسه تا دانشگاه، واگذاری کارخانه های بزرگ به نورچشمی ها و نابود کردن صنعت ملی کشور، قطع ارتباط ساز و کار مستقیم نظام پرداخت حقوق و مزد بین دولت و بخشی از کارگران و گروهی از کارمندان و در اختیار قرار دادن این قسمت کلیدی و اساسی به دست پیمانکاران و ترویج و اخذ قراردادهای موقت با کارگران و دیگر مزدبگیران بویژه در بخش های صنعت و آموزش و بهداشت بدون هیچ گونه امنیت شغلی و پشتوانۀ معتبر بیمه ای برای آنان، چپاول و غارت صندوق های بازنشستگی و حیف و میل آن و تزریق پول های کلان به سازمان هایی چون صدا و سیما و برخی از تهیه کنندگان عرصۀ فرهنگ و هنر و سینما در راستای پروپاگاندا برای سفید شویی جنایت و عادی سازیِ فقر و نکبت و بیکاری و تمسخر این معضلات با عنوان طنز و جا انداختن و ترویج دیدگاه و باور به زندگیِ رقابتی از نوع سرمایه داری با نتیجۀ برندگان و بازندگان به عنوان تنها راه بقا در اجتماع و ترویج ارزش های نظامِ حاکم و برساختن و تولید سلبریتی های ریز و درشت فرهنگی و هنری جهت استفاده از آنها به عنوان جارچی و آوازه گر حکومت و مَنویات آن هستند.

بی گمان در آینده و سال های پیش رو و با فرض وجود و ادامۀ حاکمیت فعلی و چهارچوب استبداد سیاسیِ حاکم، وضعیت و شرایط بسیار ناگوارتر و روزهای سیاه تری در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در انتظار مردم و کشور خواهد بود. دندان تیز و خویِ درنده و طمع سیری ناپذیر و غارتگر و بی رحم «سرمایه» در لباس روحانیت و گزمه های امنیتی و سیاستمداران پوشالی بدون ذره ای پشیمانی و عقب گرد – زیرا که طبع و ذات و ماهیت سرمایه کسب سود بیشتر به هر شکل و ترتیبی است – در حال بازی با سرنوشت و زندگی چند ده میلیون نفر از مردم است.

بدون تردید راه مقابله با حاکمان خود خوانده و تغییر در مناسبات استثماریِ وضعیت موجود و در اختیار گرفتن سرنوشتِ جمعی خویش و کشیدن خط بطلان بر همۀ این رنج ها و سیاهی ها و نکبت ها، در قدم اول رسیدن به «آگاهی» و درک این مهم خواهد بود که شرایط موجود و جاری ماحصل سال ها بی تفاوتی به رنج هایِ طبقاتی یکدیگر، ارجحیت دادن منافع فردی به جای مصالح همگانی، امید واهی و اعتماد به دگرگونی از خارج از مرزهای جغرافیایی، اطمینان به ساختار معیوب فعلی و عدم شناختِ صحیح ریشه ها و ماهیتِ بنیاد، شالوده و بافتار سیاسی حاکم است.

رسیدن به آگاهی و شناخت و درک شرایط به صورت جمعی با دقت هر فرد در «امر واقع» ممکن خواهد بود. این خودآگاهی و وقوف بدون سنجش، تطبیق و گشودن تجربه های گذشته با شرایط فعلی رخ نخواهد داد. دریافت، چگونگی و فهمِ چراییِ وضعیت ایجاد شده و تحمیل آن بر «ما» تنها با نگرش انتقادی به خویش عملی می شود. با نگاهی عمیق، بی رحمانه و بدون تعارف و تکلف به رفتارها و کنش های فردی و جمعیِ سال های دور و نزدیکمان. دلیل اصلی و علت حقیقی و عمدۀ بی تفاوتی ها، سکوت و                 دم فروبستن هایِ لایه های مختلف مردم به «رخدادها، رویدادها و پیشامدها» در جامعه، تنها ترس از سرکوب و وجود اختناق نبوده و نیست بلکه ترجیح منفعت فردی و صنفی خویش به سرنوشت جمعیِ «یک کل واحد» است. بی اعتنایی، چشم بستن و خاموش ماندن در مقابل رخداد، وضعیت و موقعیت هایی نظیر کشتار زندانیان سیاسی و عقیدتی در دهۀ شصت، قتل های سیاسی-زنجیره ای دگراندیشان، فشار بر اقلیت های قومی و مذهبی و کوچ اجباری آنان، سرکوب خیزش های دانشجویی در سال های مختلف، زندگی بغرنج مادی و واقعیتِ غیر قابل اغماضِ معیشت طبقۀ کارگر و سقوط هر روزۀ آنها به قعر فلاکت و بدبختی، جدی نگرفتن کنش های سیاسی فردی و مهم نپنداشتن و بی اهمیت جلوه دادن آن در تاثیرگذاری های      کلان و اساسی در جهت نفع عمومی، عدم وجود روحیۀ بازخواست و مطالبه گر و بستانکار در مقابل حاکمیت و فقدان اراده برای پیگیریِ خواسته ها، زوال منش و شخصیت وظیفه شناس و مسئولیت پذیر در مقابل تصمیم گیری های احساسی و قبیله ای خود در طول تمام این سال ها و همراهی و همگامی با صداهای فردی و جمعی ای که در پی سود و ترجیح منافع شخصی و حزبی و باندی خویش می بودند در مقابل گوش سپردن و میدان دادن به صداهایی در راستای مصالح و منافعِ «کل واحد» تنها نمونه ها و سرفصل هایی از خروارها اشتباه تاریخی و البته تجربه های جمعی ای است که باید مانند لغزش ها و خطاهای هر ملتی به شکلی همیشگی و هر روزه و مداوم به آنها رجوع کرد و در پی پاسخ به چراییِ وقوع آنها بود تا بدین سان، دگر بار آن وقایع و رویدادهایِ تلخ گذشته با هزینه های سنگین اش تکرار نشود و فرصت سوزی های دیگری را بر «مردم، ملت، ما» تحمیل نسازد.

حافظۀ تاریخیِ مردم یک جامعه به جای انباشتِ اطلاعاتِ شبه باستان شناسی و مبالغه ها و یاوه گویی های شوونیستی و ناسیونالیستی از دوران با شکوه پادشاهان و امپراطوری های گذشته که چیزی جز ظلم و نابرابری و بی عدالتی و کشتار و غارت و خون ارمغان بهتر و دیگری برای مردم خود و ملت های همسایه نداشته اند می بایست با «نگاه به خویشتن با بی رحمی انتقادی» جایگزین شود. مانند تجربۀ مردم و روشنفکران آلمان و ژاپن در بعد از جنگ جهانی دوم در مورد چگونگی عاملیت آنها در بروز و شکل گیری آن وقایع دهشتناک در جنگ که همچنان نیز ادامه دارد و یا عذرخواهی بزرگ در شورویِ کمونیستی بعد از مرگ رهبر آن استالین و پرده برداری از گوشه هایی از جنایات او و همفکران و همکارانش و بسیاری نمونه های دیگر از این دست.

تقویت، تثبیت و پرورش ذهنی و عینیِ اتحاد و همبستگی و اتکا به خود در مبارزه با تمام اجزای زیربناییِ حکومت استبدادی و قطع امید از کمک و همراهی نیروها و دولت های خارجی و اعتقاد به این اصل بنیادین که پیدایش هرگونه تغییری در ساختار سیاسی و در ادامۀ آن اجتماعی و اقتصادی تنها از دل «قدرتِ ارادۀ مردم» در داخل مرزها و حمایت و پشتیبانی از یکدیگر و باور به این قاعدۀ اساسی که سرنوشت «ما» در هر شرایط و موقعیتی که پیش رو خواهد بود با هم تنیده و گره خورده است، پاشنه آشیلِ سرمایه‌داریِ استبدادیِ حاکم بوده و هیچ نیرویی توانایی ایستادگی در مقابل قدرت، خواست و عزم ملتی هر چند با دست های خالی اما به هم فشرده و در کنار همدیگر را نداشته و نخواهد داشت. تاریخ خود گواه این امر است.

در دست گرفتن عرصه و زمینِ بازیِ قدرت از حاکمیتِ سرمایه محور و نظام برده داریِ نوین «تنها با حضور در خیابان ممکن است». حضور در خیابان به مثابه سخن نهایی و جدی ملت با حاکمانشان است و بازخواست آنان که بر اریکه قدرت و ثروت تکیه زده اند. زیباترین فرم و کنش از دادخواهی و اعتراض همانا حضور مردم در کف خیابان خواهد بود. حضوری مداوم و مسئولانه و با جدیّت، نظام های توتالیتر و تمامیت خواه را به ستوه آورده و وحشت و بیم در دل آنان می افکند. رسیدن به نتیجه و دریافت پاسخ به     خواسته ها و مطالبات تنها بوسیلۀ خودِ مردم و با حضورِ مداوم و مُصِرانۀ آنها در خیابان ها و سر دادن فریاد اعتراض و دادخواهی و بازخواست جدیِ حاکمان میسر است و در این مسیر هر یک از اقشار می باید «مسئولیت تغییر وضعیت خویش را بر عهده بگیرد»  تا در کنش های پراتیک و عینی در کنار هم خواست ها و نیازهای به حق و مشترک یکدیگر را پوشش دهند تا عرصه از دکان حرف به سنگر عمل تبدیل شود. در این شرایط است که نظام سرمایه با تمام بازوهای مادی و نظامی و امنیتی و تبلیغاتی خود دچار اضمحلال و فروپاشی خواهد شد. زیرا که توان رویارویی با همبستگی و زبان مشترکِ دردها و رنج ها و مطالبات در اختیار  هیچ نیرویِ حاکمی نیست. راهکار اما برای تقویت این همبستگی در گرو تاکید، اصرار، پا فشاری و تکرار همان «دردهای مشترک» است و القا و اعتقاد به این اصل مهم که درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود.

حسین پرهیزگار – ۱۶ شهریور ۱۴۰۲

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=215497 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x