من کارگر نفتم. قتل جنایتکارانه مونا حیدری قلبم را به درد آورد. مونا فرزند همه ماست. او قربانی کودک همسری است و سرنوشت او سرنوش خیلی از کودکانیست که در کودکی به همسر داده میشوند و به این شکل قربانی میشوند. اما مونا بخاطر مورد خشونت قرار گرفنن هر روزه ناگزیر به فرار از خانه شد و به این بدبختی تسلیم نشد و سجاد با افتخار و غیرت سر او را برید.
این دیگر وحشتناک و بازگشت به بشر ماقبل تاریخ است.
همکاران!
ما، اعتراض کردیم و خواستار افزایش حقوق ها و کوتاه شدن دست پیمانکاران شدیم. خواهان امنیت شغلی و بهبود شرایط معیشتی و کاری در کمپ ها و محیط کار شدیم. گفتیم ۲۰ روز کار، ده روز مرخصی برای اینکه فرصتی داشته باشیم با خانواده مان باشیم و با فرزندانمان باشیم. و این وضعی است که میخواهند بر سر کودکان ما بیاورند.
من فکر میکنم همانطور که اعتصاب کردیم و کمپ ها را با شادی و کف زدن خالی کردیم تا از زندگی و کار خود دفاع کنیم. الان هم باید جمع بشویم و به این جنایت اعتراض کنیم و از حرمت انسانی و کرامت خود دفاع کنیم و نگذاریم این وحشیگیری تصویر جامعه ما باشد.
کیان – کارگر نفت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- عقبگرد دستاوردهای جنبش زنان در پی عواقب ناشی از اپیدمی کرونا- فرناز سیفی
- «خانههای امن» راهکاری موقت/ ابزاری برای سوداندوزی یا پاسخی اساسی و تاثیرگذار
- خشونت خانگی درکوچه و خیابان- زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
- بیانیه جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به مناسبت ۲۵ نوامبر؛ روز جهانی مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان
بسیار عالی.
مبارزه را باید متشکل با در خواست های سیاسی بالاتر ،آزادی زندانیان سیاسی، حق تشکل ،برابری حقوق زن و مرد و با هدف حکومتی دمکراتیک ارتقا داد، تا بتوانیم عدالت برای همه را جا بیندازیم و از حکومت فشار و جهل و غارت نجات بیابیم.