دیدن(۱)
با هم اگر به دادگاهِ حقیقت روید،
یا که بُرده شوید،
خواهی دید
کآنجا، به جُز دو چشمِ خودت، از تو دادخواهی نیست.
چندین ز چشمِ خود گلایه مکن،
چشمِ تو را گناهی نیست:
هر دم
شکلی،
رنگی، تکانه ای،
صفتِ ویژه ای
وَ یا ـ چه گونه بگویم؟ـ
چیزینه ای ز هیچ چیزِ جهان را ندیدن است،
دیدن:
روشن اگر به برقِ نگاهی نیست!
پانزدهم فروردین ۱۴۰۰،
بیدرکجای لندن