جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

نمی گذا رند حرف بزنیم؛ دادگاه دوم مهران رئوف برگزار شد

روز یکشنبه دومین جلسه‌ی دادگاه مهران رئوف برگزار شد. برایش داروهای‌سینوزیت‌و‌آلرژی و مقداری ویتامین برده‌ بودم. پس از چندبار درخواست بهم برگه‌ دادن‌ که‌ برم‌ بالا. آنجا خانواده‌های زندانیان‌ حضور داشتند. 

خیلی کوتاه مهران را دیدم و لبخند زدیم. او را بردند توی اتاق حراست. وقتی بیرون آمد یک لیوان یکبار مصرف دستش بود. سرباز لیوان را ازش گرفت‌ کمی مچاله‌اش کرد و گذاشتش‌ توی یقه‌ی لباس راه‌راه زندان مهران. درجه‌داری که کنارش ایستاده بود به سرباز اعتراض کرد، نیم‌نگاهی بهم‌ انداخت و لیوان را از توی یقه‌ی لباس مهران برداشت‌ و مچاله  کرد. سرباز لبخند احمقانه‌ای زد و بالاخره دستبندش‌ را باز کرد. وقتی از جلویم عبورش‌ میدادند با هم‌ دست‌ دادیم. سرباز او را به اتاق دادرسی برد‌ .حدود ساعت یک دادگاه تمام شد و متهمان یکی‌یکی بیرون آمدند و با خانواده‌هایشان‌ دیدار کردند و حرف زدند‌. مهران‌ که همراه سرباز وظیفه بیرون آمد عینک‌ مطالعه‌اش روی صورتش بود و با چهره گرفته و صدای بلند و به اعتراض گفت؛ اینها نمی‌گذارن حرف بزنیم‌.

من جلو رفتم و مهران ازم شماره تلفن‌ خانه را پرسید، دو باری‌ تکرار کردم‌ و سرباز بازوی او را کشید و بردنش‌. به نسبت یک ماه قبل اوضاع عمومی‌اش اندکی بهتر بود ولی‌ از اینکه نگذاشتند حرف بزنیم ناراحت شدم.

از  وکلیش پرسیدم که پرونده‌اش به کجا کشیده، او گفت که ممکن است بین یک تا ده سال بهش حبس تعلق بگیره که در جلسه‌ی بعدی‌ حکم ابلاغ خواهد شد. گفت که به چند مورد از پرونده اعتراض کرده. گفت که چون من فامیل درجه یک نیستم از دیدار ما جلوگیری کردند. دیروز هم مهران را بالاخره پس از هشت ماه انفرادی به بند عمومی‌ منتقل کرده‌اند‌.

توی مسیر برگشت از جلوی شهرکتاب که میگذشتم‌ برخلاف همیشه که علاقه به دیدن کتابها داشتم اصلن‌ حوصله‌ی رفتن‌ توی آن سالن‌های شیک‌وپیک‌ را نداشتم. به خودم گفتم وقتی مهران توی زندان است آن هم بخاطر ترجمه‌ی چند تا کتاب و انتشارشان‌ بدون‌ سانسور‌، رفتن‌ به چنین جایی‌ چه معنای مسخره‌ای می‌تواند داشته باشد. بعد خودم را دلداری دادم که حداقلش‌ مهران را از انفرادی به بند عمومی میبرن. واقعن‌ آزادی اینقدر برای ما مردمان این سرزمین دوردست است که باید دلمان به چنین چیزی خوش باشد.

بعد یاد برخی دوستان نویسنده افتادم که آنها هم در اوین هستند و برخی فعالین کارگری و دانشجویی شاید مهران با آنها هم بند بشود و توفیری به حالش بکند‌. 

بعدهم خاطره از قدم‌زدن‌هایمان توی خیابان‌های تهران از ذهنم گذشت و صبح جمعه‌ای که از همین خیابان با ماشین عبور کردیم و به کوه رفتیم‌.

 لعنت به این زنده‌گی!

مصطفی. ف

و‌ یک‌ خبر کوتاه از توتیتر آقای مصطفی نیلی وکیل این فعال کارگری و دوستانش 

خبر از دادگاه فعال کارگری مهران رئوف 

به نقل از توتیتر وکیل مدافع ایشان آقای مصطفی نیلی

امروز یکشنبه ۲۳ خراداد دومین  جلسه محاکمه موکلین خانم‌ها ناهید تقوی، سمیه کارگر، بهاره سی سلیمانی و نازنین محمدنژاد و آقای مهران رئوف  برگزار شد.

هم‌چنین آقای مهران رئوف دیروز عصر بعد از حدود ۸ ماه از بند امنیتی ۲الف به بند ۱ زندان اوین منتقل شد و بمدت چهار روز باید در قرنطینه باماند تا وارد بند یک شود.  

https://akhbar-rooz.com/?p=116346 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x