رفیق فاطمه فرتوکزاده سال ۱۳۳۳ در یک خانوادۀ مذهبی و سنتی در سرآسیاب دولاب تهران به دنیا آمد. بنابر مناسبات سنتی که در خانوادههای مذهبی حاکم و رایج بود، اجازه نیافت بعد از کلاس ششم ابتدایی به تحصیل ادامه دهد. اما او نوجوانی پرشور و خواهان ترقی و رشد بود که در همان مناسبات مذهبی و سنتی که تنها به پسران خانواده اجازه تحصیل داده میشد، به خودآموزی پرداخت. با توجه به اعتقادات مذهبی و امکاناتی که میتوانست برای خود فراهم کند به مطالعۀ قرآن پرداخت و چنان در این زمینه پیشرفت کرد که به معلمی قرآن برای دختران و زنان جوان مشغول شد.
رفیق فاطمه مهر ۱۳۵۲ به همسری احمد احمد از اعضای گروه حزبالله و بعدها سازمان مجاهدین خلق درآمد. همسرش ۱۵ سال از خودش بزرگتر بود و چند ماه پیشتر از زندان آزاد شده بود. هر دو سال ۱۳۵۳ از طریق رفیق علیرضا سپاسیآشتیانی به سازمان مجاهدین خلق پیوستند. رفیق فاطمه زمانی که به سازمان پیوست باردار بود (دوقلوی دختر) باوجوداین برای یافتن خانۀ امن برای اعضای سازمان تلاش بسیار میکرد.
پس از تولد فرزندانشان او همچنان به فعالیت خود در سازمان ادامه داد. گاه یکی از دوقلوها را به بغل میگرفت تا با محمل خوبی، بتواند خانهای اجاره کند. همچنین در کلاسهای آموزش سازمان که او تشنۀ آموختن بود، استعداد بسیاری نشان میداد. تجربیاتش در روابط اجتماعی و تکنیکهای متعددی که در جلب رضایت صاحبخانه به کار میبرد و قدرت بالای او در ارتباطاتگیری مردمی، یکی از سرمایههای سازمان در مناسبات اجتماعی و انتقال این تجربیات به دیگر اعضا بود. پس از مدتی چشم بسته به بسیاری از خانههای تیمی رفتوآمد میکرد و برای آنها در انتقال تجربیاتش کلاسهای ویژه میگذاشت.
در سازمان به او نام مستعار طاهره و همچنین شاپورزاده دادند، شاپور اسم مستعار همسرش بود. رفیق در تشکیلات بسیار احساس آزادی میکرد و از اینکه توانسته بود راهی بیابد که انرژیاش را به خدمت مبارزه بگیرید حس شاد و خوبی داشت که این را بارها به رفقای مسٸول منتقل کرده بود. پس از مدتی به رفیق وظیفۀ مهمتری محول شد، او رابط سرشاخهها با رفیق بهرام آرام شده بود. در زمان تغییر و تحولات ایدٸولوژیک سازمان او و همسرش در میانۀ آن به سازمان ملحق شده بودند، رفیق فاطمه بر خلاف همسرش مارکسیسم-لنینیسم را برگزید. او از همسرش در اواسط سال ۱۳۵۴، جدا شد. در این زمان رفیق به مسٸولیت بخش چاپ سازمان ارتقا یافت. در این زمینه استعداد کم نظیری از خود در ایجاد امکانات نشان داد.
رفیق سپس در خانۀ تیمی مرکزیت شاخۀ نظامی سازمان در کنار رفقا بهرام آرام و مهدی فتحی قرار گرفت. در اویل سال ۱۳۵۵ با بهرام آرام ازدواج کرد و از هم آن زمان در جمع “گسترش و عضوگیری” سازماندهی شد. وی با توجه به مسٸولیتش در بخش چاپ به جمع رفقای سرشاخه وارد شد و تا اواخر تابستان ۱۳۵۵ همچنان مسٸولیت بخش چاپ را بر عهده داشت. رفیق فاطمه با لیاقت و سزاواری به مسٸولیتهای مهمی در سازمان ارتقا یافت. در دوران تهاجم گستردۀ ساواک به سازمان مجاهدین در پاییز و زمستان ۱۳۵۵ رفیق فاطمه نقش مهمی در حفظ امکانات و تدارکات سازمان داشت. پس از شهادت همسرش بهرام آرام در آبان ماه ۱۳۵۵ دچار ناراحتی بسیاری شد.
چند هفته بعد، محسن طریقت که به تازگی به مرکزیت ارتقا یافته و در خانۀ تیمی رفیق فاطمه سازماندهی شده بود، در رابطه عاطفی با او قرار میگیرد. در همان زمان مرکزیت سازمان و بهویژه رفیق تقی شهرام بهاینگونه روابط انتقاد شدیدی وارد میکردند. طی یک نشست انتقادی که مرکزیت در ۱۲ آذر ماه ۱۳۵۵در یک مسافرخانه تشکیل داد، رفقا فاطمه فرتوکزاده و محسن طریقت هر دو مورد انتقاد قرار گرفتند. پس از پایان جلسه وقتی همه رفقا به خانههای تیمی خود بازگشتند، رفیق فاطمه مدارک و سلاحش را در خانه باقی گذاشته وبا یک نارنجک در گوشۀ خرابهای در خیابان انوشیرواندادگر (بعثت فعلی) حوالی نیروگاه برق فرحآباد خزانه دست به خودکشی میزند و به شهادت میرسد. محسن طریقت بهخاطر این انتقاد و همچنین موارد دیگر همراه دو نفر دیگر در بهمن ماه ۱۳۵۵ از سازمان میگریزند. در گزارشی که از اسناد ساواک بهدست آمده و در یکی از کتابهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران هم منتشر شده، این واقعه بدین گونه آمده است:
“روز ۱۲/۹/۲۵۳۵ صدای انفجاری از محل متروکهای در حوالی فرخآباد خزانۀ تهران شنیده شده که عدهای از اهالی به محل انفجار رفته و با جسد زنی مواجه شدهاند. پس از حضور مأمورین کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری در محل حادثه و بررسیهای معموله، روشن گردید زن مورد بحث از اعضای گروههای خرابکار بوده که در اثر انفجار نارنجک کشته شده است. پس از مدتی یکی از افسران نیروی هوایی شاهنشاهی ایران گزارش نموده که در تاریخ ۱۵/۶/۲۵۳۵ زنی به منزل او مراجعه و دو اتاق همکف را برای دو نفر، از همسرش اجاره کرده، ولی پس از بیست روز از مراجعۀ نمایندۀ ضداطلاعات نیروی هوایی شاهنشاهی عکسهای متواریان گروه خرابکاران بهاصطلاح مجاهدین خلق ایران به افسر مذکور نشان داده شد و مشخص گردید یکی از افراد ساکن منزل وی بهرام آرام رهبر معدوم گروه و زن اجاره کننده منزل نیز همان زنی بوده که به شرح فوق مبادرت به خودکشی کرده است.”
رفیق ناصر پایدار در این باره گفته است:
“در تشکیلات مجاهدین م ل افراد جداگانه و ملزوما به همراه بستگان و یا همسرانشان سازماندهى مىشدند. در موارد اندکى زن و شوهر بهخاطر اختلافات ایدئولوژیک و یا مسائل خانوادگى از هم جدا مىشدند و طبعا رفیق زن پس از مدتى با رفیق مرد دیگرى ممکن بود ازدواج کند. در مورد رفیق شهید فاطمه فرتوکزاده وى مدتى همسر بهرام آرام بود و پس از کشته شدن بهرام آرام وى با محسن طریقت همراه شد. این رابطه باعث انتقاد شدید و برخورد محورى مرکزیت با وى شد. این مهم را بایستى توجه داشت که اگر در جاى این افراد، اشخاص دیگرى بودند، ممکن بود این روابط شکل نگیرد، چه بسا که در کل تشکیلات در آن زمان این گونه روابط کاملا استثنایى بود.”
سازمان مجاهدین خلق ایران (بخش منشعب)، یک رفیق ارزنده و پرشور را بهخاطر تلاطمات مهم و بزرگی که در آن زمان در درون سازمان بهوجود آمده بود و همچنین زیر فشار غیرقابل تحمل پلیس سیاسی رژیم شاه، از دست داد. همسر سابق او که فردی مذهبی باقی ماند، به جناح ارتجاعیون مذهبی پیوست و بعد از انقلاب در دادستانی رژیم به کار مشغول شد، در بازجویی از زندانیان شرکت میکرد و به شکار انقلابیون کمونیست دست زد.
رفیق فاطمه فرتوک زاده در ۱۲ آذر ۱۳۵۵ به شهادت رسید.