محتوای سخنرانی آقای خامنهای در نماز جمعه ۱۳ مهر و چگونگی ارائهی این سخنرانی، در سمت سفتتر کردن سنگر ایران در خط فاجعه و راندن کشور به سوی دشواریهای بیشتر بوده است. این سخنرانی، عقیدتی، اُمتی، شهادتی و هیجانی بوده است. در آن اثری از برخورد سیاسی، ملی، رهگشا و معقول نبود. در این سخنرانی تلاشی برای دفع خطر از کشور نبود. آن چه بود تلاش برای نجات «وجاهت» آسیب دیدهی ولیفقیه در میان بنیادگرایان منطقه از طریق استفادهی ابزاری از امنیت و آرامش و بهروزی ملت ما بود. ایشان با تأکید مکرر بر واژه دشمن و صفآرایی تند در برابر نیروهای تهدید کنندهی کشور و بر پا داشتن شعار «مرگ بر» تا آنجا پیش رفت که مثل دورهی خلفای ستمگر، زیر نام «سهم امام» بر ایرانیان برای پرداخت به نیروهای جهادی فلسطین مالیات بست. این واقعاً یک تعرض ماجراجویانه به اساس حاکمیت مردم و گستردن هر چه بیشتر امر درونی شدن مسئلهی خارجی است. این همه در شرایطی انجام میشود که دولت نتانیاهو هولناک ترین رفتار پس از جنگ جهانی دوم را به نمایش گذاشته و به قتل عام مردم بی دفاع پرداخته است. این دولت میخواهد آمریکا را درگیر جنگ با ایران کند. بسیار روشن است که اگر جنگی با ایران شروع شود حریف فقط اسرائیل نخواهد بود بلکه کل ناتو در میدان خواهد بود.
که به داد ایران میرسد، نمیدانیم. گمان نزدیک به یقین است که حمله پشت دروازه است و اگر خرد یار نشود و حملهی سنگین شروع شود به معنای شروع جنگ خواهد بود و ایران هدف مستقیم آمریکا و ناتو و اسرائیل خواهد شد. بدینگونه نیم قرن دیگر کشور ما اسیر ماجراجویی بنیادگرایان مذهبی و سیاسی دو طرف خواهد شد. صدای دولت پزشکیان شنیده نمیشود و این دولت هم یک افزار استفاده بوده است و ولی فقیه تمام ادعاهای دولت منتصب خود را زیر ضرب سخنرانی عقیدتی ـ امتی خود له کرده است. ما میدانیم که تا حد زیادی خود را گول میزنیم وقتی خطاب به حکومتیان میگوییم کشور را به آتش جنگ نکشانید. اما مگر میتوان ساکت بود و خطاب به یک ناکجاآباد خواست صلح ملت را بیان نکرد. ایران نه بضاعت جنگ را دارد، نه میل به جنگ دارد، نه دلیلی برای جنگ دارد و نه هیچگونه وجاهت یا افتخار یا کرامت یا دیانت در این جنگ میبیند. مسئول اصلی انتقال جغرافیای ایران به آنسوی شام و کشاندن شعلهی جنگ به داخل کشور جمهوری اسلامی با رهبری خامنهای است. مردم را تا کجا به پای عقاید مستبدانه خود زجر میدهند. نیم قرن فشار و سرکوب و وضعیت امنیتی کم بود و حالا میخواهند نیم قرن بسیار ترسناکتر بر آن بیفزایند؟ سیاست نه مذهب است نه تعصبات عقیدهای و نه ارزش و اخلاق قائم به رهبران. سیاست علم اداره بهینه جامعه است. علم و فن و تدبیر حل مشکلات جامعه و مردم است. ارزش ارزشها در سیاست حل مشکلات است. رفتاری که بر مشکلات و گرفتاری های زیستی مردم می افزاید سیاست حلال مشکلات نیست بلکه فروهنگ ضدیت با خوشبختی مردم است. آن رهبری که به جای سیاستورزی مدبرانه و مسئولانه و مشکل گشا عکس آن را عمل میکند فاقد مشروعیت است. ولایت فقیه نشان داده است که بزرگترین مانع دستیابی کشور به یک دولت ملی و دموکرات و مختار برای حل مشکلات است. این ناممکن است که با وجود ولایت مطلقه فقیه کشور به دولت مسئول و منتخب مردم مجهز شود. ولایت فقیه بزرگترین تحمیل در تاریخ معاصر به جامعه ی ایران است. کشور نیازمند پایان یافتن ولایت فقیه و گشوده شدن راه برای اداره امور توسط دولت مسئول و مدیر و منتخب مردم است. هر همه پرسی میتواند نشان دهد که حکم مردم جز الغای ولایت فقیه و حرکت کشور بسوی یک جمهوری عرفی متکی بر دموکراسی و دولت ملی مسئول نیست.