یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳

یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳

ژئوپلیتیک تشیع و چشم اندازها و سناریوها – احمد هاشمی

ژئوپلیتیک تشیع

“دیجینگ”، معتقد است که مذهب و ژئوپلیتیک با یکدیگردرهم آمیخته اند، در مسیحیت و اسلام، جنگ های مذهبی برای سرزمین مقدس، جلوه ای از یک ویژگی ژئوپلیتیکی می باشد.

سنت گرایان شیعی بعد از انقلاب۱۳۵۷، با گفتمان های اسلام سیاسی، ضد استعماری، ضدامپریالیستی و ضد استکباری، قدرت را در ایران قبضه کردند. حکومت مبتنی بر اسلام ناب محمدی، حفظ و دفاع از کیان اسلام با توسل به نظریه ام القرا، وحدت جهان اسلام و صدور انقلاب، در جهت اهداف فراملی کیان اسلام، مهمترین خطوط راهبردی سنت گرایان شیعی بود. از همان ابتدا با گروگانگیری (نماد ضد آمریکایی)، جنگ ایران و عراق (نماد جنگ افروزی)، راهبرد های ضد امپریالیستی وصدور انقلاب را، در دستور کار قرار دادند.

گروگانگیری و جنگ ایران و عراق، باعث تضعیف ایران در منطقه خاورمیانه، به عنوان یک قدرت منطقه ای شد و موجب عقب نشینی تاکتیکی سنت گرایان شیعی گشت و نتایج آن نیز سیاست خارجی تعامل گرای رفسنجانی و خاتمی بود.

حمله آمریکا به عراق مزایای ژئوپلیتیکی مهمی برای رقابت های منطقه ای با عربستان و ترکیه، برای سنت گرایان شیعی به همراه داشت.

نتیجه جنگ سال ۲۰۰۳ آمریکا علیه عراق، روی کار آمدن حکومت شیعی در آن کشور بود. جنگ لبنان نیز در سال ۲۰۰۶ و مقاومت ۳۳ روزه حزب الله در برابر اسرائیل، باعث تقویت و تکامل حزب الله در سطح یک نیروی سیاسی و نظامی مقتدر در داخل لبنان گشت.

با روی کارآمدن دولت احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵سیاست خارجی “نگاه به شرق” به عنوان یکی از اولویت های سیاست خارجی اعلام شد.

در نتیجه پس از ۱۶ سال، گفتمان خمینی و خامنه ای در سیاست خارجی یا به عبارت دیگر “ژئوپلیتیک تشیع” به طور رسمی و غیررسمی، گفتمان حاکم شد.

ژئوپلیتیک تشیع همچنین دارای مولفه های شدید ضدغربی به ویژه ضدآمریکائی و ضداسرائیلی است. برای نیل به این هدف سیاست امنیتی – نظامی  “عمق استراتژیک” و تشکیل “نیروهای نیابتی” پایه ریزی شد.

مخالفت با “استکبار”،  نفی”نظام سلطه” و “تجدیدنظر طلبی بین المللی”، با اهتمام به صدور انقلاب در دستورکار قرار گرفت. ایجاد “محور مقاومت” با  سوریه، عراق (سازمان بدر، کتائب حزب حزب الله و…) ، حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی در غزه وانصارالله یمن و…)”،  برای روند عملیاتی نمودن ژئوپلیتیک تشیع در منطقه خاورمیانه ضروری شد.

اهداف کلان راهبردی ژئوپلیتیک تشیع: صدورانقلاب، برقرای و ایجاد هژمونی برای هلال شیعی، حذف دولت اسرائیل است و راهکارهای تامین این اهداف راهبردی: بازدارندگی در برابر آسرائیل و آمریکا، تغییر شکل ساختارهای حکومتی در کشورهای منطقه، حمایت و بسط جنگ های نیابتی در منطقه بود.

به طور مشخص پس از ترور قاسم سلیمانی، مقابله با اسرائیل و خروج آمریکا به عنوان بازیگر برتر خارجی از منطقه غرب آسیا، در اولویت عملیاتی ژئوپلیتیک تشیع قرار گرفت.

در جهت عملیاتی کردن این اهداف، ولی فقیه و “میدان” مبادرت به شبکه سازی و ایجاد پیوندهای اقتصادی، تقویت نیروهای نیابتی، گسترش برنامه های موشکی و استراتژی فعال دریایی و همچنین در صدد ایجاد پیوندهای چند جانبه با بازیگران ضدهژمونی آمریکا در منطقه، به ویژه چین و روسیه بر آمدند.

رژیم جمهوری اسلامی و ایجاد آشوب با هلال شیعی

تئوری و پراتیک ۴۰ سال حیات جمهوری اسلامی، نه تنها ایجاد آشوب در جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ در ایران است، بلکه ژئو پلیتیک تشیع توسط این رژیم اقتدارگرا به رهبری ولی فقیه، عامل آشوب زدگی در منطقه حساس خاورمیانه نیز است.

خامنه ای ولی فقیه در پیامی به کنگرۀ حج می نویسد: “اکنون برای همۀ خاورمیانه و شمال آفریقا و همه دنیای اسلام، توطئه و نقشه در سر می پرورانند و نهضت بیداری را که امروز جان تازه ای در پیکر امت اسلامی دمیده است، هدف کینه و انتقام خویش ساخته اند. اکنون آمریکا و غرب مستکبر به این جمع بندی رسیده اند که کانون بیداری و ایستادگی در برابر نقشۀ حاکمیت آنان بر همۀ جهان، کشورها و ملت های مسلمان و بویژه در منطقۀ خاورمیانه است و اگر با ابزار اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و سرانجام نظامی، نتوانند در چند سال آینده، نهضت بیداری اسلامی را مهار و سرکوب کنند، همۀ محاسبات آنان برای حاکمیت مطلق بر جهان و سیطره به مهمترین منابع نفت و گاز که تنها وسیلۀ محرکۀ ماشین صنعتی و برتری مادی آنان بر همۀ بشریت است، به هم خواهد ریخت، و کلان سرمایه داران غربی و صهیونیست که بازیگر پشت صحنۀ همۀ دولت ها مستکبرند از اوج اقتدار تحمیلی خود، ساقط خواهد شد. استکبار همۀ ظرفیت و توانایی خود را به میدان آورده است. در یکی با فشار سیاسی، در یکی با تهدید اقتصادی، در جایی با ترفند تبلیغاتی، و در جایی دیگر- مانند عراق و افغانستان و بیش از آن در فلسطین و قدس- با بمب و موشک و تانک و چکمه پوشان نظامی، به عرصۀ نبرد سرنوشت ساز وارد شده است. مهم­ترین ابزار این ددمنشان آدمخوار، پردۀ نفاق و فریبی است که بر چهرۀ خود کشیده اند”.

سقوط طالبان در کابل و صدام حسین در بغداد، زمینه های آغاز هلال شیعی و یا به عبارت دیگر نفوذ استراتژیک ایران در خاورمیانه بود. هدف از این استراتژی نه تامین منافع ملی ایران، بلکه صدور انقلاب در خاورمیانه بود.

تغییر رژیم درعراق، با قدرت رسیدن شیعیان و کردها، باعث کاهش قدرت اعراب سنی شد. در حالی که آمریکا با طرح “خاورمیانه بزرگ” سرمست پیروزی خود در عراق بود. جمهوری اسلامی با ارسال اسلحه و پول و آموزش سپاه  بدر توسط سپاه قدس در صدد ساختن دولتی در دولت عراق بود.

حزب الله لبنان به عنوان بازوی نظامی صدور انقلاب با محوریت ولی فقیه توسط جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۸۲ در حین جنگ داخلی در لبنان پا به عرصه حیات گذاشت. از همان آغاز کمک مالی، تحویل سلاح و آموزش نظامی این نیروی نظامی را سپاه قدس به عهده گرفت. در جنب ایران، سوریه نیز متحد حزب الله لبنان شد.

همانند عراق هدف جمهوری اسلامی در لبنان، تبدیل حزب الله به یک نیروی سیاسی بود. این هدف به کمک دلارهای نفتی انجام شد و هم اکنون نه تنها حزب الله از نظر نظامی از ارتش لبنان قوی تر است، بلکه در نهادهای سیاسی لبنان مانند مجلس و دولت، وزیر و وکیل دارد.

در ابتدای ۲۰۱۱ تحت تاثیر بهار عربی در سوریه نیز جنبش اعتراضی مردم شکل گرفت. اما به دلیل بن بست سیاسی در همان ماه های آغازین این جنبش جرقه هایی از خشونت، در این اعتراضات وجود داشت. سپس در زمانی کوتاه  دامنه این خشونت به وسیله بازیگران خارجی با ارسال اسلحه، مستشار نظامی و مزدور جنگی و آموزش نظامی و کمک مالی به یک جنگ نیابتی تبدیل شد.

پشتیبانان رژیم سرکوبگر اسد، ایران و حزب الله  لبنان بودند، در مقابل این ها، گروه های مختلف سنی قرار داشتند که توسط ترکیه حمایت می شدند. داعش نیز از سال ۲۰۱۴  به این جنگ نیابتی پیوست.

با فرماندهی سپاه قدس و حمایت حزب الله، گروه های شبه نظامی دیگری نیز مانند: لشکر فاطمیون، لشکر زینب در سوریه مستقر شدند. سپاه قدس در چارچوب سیاست نظامی اش در عراق و لبنان، نیروی نظامی جدیدی تحت عنوان لشکر باقر نیز به وجود آورد.

در این جنگ نیابتی ربودن، زندانی کردن و کشتن انسانها، توسط گروه های تروریستی از هر طرف یک امر عادی بود، اما جنایت هولناک رژیم اسد، با پشتیبانی سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی و حزب الله لبنان در شهر هاما، جنایت علیه بشریت بود. در طول دو هفته در تخمین های متفاوت بین ۲۰۰۰۰  تا ۳۰۰۰۰ نفر از مردم این شهر قتل عام شدند. با توجه به اینکه میزان تلفات انسانی ایران در جنگ هشت ساله با عراق، حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می شود، می توان ابعاد هولناک این جنایت در هاما را در دو هفته حدس زد. قاسم سلیمانی سردار محبوب اسلامگرایان شیعی، یکی از عاملین مهم جنایت علیه بشریت، در هاما بوده است.

بعد از تصرف صنعا توسط حوثی ها و فرار رئیس جمهور از کشوریمن، از سال ۲۰۱۵ جنگ نیابتی دیگری توسط سپاه قدس با همراهی خوثی ها علیه ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز جریان دارد.

در بحرین نیز گروه های شبه نظامی مخفی توسط سپاه قدس ایجاد شده است که از طرف جمهوری اسلامی حمایت می شوند. محمدعلی جعفری فرمانده کل سابق سپاه پاسداران می گوید:

“ایجاد هلال شیعی با همدلی بین مسلمانان کشورهای منطقه، الگو قرار گرفتن انقلاب ایران برای دیگر مردم جهان و ایستادگی در مقابل ظلم و زور غاصبان، نشانه بیداری اسلامی و تحقق اهداف انقلاب ایران است”.

اوضاع سیاسی خاورمیانه تا قبل از ۷ اکتبر

در این شصت سال در خاورمیانه، هفت جنگ روی داده است. همه بازیگران در منطقه در بی ثباتی قرار دارند و دغدغه بقا خود را دارند. رویداد های دو دهه اخیر در خاورمیانه، این منطقه را به کانون آشوب در دنیا تبدیل نموده است.

خاورمیانه منطقه ای است با چندین کانون متخاصم، جنگ و فاجعه انسانی در سوریه، یمن و افغانستان، منازعه و زورآزمائی پیچیده بین شیعه و سنی، حضور باقی مانده تروریست های داعش در منطقه و رقابت ها و منازعات محلی و منطقه ای و بین منطقه ای، در یک کلام خاورمیانه منطقه ای است امنیتی.

بوزان متخصص مسائل امنیتی، در مورد  منطقه خاورمیانه می نویسد: “در خاورمیانه دوستی یک بازیگر با بازیگر دیگر، حتما متضمن خصومت با بازیگر دیگر است”.

در خاورمیانه تا قبل از حمله آمریکا به عراق و بهار عربی، موازنه قدرت به سود کشورهای محافظه کار عربی بود. با گسترش اختلافات در میان کشورهای محافظه کار عربی و روی کار آمدن یک دولت شیعی در عراق، شرایط به نفع ژئوپلیتیک تشیع تغییر کرد.

در این دوره محور مقاومت از تهران تا بیروت که بغداد و دمشق را نیز در بر می کرفت، گسترش یافت. علی اکبر ولایتی وزیر خارجه سابق و مشاور ولی فقیه  در مرداد سال ۱۳۸۹ می گوید: “زنجیره مقاومت علیه اسرائیل اکنون شامل ایران، سوریه، حزب الله لبنان، دولت جدید عراق و حماس است. و از آنجائی که این زنجیره از سوریه می گذرد، کشور سوریه نقش طلایی در زنجیره مقاومت اسرائیل دارد”.

توسل به استراتژی گروه های نیابتی برای ایجاد آشوب در منطقه، منجر به ائتلاف ها و راهبردهای مقابله جویانه با ژئوپلیتیک تشیع شد. آمریکا با متحدانش به خصوص اسرائیل و کشورهای محافظه کار عربی به مقابله با رژیم جمهوری اسلامی برخاستند.

در  چنین شرایطی نوعی از هماهنگی فرامنطقه ای عربی- اسرائیلی- ترکی در کنار آمریکا، با حمایت اروپا، علیه نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی شکل گرفت.

نتیجه بسیج نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی علیه آمریکا و به خصوص اسرائیل و مقابله به مثل اسرائیل با عملیات نظامی، چرخه خشونت و بی ثباتی در منطقه بود. با این وجود اما نوعی مدیریت منازعه بر کانون های بحرانی برای جلوگیری از درگیری های مستقیم ایران با اسرائیل حاکم بود.

تحولات خاورمیانه پس از ۷ اکتبر

 نتیجه حمله حماس گروه اسلام گرای مسلح به اسرائیل، آغاز جنگ در غزه بود. جنگی که با هدف تامین امنیت سیاسی و اجتماعی اسرائیل آغاز شده بود، به کشتار تراژدیک هزاران کودک، زن و سالمندان در غزه منجر شد. گفته می شود که  این جنایات هولناک دولت راستگرای اسرائیل، جنایت علیه بشریت است.

آغاز این جنگ همراه  با تشدید فعالیت های نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی یعنی حزب الله لبنان، گروه های شیعی در عراق  و انصارالله یمن از طریق پرتاب موشک و پهیاد به سمت اسرائیل و ماجراجویی های دریایی بود. عملیات نظامی اسرائیل نیز علیه رژیم جمهوری اسلامی در خاک سوریه شدت گرفت.

اوج مقابله اسرائیل با رژیم جمهوری اسلامی، استفاده اسرائیل از توان اطلاعات جاسوسی برای ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس، در تهران بود. در پی آن رژیم جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار مستقیم با اسرائیل درگیر شد و بیش از ۳۰۰ موشک و پهیاد به سمت اسرائل پرتاب کرد. با وجود قدرت دفاع هوایی اسرائیل و ائتلاف منطقه ای و بین المللی در رهگیری پرتاب های ایران، خسارت قابل توحه ای به اسرائیل وارد نشد. پاسخ اسرائیل نیز به رژیم در یک سطح محدود باقی ماند.

در ماه گذشته مقابله اسرائیل با حزب الله لبنان نیز اوج گرفت. اسرائیل با استفاده از توان اطلاعات جاسوسی و سلاح نیروی هوایی اش در مدت کوتاهی توانست رهبر حزب الله لبنان و بخش عمده رهبران این سازمان اسلامگرای شیعی مسلح را، نابود کند. اسلام گرایان شیعی حاکم در ایران نیز بار دیگر با پرتاب موشک های بالیستک و پهیاد به مصاف اسرائیل رفتند.

ترسیم چشم اندازها و سناریوها

الف –سناریویی همسویی و عبور موفق از بحران (خوشیبنانه)

جنگ غزه و لبنان  از یک طرف در نتیجه خستگی نظامی اسرائیل یعنی وخامت اقتصادی، اعتراضات داخلی و فشار بین المللی و از طرف دیگر به دلیل نابودی انسانی و نظامی نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی و مسدود نمودن مسیر سوریه برای حمایت تسلیحاتی و لجستیکی “محور مقامت” و تشدید بحران های داخلی نظام اسلامی در ایران، با میانجیگری بین المللی با آتش بس دائمی به پایان می رسد.

ب- سناریوی ترکیبی (موردی و موضوعی) تبعات بحران (بیطرفانه)

در زمینه های مشکلات موجود در سناریویی همسویی و کنترل نرم کانون بحران ها به طور محدود، با میانجیگری بین المللی، اتش بس موقت برقرارمی شود، ولی خصومت های گسترده متوقف نمی گردد و  عملیات بی رمق و غیرهدفمند نیروهای نیابتی رژیم ادامه می یابد و این نیروها هرچه بیشتر با عملیات هدفمند نظامی اسرائیل به سمت اضمحلال کشانده می شوند.

 ج- سناریوی تقابلی غیرمترقبه (بدبینانه)

 در سناریوی بدبینانه، با در گیری مستقیم نظامی در ابعاد گوناگون میان اسرائیل از یکسو و ایران و سوریه از سوی دیگر، موجبات یک جنگ گسترده در  خاورمیانه فراهم می شود. در حال حاضر سناریو محتمل سناریوی ترکیبی است.

نتیجه گیری

واقعیت این است، که نتیجه ژئوپلیتیک تشیع، با صرف میلیاردها دلار برای نیروهای نیابتی و پهیاد و موشک پراکنی مستقیم به اسرائیل به بن بست رسیده و اکنون نتیجه این فضای ژئوپلیتیکی پرخطر، فروپاشی و اضمحلال زیرساخت های طبیعی، تمدنی و انسانی- اجتماعی جامعه ایرانی است.

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=252267 لينک کوتاه

3 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
توجه!
توجه!
2 ساعت قبل

سه سناریوی محتمل و محتملتر سناریوی ترکیبی تحلیلی واقعبینانه را بیان می‌کند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x