دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

  “فاشیسم” ایرانی – مسعود نقره کار

فاشیسم در میان ایرانیان مترادف وهمسنگِ برتری طلبی سرزمینی یا ملیتی، قومی، مذهبی و نژادی هم بکار برده می شود در حالیکه این واژه و پدیده به عنوان یک ایدئولوژی و نظریه سیاسی در حوزه سیاست و اقتصاد با مترداف پنداری های ما، معنا و کارکردی تقریبا متفاوت داشته است، که البته این تفاوت ها موضوع مورد نظر این یادداشت کوتاه نیست.

در بارۀ محتوی انسانی، اجتماعی و تاریخیِ شّر و خوی برتری طلبانۀ خشونت آفرین، به عنوان یک ”کنش فردی، اجتماعی و سیاسی” و توحشی گاه “بهنجار و نهادینه” شده  بسیار نوشته و گفته شده است.

 درتاریخ میهنمان رگه هایی از آزاداندیشی و انسان دوستی، مدارا و صلح جوئی وهمزیستی با دیگری و دگربودگی وجود داشته است، اما تاریخ ما تاریخ برتری طلبی دینی، نژادی، سرزمینی یا ملیتی، قومی (اتنیکی) و جنسیتی نیز هست. تلاش شده و می شود تا ویژگی های برتری طلبی را در ناخودآگاه فردی و تاریخی مخفی کنیم و روی به فراموشی وتقویت “ضعف حافظه جمعی” بیاوریم. این ویژگی ها در عرصه سیاست و دین و ادبیات گاه به عنوان هنجار و معیار اجتماعی خودی نشان داده اند، حتی در گات‌ها  و در ادبیات و متونی که درسنامه های اخلاقی هم بوده اند مثل  گلستان سعدی، قابوس‌نامه، اخلاق ناصری، مرزبان‌نامه و بسیارانی از اشعار و متون تاریخی و ادبی و مذهبی نوعی برتری طلبی های به ظاهر”عقلانی” و توجیه شده را می توان دید.

برتری طلبی سامان یافته و سامان نیافتۀ گروه های اجتماعی، مذهبی، سیاسی یا دولتی در اشکال گوناگون با اعمال خشونت هایی مثل تحقیر و توهین، آزارهای روانی و جسمانی، ضرب و شتم و قتل نسبت به مهاجران و تبعیدیان دیگر کشورها و حتی هموطنان ایرانیِ دگراندیش سیاسی و عقیدتی روا داشته شده است. تازه ترین نمونه های تاریخی خشونت آفرینی های مسلمانان قشری علیه مهاجران سیک هندی در دوران پهلوی، و در حکومت اسلامی علیه افغان هاست. بخشی از این ویژگی های برتری طلبانه به حوزه ی غریزه و رفتار “غیر انسانی” انسان نسبت داده می شود، بخش هایی به “تامین منافع معنوی و مالی” و “رقابت” در عرصه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی، و پاره ای نیز تربیتی و یادگرفتنی ست.

تنها راه مبارزه با جنون برتری طلبی و سلطه گرایی که جنایت ها و جنگ ها پیامد داشته آگاهی و خود آگاهی بشر است، بشری که جنون نژادپرستی، دین و ایدئولوژی محورانه و قوم پرستانه و تفاوت میان ”من” و ”دیگری” را یا نمی فهمد یا بر آن است این تفاوت را نابود کند. این نگاه ناعادلانه که نوعی خشونت است نابرابری و بی عدالتی های جدیدی با خود به همراه دارد و تعادل اجتماعی و سیاسی جوامع  را بهم زده است.

برتری طلبی نشان فقدان سرمایه اخلاقی اخلاق انسانی و مدنی ست و بیان فکر و رفتار غیردموکراتیک قبیله ای، فرقه ای و سکتاریستی ست که در سطوح مختلف روابط اجتماعی مثل روابط خانوادگی، روابط اجتماعی و آموزشی، سازمان ها و احزاب سیاسی و ساختار های حکومتی و دولتی خود را نشان داده است. جامعه ما که هنوز با هنجارها و معیارها و ساختارهای مذهبی و مستبدانه، قبیله ای و ایلی روبرو ست می رود تا به شّر و خوی برتری طلبانه بیش از پیش آلوده شود.

امروزدر اوجگیری برتری طلبیِ خشونت آفرین فقط حکومت ها و دولت ها و چهره های تمامیت خواه و نژادپرست و برتری طلب نقش آفرین نیستند، بخشی از مردم و جامعه و رسانه گردان ها هم گاه در مسیر تقویت این فجایع در فضای عمومی گام بر می دارند.

برتری طلبی چه از سوی دولت و چه از سوی جامعه، خشونت اجتماعی، سیاسی و دینی است که در ایران در برخورد با مهاجران غیرایرانی، تبعیض قومی، ملی و جنسیتی رواج دارد.

برتری طلبی خشونت آفرین در زمرۀ  میراث های فرهنگی، سیاسی و مذهبی ما ایرانیان نیز هست. اگر با فرهنگ برتری طلبی خشونت آفرین مبارزه نکنیم با انواع دیگری از این شّر مواجه خواهیم شد. برتری طلبی در هر شکل اش نفی ”تقدس حیات” و “کرامت انسانی” ست.

https://akhbar-rooz.com/?p=251714 لينک کوتاه

3.8 15 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x