سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

وصیت نامه (۴) – مسعود نقره کار

۱

تا چشم کار می کند گور و گُل است.

چه پیوندی ست میانِ این دو؟

“برای پوشاندن نازیبایی مرگ، زیبارویانِ طبیعت را به سوگواری دعوت می کنیم تا پای مُردگان  پَرپَر و پژمرده شوند.”

” شاید برای کاهش اندوه اطرافیانِ از دست رفته است”

” به بهایِ پَرپَر کردنِ اینهمه گُل؟”

” به جای غُرزدن از زیبایی گَل ها و عطرشان لذت ببَر”

 فضایی عطراگین برای نفس کشیدن عطر زندگی.

” در گورستان؟”

چرا بیش از هرکس به مُردگان هدیه داده می شوند؟

 چرا بیش از هر جا به گورستان ها برده می شوند؟

گل ها را با مرگ و سوگواری  چه رابطه ای ست؟

و از میان این همه پرنده چرا فقط کلاغ ، وچرا این همه جیرجیرک؟

۲

وقتی بوی الرحمان ات به مشام صاحبان مراکز و شرکت های فروش قبر وکفن و دفن و سوزاندن مردگان و برنامه گزارانِ مجالس سوگواری برسد، با اگهی و دعوت نامه فرستادن سراغت می آیند. رُک و پوست کنده می گویند:

” مُردن شما نزدیک است، از تخفیف ها و امکانات ما استفاده کنید”

ببین تا کجا می باید هوای  حساب و کتابت را داشته باشی!
قبر فروشان و مرده سوزان ها پا به سن گذاشته ها را شناسایی می کنند.

” بدن آدم همیشه پول ساز بوده است، زنده اش در بازارِ سکس، مرده اش در مرده بازارِ فروش قبر وکفن و دفن و سوزاندن مردگان و برنامه گزارانِ مجالس سوگواری. از پول سازترین کسب و کارها شده است. “

تازه ترین اگهی با کارتِ دعوت  خوشرنگ وزیبا رسیده است.

عکس گورستانی سرسبز و پُرگُل، سالنی زیبا برای مراسم گردهمایی و تسلیت گویی و عزاداری.

نام شرکت، که مرده می سوزاند” اسمارت” یعنی با هوش است.

به رستوران مجللی دعوت شده ام برای صرفِ ناهاری مجانی و شنیدن سخنانی در مورد قیمت  قبر و سنگ قبر و سوزاندن مرده و هزینه های سالن برگزاری مراسم.

شرکت کنندگان می توانند تخفیف بگیرند و حتی هزینه ها را به اقساط بپردازند. مرکزِ” اسمارت” به متقاضیانی که وضعیت مالی مناسبی ندارند،  وام بدون بهره هم می دهد.

لیست غذاها و بساط پذیرایی همراه اگهی ست، از انواع مختلف استیک تا خوراک وکباب مرغ و پیش غذاها و دسرهای مختلف.

۳

باران شروع می کند، مثل همیشه ریز و تند تا چیزی شبیه ” دوش” شود.

چتر قرمز با پیراهن زرشکی جور می شود.

” کراوات هم بزنم؟ می زنم، مشکی بد نیست”

راه می افتم، به طرف رستوران

نزدیک رستوران به این نتیجه می رسم که:

با قسطی معامله کردن موافقت کنم.

……….

 گوشه ای از رمانِ “وصیت نامه”

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=250140 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

2.3 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x