یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳

یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳

تاریخ شفاهی، بازجویی نیست! توضیح یکی از اعضای انجمن سابق تاریخ شفاهی چپ ایران

انجمن تاریخ شفاهی چپ ایران بیست سال پیش به مدد چند جوان شکل گرفت و پس از ۸ سال کار مداوم و مستمر -که نتایج آن آرام آرام منتشر می شود- منحل شد. من تنها بازمانده آن جمعِ عزیزِ اکنون پراکنده ام که وظیفه به سرانجام رساندن کارهای باقیمانده و گاه به گاه پاسخ به سوالات و شبهه ها را برعهده دارم. به علت احترام به کار جمعی و دیگر اصول اخلاقی که از ابتدا برای گروه تعریف کردیم، هیچ یک از ما حق ندارد نام خود را در ذیل آثار بگذارد و این کتابها و دیگر آثار به همین نام منتشر خواهند شد. از همین رو با توجه به شناختی که فواد تابان از من دارد، نام خود را در پایان این پاسخ کوتاه نمی گذارم و به قول قدیمی ها به «امضا محفوظ» قناعت می کنم.

اما بعد

آقای بهکیش در یادداشتی دیرهنگام به «نقد» کتاب صبر تلخ، حاصل مصاحبه ما با محمدعلی عمویی، نشسته است. نوشته ایشان از دو مشکل اساسی رنج می برد. اول اینکه ما را متهم کرده است که سوالات بسیاری را نپرسیده ایم و تلاش نکرده ایم که زوایای پنهان حزب را بکاویم. افراد بی طرف می توانند کتاب را بخوانند و ببینند که ما وظیفه پرسشگری خود را به تمامی ایفا کرده ایم. ممکن است جزییاتی وجود داشته که ما از آن بی خبر بوده ایم، ممکن است روابطی بوده که ما از آن بی اطلاع بوده ایم و لاجرم پرسشی از آن نداشته ایم. اما موضوع اساسی در رابطه با حزب توده ایران در فعالیت ۴ ساله اش نیست که بر ما معلوم بوده و ما از آن سرسری گذشته باشیم. سوالات ما گاه آنچنان مصرانه و صریح بوده که برخی از هواداران حزب توده ایران آن را بی ادبانه نیز دانسته اند. ما در آن موقع مصاحبه های بسیاری با اعضای سازمانهای سیاسی چپ و کنفدراسیون انجام داده بودیم. من می توانم شهادت بدهم که صبوری و آرامش محمدعلی عمویی حتی در برابر سماجت و صراحت گاه جوانانه ما مثال زدنی و بی نظیر بود. اکنون که ۲۰ سال از آن روزها می گذرد و موهایم در حال سپید شدن است، این صبر و متانت او را بیشتر ارج می گذارم و جا دارد که درودهای بی دریغ ام را از راه دور نثارش کنم.

مشکل دوم نوشته آقای بهکیش این است که ایشان تاریخ شفاهی را با بازجویی اشتباه گرفته است. وظیفه پرسشگر پرسیدن سوالات صریح و مستند است. وظیفه او مجبور کردن یا واداشتن طرف مصاحبه به پاسخگویی نیست. این خواننده است که با خواندن پرسش و پاسخ خود به قضاوتی صحیح از موقعیت می رسد. علاوه بر این تاریخ شفاهی، یک ادعانامه است که فرد مصاحبه شونده آن را از «دیدار خویشتن» اظهار می کند و دیگران راستی و درستی آن را می سنجند و پس از تراش خوردن های بسیار ما می توانیم به یک روایت منسجم از وقایع تاریخی برسیم. اما به نظر می رسد که رخدادهای تاریخی اوایل انقلاب برای آقای بهکیش آن چنان تلخ بوده که این شیوه پرسش و پاسخ ها را کافی نمی داند و احساس غبن می کند که کاش خودش جای جوانان انجمن تاریخ شفاهی نشسته بود تا با مشتی آهنین و دهانی کف کرده پیرمردی زندان کشیده و مبارز را بار دیگر بشکند و او را در برابر دوربین ها به غلط کردن و شکر خوردن بیندازد. این بار در تایید نظرات خودش و اطرافیانش. دریغا…

اینجاست که تراژدی دادخواهی آقای بهکیش آشکار می شود. وقتی که چنان رنج می بریم که انصاف و زیبایی و احترام از وجود ما رخت می بندد، ما دیگر دادخواه نیستیم. منتقم و کینه کش هستیم. ژنرالی شکست خورده هستیم که در هزارتوی خود می چرخیم و جلوی آیینه های تکرار ۵ ستاره  خونین را به نشانه حقانیت به خود وصل می کنیم و در آرزوی انتقام و غلبه می سوزیم. این ویژگی را من در بسیاری از مبارزان آن سالها می بینم. در هزارتویی از انتقام و خشم و نفرت گرفتار شده اند و به آنی حاضرند مخاطب را به بدترین صفتها بنوازند. شاعران پیامبران عصرجدیدند. برشتِ شاعر از آیندگان خواسته بود آنانی را که برای زیبایی جنگیده اند اما در زشتی جنگ زیبایی را از یاد برده اند، درک کند و آنها را ببخشد؛ زیرا «آنها که درک می شوند بخشیده خواهند شد». من تلاش می کنم که وضعیت آقای بهکیش و دیگرانی چون او را درک کنم. اما آنها نیز باید از این دایره بسته بیرون بیایند و راهی به آینده بگشایند. تنها در استعلای این خشم و رنج است که جایی در بالندگی چپ آینده خواهند یافت. وگرنه چپ ایران که در حال برخواستن از خاکستر است با این کینه کشی ها و انتقام جویی ها آلوده می شود و قدرت سازندگی و زیبایی بخشی خود را از دست می دهد…

https://akhbar-rooz.com/?p=249358 لينک کوتاه

3.1 59 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
22 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
7 روز قبل

وقتی حرکات مبارزاتی را از دید یک ایرانی مورد توجه قرار دهیم، اولین پرسش اینست:
حزبی بنام توده، که می توان گفت
در تمام تحولات مبارزاتی چند دهه اخیر در کشور نقش داشته است،
آیا حرکات و بازی های این حزب در خدمت تحولات کشور بوده است یا نقشی مخرب و حتا خائنانه داشته است؟
برای یافتن پاسخی برای این پرسش،
می بینیم گروهی برای دادن به پاسخ، موضوعات انحرافی مطرح می کنند؛
مثلن در حزب چه انسان های فداکاری بوده و یا اینکه چقدر کشته داده و یا موضوعاتی از این قبیل، که خاطره نویسی تکراری هستند،
که در تمام این خاطره نویسی ها،
فداکاری های این و آن و کشته شدن این و آن است
و یا توجیه رفتاریست که می بایست انجام می گرفت و یا انجام بگیرد آنهم با پایه استدلالی، چون حزب براساس اموزه علمی مارکسیسمی
و لنینیسمی است و گاهی برای توجیه و محکم کاری استالینیسمی را چاشنی کار می کنند
که نهایت توجیه گریشان حرافیست
که فعالیت حزب را از زیر اتهام ضد ایرانی بودن برهاند.

حسن نکونام
حسن نکونام
7 روز قبل

خانم یا آقای الف باران، و درک فرقه های مذهبی : داستانی که ایشان مطرح میکند، تاریخ شکلگیری و جدایی فرقه های مذهبی ازهمدیگر را، به ذهن متبادر میکند. جدایی شیعه از سنی، و جدایی مالکی و حنبلی و شافعی، و جدایی کاتولیک و ارتدکس و پروتستان و اوانگلیست ها. در تمامی این فرق دینی و مذهبی، تجدید نظر در این یا آن «باور دینی» منجر به جدایی میشد. تسری این درک دینی ومذهبی به نظریه رهایی بخش مارکس، میراث لنین است که، نظریه «فلسفی-علمی» مارکس را به «ایدیولوژی» تبدیل کرد، ایدِولوژی از دیدگاه مارکس، «آگاهی کاذب و وارونه» است. نزاع دارو دسته های مختلفی که خود را با کمونیسم تداعی میکنند، بر سر «رویزیونیسم» است که گویا کمونیسم یک مذهب است، که عده ای برخی «باورهای» آنرا کنار گذاشته و از «دین کمونیسم » خارج و به آن «مرتد» شده اند. لنین از «کائوتسکی مرتد» مینویسد. شکست مارکسیسم روسی، و تضاد آن با نظریه رهایی بخش مارکس، چندین دهه است، به واقعیت نشسته است. جنبش نوین کمونیستی، با نقد جدی دوک لنینی، شکل خواهد گرفت.

الف باران
الف باران
8 روز قبل

پس از مرگ استالین و رو کار آمدن خروشچف در جنبش کمونیستی جهان یک مبارزه عظیم ایدئولوژیک در گرفت. در حزب توده ایران نیز انشعابی رخ داد و این رفقا قاسمی، فروتن،سغائی و امیر خیزی بودند که به سنت انقلابی حزب توده ایران و به مارکسیسم لنینیسم وفادار مانده و بر ضد ئوریهای ارتجاعی خروشچف مبنی بر”حزب تمام خلق”،”دولت تمام خلق”و نظریه ھای سازش طبقاتی مبتنی بر پذیرش “ھمزیستی مسالمت آمیز”،” گذار مسالمت آمیز”و “مسابقه مسالمت آمیز”بپاخاسته و بر آنها جسورانه و با احساس مسئولیت انقلابی و کمونیستی خط بطلان کشیدند.دنیا و نه تنها دنیای کمونیسم، در این لحظه به تکان در آمد و مسیر آن از راه صحیح منحرف شد.رویزیونیستهای حزب توده ایران اساسا نیازی نمی بینند که در مورد این تحول تعیین کننده در جنبش کمونیستی که نتایج قابل پیشگوئی آن از طرف رفقا قاسمی و فروتن اظهار نظر کنند.آنها ترجیح می دھند فرار کنند و مسئله را با سکوت برگزار کنند.آنها تاریخ حزب توده ایران را جعل می کنند تا نیازی به پاسخ نداشته باشند.

الف باران
الف باران
8 روز قبل

اخبار روز باید به محدودیت‌هایی تائید شده خود پایبند باشد . اگر تمامی کامنت‌گذاران اجازه ارسال دو کامنت بیشتر ندارند ، این محدودیت باید برای همه یکسان باشد . چرا برای اشخاص بخصوصی بیش از دوباره و حتی پنج بار این اجازه داده می‌شود ؟!

دیدار
دیدار
8 روز قبل

من هم مطلب آقای بهکیش را خواندم و هم جوابیه یکی از اعضای سابق تاریخ شفاهی چپ ایران. من در رابطه با این دو مطلب نظری ارایه نمی کنم چون این گونه مطالب در طول سال های گذشته تاکنون بارها و بارها انتشار یافته و شکل و محتوای آنها هم شبیه یکدیگر است. مخلوطی از واقعیات و جعلیات را به خواننده ارایه می کند. اما موضوع مهم که در اینجا باید روی آن انگشت گذاشت این است که محمد علی عمویی تا مقطع دستگیری عضو فعال حزب توده ایران بود و بعد از آزادی هیچگونه ارتباطی با حزب توده ایران نداشت. وی تلاش هایی را به منظور وحدت توده ای ها در داخل و خارج از کشور به عمل آورد که با مخالفت حزب توده ایران روبرو شد. حزب توده ایران معتقد بوده و می باشد که این دام نیروهای امنیتی است. خوانندگان و فعالان سیاسی در ایران و خارج از ایران توجه داشته باشند که محمد علی عمویی هیچ ارتباطی با حزب توده ایران ندارد و هرگونه حرکت و فعالیتی به نام حزب توده ایران توسط محمد علی عمویی و بعضی از افراد نزدیک به او را باید یک دام امنیتی دانست.

ناظر
ناظر
8 روز قبل

همانطور که پیش بینی می‌شد ، حملات شیفتگان امام راحل و ذوب شدگان در ج.ا آغاز شده است. ننگ با رنگ پاک نمی‌شود !

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
10 روز قبل

دوستان!
پیدا نیست که ما “چپ”ها چه زمان از “این دایره بسته” (که پریدن به هم است و غفلت از دژخیمان) بیرون خواهیم آمد تا بتوانیم “راهی به آینده” (که همراهی و هم افزایی برای برقراری مردمسالاری ست) بگشاییم؟
اسفناک است که به اسارت خویش در گرداب پراکنش آنچنان بی توجه بوده ایم که دگرسانی پیوسته از “سازمان” به “گروه” و گروه به “دسته” و دسته به “هسته” و هسته به خاموشی و درد بخشی از هستی مان گردیده ست؟
آیا در میان ما کسی میداند که حقیقت در انحصار کدامین بخش از خانواده “چپ” بوده ست؟ 
باید از خود پرسید که، در تبهکارگه سرمایه داری-اسلامی ایران، نقش شایسته و انسانی چیست؟ سوگوار روایات و رخدادهای مه آلود بودن یا که سازنده ی آگاه و فرزانه ی آینده ی بهتر بودن؟
تفاوت در برداشت از پدیده ها و نیز گهگاه به کژراهه رفتن امری طبیعی ست. اگر نتوانیم به تفاوت ها و خطاها همراهانه و دوستانه بنگریم، ندانسته یاری رسان دشمنان بوده و، هیچگاه ره به آینده نخواهیم گشود.

خسرو
خسرو
11 روز قبل

بنظر میرسد آقای بهکیش پیگیر مسائل سیاسی بوده و با مصاحبه ها و نظریات آقای عمویی بعد از آزادی زندان آشنا هستند چگونه ایشان انتظار دارند یک دفعه در سه جلد بقول ایشان سیاه شده ۱۲۰۰ صفحه ای مصاحبه گر حرفهایی در راستای انتظارات آقای بهکیش بگویند یعنی علیه حزبش, اتحاد شوروی,روابط بین حزبی احزاب کمونیستی و کارگری و غیره حرف بزند.مطرح کردن کتاب صبر تلخ آنهم بعد از چهار سال انتشار آن از ساده لوحی نیست بلکه انسداد فکری است بهتر بود واضح و روشن بگویند از چه موضعی علیه حزب و گذشته و حالش قلم میزنند دوران یکه تازی امپریالیسم امریکا و غرب در جهان تک قطبی بسر آمده و چپ غرب باور و لیبرال زده در صورت اصرار به مواضع فبلی بیشتر دچار سکسکه خواهد شد.اما از عضو جوان و محترم تاریخ شفاهی سئوالی داشتم چرا از دیگر توده ای ها و سایر علاقمندان آگاه به موضوعات صبر تلخ در جهت تدوین کاملتر کتاب یاری نخواسته اید همان شیوه ای که در کتاب قطره ای اشک در اقیانوس بکار برده اید و ابراز رضایت هم کرده اید

کهنسال
کهنسال
11 روز قبل

در سال ۶۲ با جوان دانش آموزی که هوادار حزب توده بود در بند ۲  زندان مرکزی تبریز هم بند بودیم و او که درحال آماده سازی خود برای امتحانات دیپلم بود؛ هر از چندگاهی برای رفع اشکالات دروس ریاضی و زبان به من مراجعه می کرد. بعد از اولین اعترافات حزب توده (کیانوری؛ پرتوی …..) در تلویزیون  مدتی او را ندیدم؛ او با همفکران خود هم سفره(هم خرج ) بودند و با آنان میگشت. یکبار او را در حیاط بند ملاقات کردم و به شوخی  گفتم  مثل اینکه دیگه همه چیز را یاد گرفتی و دیگه از تو خبری نیست. برگشت گفت: والا با این مصاحبه های تلویزیونی دیگه روم نمیشه بیام اتاق شما. هرچه میکشیم از دست این کیانوری میکشیم…..
این جوان شریف بعد از آزادی برای انجام “خدمت” سربازی به جبهه جنگ رفت و بعدها شنیدم که در جبهه اسیر صدام شده است. زندانی دو نظام  دیکتاتور ! امیدوارم بقول حافظ :
هر کجا هست “خدایا” به سلامت دارش!

F Sharifi
F Sharifi
11 روز قبل

چهل وچند سال پیش رهبری یک حزب و یک سازمان سازمان چنان اگاهی طبقاتی و هوش سرشار از خود نشان دادند که جنایتکار ترین و مرتجعتربن اخوند تاریخ ایران و سربازان جانی، جنایتکار ،روانی و لومپن این آخوند زامبی و حکومتش را —  خط امام و مترقی نامیدند !

پاسخ جعفر بهکیش را بنویسید !

 

ناظر
ناظر
11 روز قبل

چه خوب که جناب بهکیش، خواستار بسته شدن بخش نظرات در مقاله خود شده بودند وگرنه معلوم نبود باید به چه مقدار پذیرای حملات و “انتقادات “شیفتگان سابق خط امام راحل و محور مقاومتی های فعلی می‌شدند؟ حالا جالب است بالا و پایین، صحبت از یکپارچگی چپ می‌کنند؟! کسانیکه حتی یک صفحه در انتقاد در مورد سال‌هایی که با فاشیسم شیعه همکاری کردند و اصلا خود را محق هم میدانند و اگر سکوت کنی ، چیزی هم طلبکار خواهند شد.
زمانه ای شده بابا؟
کاربرانی اشارات لاجرم محدودی به فجایع آن سال‌های تیره و تار نمودهاند.
اه از آن یاران شجاع بی بازگشت!
آنکه نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

همایون
همایون
11 روز قبل

کامنتها را که بخوانی، میبینی با جماعتی دچار مشکلات روانی شدید سروکار پیدا کردی، جماعتی وامانده از هر عملی در دنیای حقیقی! ولی پرمدعا و طلبکار در دنیای مجازی!

حسن نکونام
حسن نکونام
12 روز قبل

دو نوشته آقای کهنسال در زیر این نوشته، روایتگر « قصه تلخ» ی است که، «صبر تلخ» برای توجیه و لاپوشانی آن، به نگارش در آمده بود. آنچه که بر نوشته آقای بهکیش مهرتایید میزند، فرار این مصاحبه گر محترم از ذکر نام خود، برای فرار از حقیقت جویی، همانند فرار خود آقای عمویی از بیان حقیقت است . وقت همگان خوش!

باقر شیخ الاسلامی
باقر شیخ الاسلامی
12 روز قبل

با خواندن سه جلد خاطرات آقای عمویی :
۱ – به هیچ عنوان از کسانی که در مصاحبه با آقای عمویی تحمل زحمت فرموده اند ، خود را بدهکار آن بزرگواران حتی برای گفتن یک « دست مریزاد » ، نمیدانم . فقط و فقط از اینکه آنهمه وقت گذاشتم و با دقت آن مهملات را خواندم ، بر خودم لعنت فرستادم .
۲ – آقای عمویی همه تحلیلها و موضع گیری های حزب توده در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد و دوران دوم فعالیت حزب را در چند سال آغازین انقلاب و جمهوری اسلامی ، ( بطور کلی ) دقیق و درست میداند و من خواننده متحیرم که آیا حزب توده یک حزب پیروز در تاریخ ایران است و یا شکست خورده . البته اگر با نگاه یک مسلمان شیعه اثنی عشری به حزب توده نگاهی بیندازیم ، آنها به هرحال همیشه پیروز بوده اند ، چون حق در هر حال پیروز است .
۳ – با توجه با نکاتی که در کامنت ۱ عرض کردم ، چاره ای ندارم که بگویم خاطرات آقای عمویی و آنهم در سه جلد ، فقط بخاطر استفاده از نام آقای عمویی و برای فروش خوبی در بازار ، تدوین شده است .

سیامک ش.
سیامک ش.
13 روز قبل

هرچند کامنت اولی ام منتشر نشد و به سلیقه مسئول بررسی نظرات خوش نیامد به دلایلی نامعلوم، اینبار کوتاه نظر میدهم که نوشته جناب بهکیش را وقتیکه خواندم واقعا شوکه شدم و به او حق میدهم با انتقاداتش. جواب خون رفقای چپی را که در سال‌های اول انقلاب ریخته شدند را کدام سران چپ سابق که هنوز زنده هستند میدهند؟ دوتا انتقاد هم می‌شنوند فورا آنرا محاکمه خودشان میدانند، عجبا!

کهنسال
کهنسال
13 روز قبل

ازنوشته:”بنظرمیرسدرخدادهای تاریخی اوایل انقلاب برای آقای بهکیش آنچنان تلخ بوده…”
تلخی کشتارهای سراسری تنهامختص آقای بهکیش نیست.خانواده هاوعزیزان۱۲۰۰۰”منافق”؛”چپ آمریکایی”؛”تربچه پوک” “علف هرزجنبش”…سالهای۶۳-۵۸این تلخی راچشیدند؛تاخط امام وج.ازنده بماندوتابستان کشی۶۷وسپس قتلهای زنجیره ای؛جنایات۷۸؛۸۸؛۹۶؛۹۸؛۱۴۰۱تاکنون را بجای آرد
بهزاد کریمی۱۰سال پیش درص۱۱۳کتاب(سیرگفتمانی)ولوباتحریفاتی؛شرمندگی وپوزش خود را(نوشداروی بعدازمرگ سهراب)ازسیاست خصمانه اکثریت نسبت به سازمانهای خط ۳اعلام کرده بود.
ج.احتی بعضی رهبران”نادم” این سازمانها راهم ازدم تیغ گذراند.نادمین توده ای درتورشمال؛مشهدمشغول سفرهای تفریحی زیارتی وکمک مالی به جبهه ودر خانه به ستایش اسلام وخان پرداختند.میان ماه من تا ماه گردون…  
“ندامت”رهبران سازمانهای سیاسی درسال۶۰نشانگرحقانیت خط امام(کار۱۴۹) ولی اعترافات رهبران توده ای زیرشکنجه؛با داروحاصل شد.آنهاآریایی؛ژن برترباسرشتی ویژه اند.غافل آنکه از۵۸حتی بدون یک سیلی نادم بودند

نکته
نکته
13 روز قبل
پاسخ به  کهنسال

ممنون از کامنتهای مثل همیشه مستند و منطقی شما که این بار یاداور دوران تلخ گذشته است. پایدار باشید و به امید بهروزی و پیروزی زحمتکشان

علی آهی
13 روز قبل

در انتهای متن پاسخ زیبا و متینی دادید ، هر چند یک شیرجه قیفی زده اید از اصل گیر آقای بهکیش که اگر قرار بر پریدن از ضعف ها و خطا ها و وارونه سازیها بود و قصد تکرار مکررات و توضیح واضحات بود که دیگران صدها بار قبلا آنرا بطرز آزار دهنده و خسته کننده ای انجام داده بودند !!! پس حاصل این خود گویم و خود خندم جز یک تعارف و تکرار مکرر نبود و نیست … قرار نیست یک راه و خط غلط بخاطر صداقت و پایمردی رهروان اش همیشه سر به مهر بماند … چه تجربه ای از اشتباهات گذشته می‌گیریم؟

محسن صیرفی نژاد
محسن صیرفی نژاد
13 روز قبل

سلام نویسنده گرامی که خواسته‌اید، نامتان محفوظ بماند.
سخن شما درد دل بسیاری از کنش گرانی است که هم با رژیم ددمنش شاه و هم با نظام قرون وسطایی جمهوری اسلامی مبارزه کرده‌اند.
امیدوارم آقای جعفر بهکیش بر خودبرزرگ‌بینی خود تسلط یابد و از تحقیر دیگران، بویژه آن‌هایی که ۲۵ سال جوانی خود را در زندان های شاهنشاهی برای آزادی مردم ایران فدا کردند، دست بردارد. آقای بهکیش باید این حقیقت ساده را درک کند که تحقیر این انسان‌ها در دجه اول تحقیر خودش است.
باز هم از شما نویسنده مقاله متشکرم و آرزو می کنم آقای جعفر بهکیش بر خود برزگ بینی خود تسلط یابد.
محسن صیرفی

البرز
البرز
13 روز قبل

مختصر‌ومفید‌این‌‌دوست‌عزیزبه‌اقای‌بهکیش
که‌بیشتر‌دردخودرا‌مطرح‌کردند‌جواب‌دادند
باسپاس‌از‌متانت‌یک‌پرسشگرخوب
که‌دران‌واحد‌انتقاد‌ازخودهم‌داشت

کهنسال
کهنسال
14 روز قبل

نوشته آقای بهکیش نوعی مسکن برای کسانیست که اعدام،شکنجه؛جنایات،دادگاههای دسته جمعی چند دقیقه ای،احکام “سخاوتمندانه” اعدام وزندان سالهای۶۳-۶۰(بخصوص۶۱-۶۰) را زندگانی ونفس کشیده وشاهد قتل عزیزان ویاران بیشمار خود بوده اند
تبریز:زندگی جمعی۱۱-۹نفره درسلولهای”انفرادی”،شنیدن ناله زندانیان زیرشلاق؛مشاهده وتحمل توهین،تحقیرواعدام کارگر،دانشجو،دانش آموز،پزشک،معلم،مهندس…وشمارش تیرهای خلاص برپیکرهمبندان
اعدام محمد مقدم(بدون وابستگی گروهی)پسر۱۷ساله وبازداشت زن-بچه-نوه۱ساله دکترعلی مقدم که۱ماه قبل اعدام شده بود.اعدام پدروبرادربیگناه مجیدنیکو(ترورکننده امام جمعه تبریزبازداشت اقوام نیکو
همزمان:ملاقاتهای منظم عمویی-کیانوری-رفسنجانی(مشورت برای عبورازبحران)،هماهنگی نگهدارباقضاییه جلادان وتحویل منجربه اعدام رضاغبرایی صاحب امتیازنشریه کاربه لاجوردی-موسوی تبریزی،دعای بهبودی خمینی،حمایت امامان جمعه منادی ضدامپریالیسم-ضدصهیونیسم،همکاری باسپاه درجنگ خونین بااتحادیه کمونیستها درآمل،داغی تنور انتصابات

توجه!
توجه!
14 روز قبل

چپ به اندازه کافی از خود انتقاد کرده است ،از طرف بقیه و حتی چپهای همسان به اندازه کافی کالبد شکافی و انتقادشده است.
از اشتباهات یکدیگر به اندازه کافی آموزش گرفته است.حال زمان همگرایی است ، چون آینده در راه است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


22
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x