شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

چگونه «چپ محافظه کار» جدید صحنه سیاسی آلمان را دگرگون می کند – برگردان: شروین احمدی

سه انتخابات منطقه ای که در این ماه در آلمان شرقی سابق (تورینگن، زاکسن و براندنبورگ) برگزار می شود، فقط تائید کننده حضور قدرتمند راست افراطی نیست. اتحاد سارا واگن کنشت(BSW)، یک حزب چپ که در ژانویه گذشته ایجاد شد، خط سیاسی جدیدش را به آزمون می گذارد: مترقی در مسائل اجتماعی و اقتصادی، محافظه کار در حوزه اجتماعی-فرهنگی.

چپ؟ کدام چپ؟ در آلمان، از ژانویه گذشته یک حزب پاسخی به این سوال قدیمی ارائه داده است: اتحاد سارا واگن کنشت – برای عقل و عدالت (BSW). رهبر سابق حزب Die Linke (چپ) سرانجام با انشعاب از آن، به تضادی پایان داد که که سال ها جهت گیری این حزب را مسموم کرده بود(۱). تشکیلات جدید با جدا کردن و همراه نمودن حدود ده نماینده از Die Linke به تیتر خبرها تبدیل شد. خانم واگن کنشت یک فعال سابق کمونیست، روشنفکری درخشان، بسیار محبوب در محل تولدش در شرق آلمان ، سرانجام توانست به خط فکری ای واقعیت بخشد که خود تجسم آن بود: دیدگاه «چپ محافظه‌کار» که مخالف نظرات رای‌دهندگان «مترقی»، شهر نشین و تحصیل کرده و سبزها است. موضعی چپ در مورد حقوق اجتماعی، محافظه‌کار در مورد مسائل جامعه و مهاجرت، مدافع حاکمیت ملی در چارچوب اتحادیه اروپا، منتقد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و موضع گیری جنگ افروزانه جدید آلمان و بالاخره سازش ناپذیر در دفاع از آزادی بیان. پروژه ای برای یک «حزب مردمی واقعی» که بتواند « اکثریت مردم» (۲) را مورد خطاب قرار دهد و قربانیان جهانی شدن را از گرایش به راست افراطی باز دارد.

به محض آغاز فعالیت، این حزب، در حالی که نام اختصاری آن، BSW ، برای بسیاری از رای دهندگان مرموز بود ، ۶.۲ درصد آرا (۲.۵ میلیون رای) در انتخابات اروپا ژوئن گذشته به دست آورد و با در اختیار داشتن شش کرسی از لیبرال ها جلو افتاده (FDP، ۵.۲٪) و Die Linke (۲.۷٪) را پشت سر گذاشت. در مناطق شرقی، BSW با آرائی بین ۱۲ تا ۱۶ درصد ، پس از حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» (AfD) و اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) در جایگاه سوم قرار دارد. بر اساس نظرسنجی های پس از انتخابات، اکثریت آرای BSW از رای دهندگان چپ سابق(SPD، ۵۸۰ هزار ، Die Linke ۴۷۰ هزار ) ، سبزها (۱۵۰ هزار) و شرکت کسانی که رای نمی دادند (۱۴۰ هزار) به دست آمده بود. اما از هر پنج نفر یکی نیز از رای دهندگان راست(CDU ۲۶۰ هزار، FDP ۲۳۰ هزار ، و AfD ۱۶۰ هزار ) بوده است(۳). چنین ترکیبی سه نتیجه گیری را ملزم می کند. نخست، اکثریت رای دهندگان آن، BSW را به عنوان یک حزب چپ می شناسند. سپس، تلاش برای ربودن رای از راست افراطی همواره شکست نمی خورد و البته پیروز هم نمی شود. در نهایت، به نظر می رسد هجوم آرا از جریان های میانه و راست به BSW ، تائیدی بر رویکرد خانم واگن کنشت برای ایجاد یک بلوک اجتماعی است که طبقات زحمتکش را نه با محافل مترقی شهرها، بلکه با لایه های میانی کوچک و متوسط مشاغل متحد می کند.

برای مقابله با سرسپردگی نئولیبرالی سوسیال دموکراسی و ظهور راست ناسیونالیست، چپ در غرب تقریباً از بیست سال پیش بین دو راهبرد مردد بوده است. اولین راهبرد، بازسازی ائتلاف سنتی بین دنیای کارگری، دور از مراکز بزرگ شهری ، و خرده بورژوازی با فرهنگ بود. کلاژی از بقایای کمونیسم در شرق و جنبش های اجتماعی در غرب. Die Linke در سال ۲۰۰۷ بر اساس این الگو برای مقابله با راست گرائی سوسیال دمکراسی(SPD) تأسیس شد. اما هرچه این حزب بیشتر خط مشی ای را دنبال کرد که ترکیبی از تاکید برآزادی خصوصی(سوسیتال) و دفاع زیست محیطی بود ، آرای مردمی را زیادتر از دست داد. زمانی که آقای ژان لوک ملانشون در سال ۲۰۰۹ حزب چپ (PG) را راه‌اندازی کرد، صراحتاً اعلام کرد که دنباله روی Die Linke است و از بنیان‌گذارش، آقای اسکار لافونتن، برای شرکت در کنگره تاسیس حزب دعوت کرد. در کشورهای دیگر، با گسترش موج شوک بحران مالی، به نظر می رسید جهت گیری نسبتاً مشابهی در حال تقویت است. با کمک اتحادیه ها و دانشجویان رادیکال، آقای جرمی کوربین حزب کارگر را در سال ۲۰۱۵ فتح کرد. تقریباً در همان زمان در یونان، سیریزا سوسیالیست‌ها را در هم کوبید و زحمتکشان له شده توسط ریاضت اقتصادی و فارغ‌التحصیلان سیاسی‌شده را برای مدت کوتاهی متحد کرد. سال بعد، آقای برنی سندرز ، خاندان کلینتون را در جریان انتخابات مقدماتی دموکرات ها در ایالات متحده به لرزه درآورد.

با این حال، این راهبرد با یک مشکل عمده روبرو است: تبعیض دستمزدی، آموزشی، اقتصادی و جغرافیایی باعث می شود که طبقات مزدبگیر (کارگران و کارمندان) در مقابل خرده بورژوازی شهری بایستند و هریک در دورترین نقاط دو قطب ایدئولوژیک-سیاسی قرار گیرند(۴). «بورژوای روشنفکر شهری » ، «نژادپرستی اسفناک» طبقات مردمی را تحقیر می کند و اینان بنوبه خود آنها را طرد می کنند تا جایی که تشکیل یک جبهه مشترک بسیار نامحتمل می شود.

راهبرد دیگری که در پایان دهه ۲۰۰۰ در پی پیروزی آقای باراک اوباما ظاهر شد، تأیید این موضوع بود که « طبقه کارگر دیگر در قلب رای چپ قرار ندارد» (۵) و هدف باید گرد هم آوردن اقلیت ها، افراد مترقی ، طرفداران محیط زیست و جوانان، مستقل از تفاوت های اجتماعی-اقتصادی یا ژئوپلیتیکی آنها باشد. این رویکرد که توسط سبزهای فرانسه و آلمان و Die Linke اتخاذ شد، انتقاداتی را از سوی حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر» برانگیخت، که به طوری متناقض، مسیری مشابه و تقریباً موازی را دنبال نمود. رهبر آن ژان لوک ملانشون «یک بازیگر جدید در تاریخ» را شناسایی کرد: «توده جمعیت شهرنشینی که در یک شبکه زندگی می‌کنند» و در مواجهه با الیگارشی‌ها، می توان دانشجویان، معلمان، کادرهای مترقی مراکز شهری و کارگران حومه نشینی را متحد کرد که اغلب از مهاجرت پسااستعماری پدید آمده اند(۶). اما تلاش برای جذب مجدد طبقه کارگری که در حاشیه‌شهرها زندگی می کند بیشتر به یک توهم می ماند، مناطقی که راست افراطی در آن در حال پیش روی و فتح است. آقای ملانشون ادعا می کند: «اولویت آنها نژادپرستی است»(۷). سخنانی که با خطر لغزش در نوعی ذات‌گرایی همراه است: هویت‌های سیاسی، که معمولاً بر اساس شرایط زندگی و اقدامات فعالان شکل می‌گیرد، گویا در میان رأی‌دهندگان به یک حزب بیگانه‌هراس ، یک واقعیت از پیش تثبیت شده است.

طبقات مردمی اکنون به دور از کلان شهرها و خرده بورژوازی شهری زندگی می کند. ائتلاف «تاریخی» چپ می پندارد آن را با تکیه بر زحمتکشان حومه شهرها که اغلب منشأ مهاجر دارند، جذب کند در حالی که « ائتلاف جدید» می خواهد با تکیه بر روشنفکران جوان رادیکال شده این امر را پیش برد. هر دوی این راهبرد ها فقط برای افراد تحصیل کرده جذاب است. برعکس، خانم واگن کنشت قصد دارد از این تحصیل کرده های شهری فاصله بگیرد. کتاب پرفروش او Die Selbst-Gerechten، «حق به جانبان »، که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، با انتقاد شدید از «لیبرالیسم چپ» آغاز می شود که « پایه اجتماعی آن طبقه متوسط دانشگاهی ثروتمند شهرهای بزرگ است». این «چپ Lifestyle» ، طرفدار اروپا و گشایش به جهان ، اخلاق‌گرا، پر ادعا، انباشته از تحقیر برای وامانده های جهانی‌سازی که نتوانسته اند کدهای فرهنگی و زبانی کنونی را درک کنند، خاص‌گرایی‌ها را تعالی می‌دهد و «ارزش‌های مشترک» را تحقیر می‌کند. چپی که نماد ترکیبی از پایبندی به نظم اقتصادی و مطالبات فرهنگی-اجتماعی است که نانسی فریزر فیلسوف آمریکایی آن را «نئولیبرالیسم مترقی ها» توصیف می کند. خانم واگن کنشت، با استناد به کتاب «سرمایه و ایدئولوژی» توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی، معتقد است: «بیشتر احزاب چپ، احزابی دانشگاهی هستند که جمعیت های شهری تحصیل کرده و از لحاظ اجتماعی با ثبات به آن رای می دهند».

حزب BSW که مردمی است، قصد دارد با قطب دیگر طبقات متوسط، یعنی تکنسین‌ها، مهندسان، صنعتگران و اقشار میانه Mittelstand، یک اتحاد تشکیل دهد. Mittelstand اصطلاحی آلمانی است که مشخص کننده هم لایه های اجتماعی متوسط و هم شبکه کسب‌وکارهای خانوادگی است که ماشین آلات صنعتی و ربات های پیشرفته آلمان را تولید می کند. خانم واگن کنشت تشابهی بین طبقات زحمتکشی که قربانی جهانی سازی شده اند با شرکت‌های کوچک و متوسطی می بیند که توسط دلالان مالی در حال خفگی هستند: این گروه دوم «همچنین از ناامنی اقتصادی رنج می‌برند. آنها تحت فشار شرکت های بزرگ، بانک ها و غول های دیجیتال هستند و از سیاستی متاثر از لابی های قدرتمند در رنجند». بنیانگذار BSW به راحتی می پذیرد که «چنین اتحادی عاری از تناقض نیست» زیرا یکی از اجزای آن از کار دیگری سوء استفاده می کند. اما چنین بلوکی از اعتباری سود می برد که Mittelstand در سراسر آلمان برخوردار است و مبارزه را حول یک دشمن مشترک متمرکز می کند: گروه های مالی بزرگ، انحصارطلبی حاکم بر صنعت دیجیتال، نهادهای فراملی که مقررات زدایی را تشویق می کنند، در یک کلام «سرمایه داری BlackRock ». نامی که یادآور آقای فردریش مرز Friedrich Merz، رئیس حزب CDU، نامزد احتمالی محافظه کاران برای صدراعظمی آلمان و رئیس سابق هیئت نظارت شعبه آلمانی این صندوق سرمایه گذاری معروف است.

برنامه اقتصادی BSW بدین ترتیب بر یک سیاست حمایت اجتماعی تکیه دارد که همانند پیشنهادهای کلاسیک چپ، به دنبال تقویت اتحادیه ها، توزیع مجدد درآمدهای مالیاتی، سرمایه گذاری در خدمات عمومی و زیرساخت ها، مبارزه با فقر و غیره است. این برنامه همچنین حمایت از شرکت‌های کوچک و متوسط را مد نظر دارد و دفاع از سرمایه خانواده در برابر سرمایه داری مالی بازار، مبارزه با انحصارها و حمایت از نوآوری های تکنولوژیکی در آن پیش بینی شده است. این امر در انتخاب رهبران حزب نیز منعکس است: نماینده مجلس و رئیس مشترک BSW ، خانم امیره محمدعلی، کار خود را به عنوان وکیل با یک پیمانکار فرعی خودرو آغاز کرده است. اگرچه اجتماعی‌سازی ابزار تولید دیگر در دستور کار نیست، اما خانم واگن کنشت سه شکل متفاوت از مالکیت را متصور می شود: خصوصی و سودآور برای شرکت‌های کوچک و متوسط در بخش‌های رقابتی؛ بنیادهای خصوصی اما بدون باز کردن سرمایه به روی سهامداران خارجی و با مدیریت مشترک حقوق بگیران برای شرکت های بزرگتر؛ مالکیت دولتی که در خدمت منافع عمومی است و خدمات و زیرساخت های اساسی را از طریق بازار به پیمانکاران فرعی واگذار می کند(۸). بنابراین BSW راهبردی را به روز می‌کند که پس از سال ۱۹۶۸ توسط احزاب کمونیستی خاص در اروپای غربی تحت عنوان «اتحاد ضد انحصار» دنبال شده بود ، که کارمندان و کسب‌وکارهای کوچک و متوسط را در برابر سرمایه‌های بزرگ متحد می کرد.

جهانی زدائی سعاتمندانه

در جامعه‌ای که از این پس، هویت سیاسی در آن بیش از شرایط اجتماعی و اقتصادی با نشانگرهای هویتی و فرهنگی شکل می گیرد، حزب به دنبال «رمزگشایی» از آنها برای تقویت نگرشی بر اساس شرایط اجتماعی و اقتصادی است. خانم واگن کنشت برای ما توضیح می دهد: «من متقاعد شده ام که برخی از مبارزات فرهنگی در حقیقت مبارزات اجتماعی هستند و هویت های فرهنگی، هویت های اجتماعی را نیز پنهان می کنند». مواضع حزب در مورد اکولوژی نشانگر این رویکرد است.

از اینرو، رفتارهای فردی ویژه در مورد حمل و نقل، خوراک و گرمایش که مورد حمایت سبزهاست و از افزایش قیمت انرژی دفاع می کند، نشان دهنده یک «شیوه زندگی ممتاز» است که جمعیت کم درآمد حاشیه شهری به آن دسترسی ندارد و در آنها موجب احساس حقارت و کینه توزی می شود. «در واقع این یک تضاد اجتماعی است که به صورت فرهنگی بیان می شود». بنابراین، ما باید «اطمینان حاصل کنیم که هزینه کاهش برنامه‌ریزی شده در انتشار گازهای گلخانه‌ای بر افرادی با درآمد متوسط تحمیل نخواهد شد ، آنها در حال حاضر نیز برای تأمین مخارج زندگی خود با مشکل روبر‌و هستند»(۹). به خصوص که گذار به خودروهای برقی و تهدید چند تکه شدن اقتصاد جهانی ، موجب ترس شدید از کاهش رتبه کشوری شده است که وابسته به صادرات خودروهای حرارتی به آسیا است. به جای ممنوعیت گازوئیل، BSW خواستار مدیریت سیاسی بیشتر اکولوژی با از سرگیری کنترل دولتی بر بخش‌های کلیدی مانند انرژی در جهت «جهانی‌زدایی» اقتصاد آلمان است: «مسئله تغییر الگوی مصرف نیست، بلکه مهمتر از آن باید شیوه تولید را متفاوت کرد: اقتصاد ما باید منطقه‌ای‌تر و کمتر سمی‌ شود، و به منابع احترام بگذارد». نوآوری های تکنولوژیک شرکت های Mittelstand آن را ممکن خواهد کرد …

حفظ محیط زیست جزو اولویت های BSW نمی باشد، امری که در مورد مهاجرت صادق نیست. در اوایل سال ۲۰۱۵، خانم واگن کنشت مخالفت خود را با پذیرش یک میلیون پناهنده ای ابراز کرد که خانم مرکل آن را اعلام کرده بود. در داخل Die Linke، حزبی که موافق باز شدن کامل مرزها بود، این موضع جدل های شدیدی را برانگیخت. از آن زمان، شور و شوق عمومی که برای تسهیل ادغام مهاجران در آلمان وجود داشت جای خود را به بحثی مملو از هراس داده که ترکیبی از ترس از حملات اسلام گرایان، پیری جمعیتی، رشد سرسام آور راست افراطی، و از راه رسیدن یک میلیون اوکراینی از سال ۲۰۲۲ است. BSW از یک سیاست مهاجرت پذیری محدود دفاع و تلاش می کند تا این موضوع را دورباره در چارچوب یک سوال اجتماعی مطرح کند. برنامه حزب با «طرد ایدئولوژی های نژادپرستانه»، با احتیاط «حق پناهندگی برای هر فردی که در کشور خود تحت تعقیب سیاسی قرار دارد» را باز می شناسد و بر «غنائی که مهاجرت و همزیستی فرهنگ ها می تواند به ارمغان بیاورد» پافشاری می کند(۱۰). اما برای خانم واگن کنشت، چون دولت از افزایش ظرفیت‌های پذیرش خودداری کرده، جریان‌های مهاجرت سال‌های اخیر موجب تشدیدکمبود مسکن، زیر بار رفتن بیش از حد سیستم‌های اجتماعی و بحران در سیستم مدارس شده است،. او معتقد است: «در تمام این زمینه‌ها، نهادها و زیرساخت‌های عمومی تحت فشار هستند. و این فقیرترین ها هستند که بهای آن را می پردازند» .برنامه اروپایی حزب به ظهور «جوامع موازی مرتبط با اسلام گرایی» اشاره می کند و قصد دارد «به مهاجرت کنترل نشده به اتحادیه اروپا پایان دهد»(۱۱). چگونه؟ ابتدا با رسیدگی به مراحل درخواست پناهندگی در کشورهای ثالث یا واقع در مرزهای خارجی اتحادیه، طرحی که در ماه مه گذشته با «پیمان اروپایی مهاجرت و پناهندگی» توسط بیست و هفت کشور عضو اتحادیه تصویب شد. با گفتمانی کلاسیک تر – و به شیوه ای طعنه آمیز تر – BSW خواستار اقدام در مورد علل مهاجرت از طریق روابط اقتصادی عادلانه جهانی و ژئوپلیتیکی است که به جنگ های غرب در عراق، افغانستان و لیبی پایان می دهد.

مطبوعات و شخصیت های برجسته مترقی که از مواضع BSW در مورد مهاجرت و همچنین انتقاد خانم واگن کنشت از «چپ نمائی فرهنگی» خشمگین شده بودند، ابتدا پروژه های سیاسی وی را ظهور یک «چپ ضد مهاجر» که نزدیک به راست افراطی است، ارزیابی کردند(۱۲). این ملغمه به تدریج جای خود را به بررسی روشمندتری داد. در فرانسه، دو اندیشکده – Fondapol و موسسه فرانسوی روابط بین‌الملل (IFRI) – هر یک مطالعه دقیق – و انتقادی – را در باره حزب جدید انجام داده‌اند(۱۳). آوریل گذشته، New Left Review، یک نشریه مارکسیستی مشهور، مصاحبه طولانی با بنیانگذار BSW منتشر کرد. او در آنجا بر عوارض مهاجرت تأکید کرد: «توجه به کمبودهای واقعی اجتماعی – تقاضای مهاجرت بیش از ظرفیت پذیرش – بیگانه هراسی نیست. […] این وضعیت رقابت شدید برای دسترسی به امکانات کمیاب شده است که به بیگانه هراسی دامن می زند» . به محض انتشار خبر مصاحبه بر روی شبکه X ، «کارشناسان» برآشفته در یادداشت هایشان به آن برچسب «فاشیست» زدند… انتقاد اقتصادی-اجتماعی از سیاست‌های مهاجرت، نه تنها چپ‌های مترقی ای را هدف می گیرد که اغلب به نام مبارزه با نژادپرستی این موضوع را نادیده می گیرد، بلکه راست‌ها و لیبرال‌ها را نیز شامل می شود: اگر، همانطور که آنها اذعان می‌کنند، کاهش جمعیت آلمان مستلزم جذب نیروی کار از طریق مهاجرت است ، این وظیفه دولت می باشد که به طور گسترده در امکانات پذیرش عمومی سرمایه‌گذاری کند تا خطر تشدید تنش‌ها را کاهش دهد و برای این کار، می باید به ریاضت‌های بودجه ای پایان داد، چیزی که این احزاب از آن نفرت دارند. اولین نظرسنجی از رای دهندگان BSW نشان می دهد که دامنه آن فراتر از طبقات متوسط سفید پوست شرق است. در گزارشی که توسط بنیاد کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آلمان (DGB) نزدیک به سوسیال دموکرات ها (۱۴) تهیه شد، اشاره می شود: «پاسخ دهندگان با پیشینه مهاجرت تمایل بیشتری نسبت به دیگران به رأی دادن به BSW دارند».

علاوه بر مسئله مهاجرت، برجسته شدن شخصیت سارا واگن کنشت در حزب به انتقادها از سوی چپ سنتی دامن زده است: با کاریزمای قوی ، توانایی ای که در آلمان همیشه مشکوک بنظر می آید ، گردهم آئی های موسس BSW همیشه مملو از جمعیت است و در رسانه ها او بینندگان برنامه های سیاسی را با درهم کوبیدن مخالفان خود به وجد میآورد. امتناع از واکسیناسیون اجباری، انتقاد از سیاست های بهداشتی در طول همه گیری کووید-۱۹ و دفاع او از آزادی بیان، به بحث و جدل تقریباً دائمی حول شخصیت وی دامن زد. در طول سال‌ها، خانم واگن کنشت تبدیل به یک نماد رسانه‌ای سرسخت، باوقار و متفکر شده است، تجسم مدرن رزا لوکزامبورگ، که محبوبیت او این سوال را برانگیخت: آیا او قصد دارد به حزب خدمت کند یا از آن به عنوان سکوی پرش شخصی استفاده نماید ؟ برای رفع این ابهام، چهره‌های دیگری در حزب برجسته شده اند، مانند رئیس فهرست انتخابات اروپا، آقای فابیو دی ماسی، متخصص جرائم مالی، یا رهبر مشترک حزب، خانم محمدعلی. نام خانوادگی بنیانگذار باید پس از انتخابات قانونگذاری سال ۲۰۲۵ از عنوان حزب ناپدید شود. در این بین، «اتحاد سارا واگن کنشت» حول یک الگوی هرمی ، بر اساس مدل لنینیستی بنا شده است و عضویت به دقت کنترل می گردد تا از ورود «فرصت طلب ها و ترول ها» و یا نفوذی های راست افراطی جلوگیری شود. رشد «انفجاری و در عین حال موقتی» از نوع حزب پودموس اسپانیا الهام بخش آن نیست.

حمله به اروپا و ناتو

از سوی دیگر، به دنبال تجربه های «پوپولیستی چپ» که پس از سال ۲۰۱۵ انجام شد، خانم واگن کنشت از به اهتزاز درآوردن پرچم قرمز خودداری می کند. او توضیح می دهد که حزب «در واقع بخشی از سنت چپ است، با این تفاوت که ما به صورت رسمی با آن ارتباط برقرار نمی کنیم، زیرا دیگر درک نمی شود. من عمیقاً متأسفم که چپ امروز، برای بسیاری از مردم به یک مفهوم دشمن واقعی تبدیل شده است، زیرا آنها آن را با رابرت هابک یا آنالنا باربوک مرتبط می کنند» ، وزرای محیط زیست در دولت فعلی که به گفته او، تجسم بورژوازی مترقی هستند. BSW جهت گیری های چپ خود را در گفتمانی می پوشاند که هدف آن محبوبیت و وحدت است: «ما قبول داریم که یک جامعه به فرهنگ و سنت های مشترک نیاز دارد. برای مثال، یک دولت اجتماعی بدون هویت یا احساس تعلق مشترک نمی تواند کار کند».

مواضع خانم واگن کنشت در مورد اروپا، جنگ در اوکراین و ناتو مطمئناً مخالف نظرات مسلط است . مانند جبهه چپ به رهبری آقای ملانشون در انتخابات اروپا در سال ۲۰۱۴، BSW کمپین بهاری خود را حول تاکید بر حاکمیت ملی برگزار کرد: امتناع از فدرالیسم، کاهش اختیارات کمیسیون اروپا و «عدم اعمال» دستورالعمل هایی که غیرمنطقی تلقی می شود. این حزب از همکاری عمیق با برخی از کشورهای عضو در زمینه حفاظت از محیط زیست، مقررات مالی و مالیاتی، انرژی و زیرساخت حمایت می کند. بازگشت به حاکمیت ملی ای که در خدمت مقابله با مداخلات نئولیبرالی بروکسل و همچنین تمایلات جنگ طلبانه خانم فون در لاین در زمینه سیاست خارجی است. مخالفت و تاکید حزب بر نفوذ لابی های گروه های بزرگ در بروکسل، گوش شنوائی نزد شرکت‌های کوچک و متوسطی می یابد که براساس خط مشی کمیسیون  خود به چنین پیشداوری هایی رسیده اند.

جنگ در اوکراین بیشتر از فرانسه در بحث عمومی آلمان نفوذ کرده و موجب تفرقه آن شده است. برلین دقیقاً پس از ایالات متحده بزرگترین تامین کننده تسلیحات کی یف است. اگر رسانه های اصلی، آلمان را به عنوان جبهه اصلی مبارزه با امپراتوری شیطانی معرفی می کنند، اکثریت مردم به یک راه حل بر اساس مذاکره تمایل دارند. خانم واگن کنشت تهاجم روسیه در فوریه ۲۰۲۲ را محکوم کرد. او معتقد است که گسترش ناتو به سمت شرق مسئولیت مشترکی در آغاز درگیری بر عهده دارد و با جنگ نیابتی که توسط اتحادیه علیه روسیه به راه انداخته شده مخالف است. در پاییز ۲۰۲۳، او به همراه آلیس شوارتزر، فعال فمینیست، مانیفستی برای صلح و پایان دادن به تحویل تسلیحات راه اندازی کرد که بیش از ۹۰۰ هزار امضا جمع آوری کرد. در این راستا، BSW طرفدار مذاکرات کی‌یف و مسکو، برای رفع تدریجی تحریم‌ها و همزیستی مسالمت‌آمیز و همکاری با روسیه در میان مدت است.

در همان زمان، حزب جدید مخالف تسلیح گسترده مجدد آلمان است و نظامی سازی ذهنی جامعه را محکوم می کند. این صلح‌طلبی که قبلاً سبزها ، پیش از آنکه به یکی از جنگ‌طلب‌ترین گروه‌ها در صفحه شطرنج آلمان تبدیل شوند، مدافع آن بودند، محبوبیت زیادی در «ایالت های تازه»(شرقی) دارد و یکی از عوامل اصلی موفقیت BSW در آنهاست. خانم واگن کنشت اگر چه با احتیاط بیشتری در مورد غزه موضع می گیرد– آزادی بیان در باره این موضوع در آلمان با محدودیت همراه است(۱۵) – خواستار آتش بس فوری و پایان دادن به تحویل تسلیحات آلمان به اسرائیل است، موضعی که به شدت مخالف موضع AfD (راست افراطی) است که بدون قید و شرط از تل آویو حمایت می کند. بدون درخواست صریح برای خروج از ناتو، BSW طرفدار «استقلال بیشتر از ایالات متحده» است و هدف خود را ایجاد «اتحاد امنیتی جدید شامل روسیه و در موقعیتی برابر» اعلام می کند. که به منزله زیر سوال بردن ناتو فعلی است» . در مواجهه با ظهور جنوب، اروپا باید از تلاش برای تحمیل «ارزش‌های» غیرممکن دست بردارد: «من با سیاست خارجی ای مخالفم که به همه دنیا سفر می‌کند تا با انگشت سبابه‌اش به سایر کشورها بگوید چگونه باید خود را سازماندهی کنند. این رفتار عمیقاً ریاکارانه و فریبنده است: دولت ما به سختی به عربستان سعودی درس می دهد، حتی زمانی که مخالفان خود را سر می برد، اما وانمود می کند که مدافع بزرگ حقوق بشر در چین است».

پس از اولین آزمون انتخاباتی در ژوئن، که نسبتاً موفقیت آمیز بود، BSW با آرامش انتخابات منطقه ای در ماه سپتامبر در تورینگن، زاکسن و براندنبورگ، واقع در آلمان شرقی سابق را تدارک می بیند. سایر احزاب اگر چه از این رقیب ناآرام متنفرند ، اما به توانایی آن در پایین آوردن رای راست افراطی که در این ایالت ها در صدر نظرسنجی ها قرار دارد، اذعان دارند. انتخابات نزدیک فدرال در پاییز ۲۰۲۵ ، هم برای سوسیالیست ها و هم برای سبزها، اعضای ائتلاف حاکم و مسئول بحران اقتصادی، خطرناک خواهد بود. یک پیشرفت BSW، به ویژه اگر با توقف راست افراطی همراه باشد، می تواند خطوط و اولویت های چپ آلمان را تغییر دهد.

۱- مقاله « آلمان، دو خط برای یک حزب»، لوموند دیپلماتیک، آوریل ۲۰۲۲ https://ir.mondediplo.com/2022/01/article3949.html

۲- Sauf mention contraire, les propos de Sahra Wagenknecht sont tirés d’un entretien réalisé par les auteurs à Berlin le 10 avril dernier ou de son livre Die Selbstgerechten. Mein Gegenprogramm für Gemeinsinn und Zusammenhalt (« Les Bien-Pensants. Mon contre-programme pour le sens civique et la cohésion »), Campus Verlag, Francfort, 2021.

۳- « Wie die Wähler wanderten », ۸ juillet 2024.

۴- Cf. Thomas Frank, Pourquoi les pauvres votent à droite et Pourquoi les riches votent à gauche, Agone, Marseille, respectivement 2013 et 2018. Lire aussi Pierre Rimbert, « Quelle coalition face au bloc bourgeois ? », Le Monde diplomatique, février 2022.

۵- Bruno Jeanbart, Olivier Ferrand et Romain Prudent, « Gauche : quelle majorité électorale pour 2012 ? », Terra Nova, Paris, mai 2011.

۶- Jean-Luc Mélenchon, Le Choix de l’insoumission, Seuil, Paris, 2016.

۷- La Repubblica, Rome, 21 juillet 2024.

۸- Cette perspective est développée dans son livre Reichtum ohne Gier. Wie wir uns vor dem Kapitalismus retten ( « La Richesse sans la cupidité. Comment nous sauver du capitalisme » ), Campus Verlag, 2016.

۹- Sahra Wagenknecht, « Condition of Germany », New Left Review, n° ۱۴۶, Londres, mars-avril 2024.

۱۰- BSW, « Unser Parteiprogramm » (PDF), Berlin, 2024.BSW, « Programm für die Europawahl 2024 » (PDF), Berlin, 2024.

۱۱- BSW, « Programm für die Europawahl 2024 » (PDF), Berlin, 2024.

۱۲- Lire Pierre Rimbert, « Gauche antimigrants, une fable médiatique », Le Monde diplomatique, octobre 2018.

۱۳- Patrick Moreau, « L’émergence d’une gauche conservatrice en Allemagne : l’Alliance Sahra Wagenknecht pour la raison et la justice (BSW) », Fondation pour l’innovation politique, Paris, janvier 2024 ; et Thorsten Holzhauser, « Ni à gauche ni à droite, mais les deux à la fois ? L’Alliance Sahra Wagenknecht (BSW) au lendemain des élections européennes », Note du Comité d’études des relations franco-allemandes, n° ۱۷۸, Institut français des relations internationales (IFRI), Paris, juillet 2024.

۱۴- Helge Emmeler et Daniel Seikel, « Wer wählt “Bündnis Sahra Wagenknecht” ? » (PDF), WSI Report, n° ۹۴, juin 2024 ; Cf. aussi Albrecht Meier, « BSW im Umfrage-Hoch : Wagenknecht-Partei punktet vor allem bei Deutsch-Türken », Tagesspiegel, Berlin, 31 juillet 2024.

۱۵- مقاله « آیا می توان در آلمان از سیاست اسرائیل انتقاد کرد ؟»، لوموند دیپلماتیک، آوریل ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/04/article4388.html

نویسندگان مقاله:

Peter Wahl پیتر وال رئیس انجمن اقتصاد جهانی، محیط زیست و توسعه

Pierre RIMBERT پییر ریمبر ، جامعه شناس و مولف کتاب «لیبراسیون» ، از سارتر تا روتچیلد

منبع: لوموند دیپلماتیک

https://akhbar-rooz.com/?p=249271 لينک کوتاه

3 6 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الف باران
3 روز قبل

چپ دلخواسته اپوزیسیون ایران چپی است که موافق سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بهر صورت یا هر سرنوشت نا معینی مصمم باشد . بدین معنی که هر مخالف حکومت می‌تواند “چپ” باشد ! شعار “همه باهم ” در تائید همین واقعیت است . در کار زار ، زار زار آنها، از خاندان جلیل سلطنتی گرفته تا پرویز ثابتی ها با پرچم نمادین ساواک ، فاشیستهای وطنی و هم بین‌المللی در کنار تجزیه طلبان “خودی” و ناخودیهای منطقه هم می‌توانند شرکت داشته باشند . اگر از آنها سئوال شود این چپ تخیلی شما در کدام نقطه ای از جهان دستآورد مثبتی به نفع فرودستان داشته و یا این سوسیالیسم دلباخته شما در کدام کشوری از جهان پیاده شده ، جوابی ندارند . یا ابنکه نبوده و نیست !

F Sharifi
F Sharifi
8 روز قبل

اطلاع کاملی از احزاب چپ المان ندارم .
ولی معنا «چپ محافظه کار»، چپ ضد مهاجر ،” چپ ناسیونالیست ،چپ حامی جنگ، چپ لیبرال و… “….. را متوجه نمیشوم !

چپ یا مدافع واقعی منافع کارگران و تمامی زحمتکشان است ،چپ یا دموکراتیک ، اکولوژیک و انترناسیونالیسم است یا اصلا چپ نیست !

نوری
نوری
14 روز قبل

چه معرفی جالبی! خیلی ممنون از مترجم و برگزیننده مقاله. امیدوارم چپ ایرانی بجای دنباله روی از سوسیال دمکراسی اروپایی راه خود را ادامه اندیشه چپ واقعی، صلح طلب و عدالت خواه قرار دهد.

سیامک ش. - دوسلدورف
سیامک ش. - دوسلدورف
14 روز قبل

در متن بالا آمده که زهرا عوض کرده به سارا واگن کنشت چون پدرش ایرانی بوده ” روشنفکری درخشان ” است و به نظرم کمی غلو شده. خودم هم هرچند می‌دانستم که حزب چپ قبلی ایشان کاری پیش نمی‌تواند ببرد حتی دوبار مستقیم به سارا و. رای دادم چون تاکتیکی بود تا با قوی شدن چپ در آلمان فشاری به حزب سوسیال دمکراسی ما SPD آورده شود و تن به رفرم بیشتر بدهد که فقط در زمینه بالا بردن دستمزد حداقلی Mindestlohn کارساز بود و تا حدودی موفق، وگرنه این خانوم حرف زیاد می‌زند و ناپخته. مثل شناخت ضعیفش قبل از حمله روسیه به اوکراین که توی تلویزیون آمد میگفت روسیه به اوکراین محال است تجاوز بکند ولی جهان دید که امپریالیسم روسی سیری ناپذیر است و به اوکراین حمله کرد. بعد یقه سارا و. گرفتند تو که مطمئن بودی روسیه اعلام جنگ به اوکراین نمی‌کند پس چی شد نظرت غلط از آب درآمد؟ خیلی راحت جواب میده که اشتباه کرده در مورد پوتین! اشتباه بزرگ دیگرش که مخالف ناتو است درحالیکه امنیت ما در اروپا را مدیون ناتو هستیم.دوست روسیه تجاوزگر است!

نوری
نوری
13 روز قبل

نقدی از برنامه حزب ایشان در نوشته شما به چشم نمی خورد. مشکل شما نه زیاد حرف زدن خانم زهرا ست و نه چپ یا راست زدن ایشان. شما با هر نظریه و حزب و آدمی که مخالف ناتو و جنگ طلبی باشد مخالفید. اصلا به محکومیت حمله روسیه به اکراین توسط خانم زهرا توجه نکرده اید.

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
11 روز قبل
پاسخ به  نوری

ایشون اهل چپ نیست، ضد چپ ست ، چند وقتی ست مثل مهرداد، نیک و چند نفردیگر در اینجا نق میزنه ولی این نیز بگذرد.

سیامک ش. - دوسلدورف
سیامک ش. - دوسلدورف
10 روز قبل
پاسخ به  آ.بزرگمهر

ببینید در بساط فرهنگ تان چیزی بنام ادب هم پیدا میشه؟ هرکسی دو کلمه خلاف نظرتان چیزی گفت حتی مستند می‌شود نق زن؟ خودت که معلومه فریب شعار پوپولیستی خوردی خب نشان می‌دهی چقدر اطلاعات کم و شناخت ضعیف داری. درضمن در پاسخ به نوری کامنتی فرستادم با اشاره به شخصیت سارا و. و حزب جدیدش که برنامه ای ندارد بلکه موج سوار است و دو سه تا خواسته دارد و هنوز در حال تدوین برنامه حزبی هستند، متاسفانه آن کامنت منتشر نشد و دلیلش را از سایت بپرسید وگرنه کمی روشن می‌شدید شاید؟ سارا و. خودشیفته است و عاشق دوربین و دست زدن برایش که در طی چند مقاله آلمانی او و حزبش را ستون پنجم روسیه معرفی کردند. درضمن نظراتش هست که قبلآ از استالینیسم دفاع میکرده! مدافع سرسخت خروج آمریکا و ناتو از افغانستان بود که همان موقع بهش انتقاد کردم که اشتباه می‌کند و دیدیم با بیرون رفتن آمریکا و ناتو طبق خواسته ایشان و کمونیست های مثلا چپ دو آتشه حالا طالبان گروه تروریستی به قدرت رسید با زن ستیزی اسلامی و ممنوعیت تحصیل زنان!از سارا تشکر؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x