سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

«وفاق ملی» کابینه مسعود پزشکیان یا وصال جناح های حکومتی خامنه ای – حسن نادری

از معجزات روش های انتخاباتی در نظام جمهوری اسلامی، از یک سو تولید «انتظار» و « خوش بین بودن» برای «روزنه گشایی» و  «راه گشایی» در بین جناح موسوم به اصلاح طلبان حکومتی و نیز جریانات اصلاح طلب مغضوب در «اپوزیسیون» خارج از دایره حکومتی است. و از سوی دیگر برآمد جناح اصولگرایان مضطرب از فروپاشی نظام و از دست دادن رانت های دولتی. این دو جناح بر حسب شرایط داخلی و بین المللی هر یک به نوبت پا به میدان اجرای سیاست های کلی نظام ولایت فقیه می گذارند.

حاصل «انتخابات» تاکنونی  افزایش عدم شرکت اکثریت جامعه و نفی هر دو جناح در انتخابات است. اما شکست خوردن متناوب جناح های حکومتی، کوچکترین تغییری در رویکردهای ناکارآمدی معضلات اقتصادی،فرهنگی  و سیاسی ایجاد نمی کند. علت را باید در باورهای ذهنی و ایدئولوژی جناح ها ومنافع آنها جستجو کرد. این جناح ها هر یک به سهم و اندازه عملکردهای خود مترصد و نگران از سقوط نظام خود هستند. در غیر اینصورت چرا با وجود کوهی از مشکلات و کلاف سردرگم ناشی از بن بست نظام، عملا دست به اقدام و اعلام ناکارآمدی نظام نمی زنند. گرچه بعضی از آنها تلاش در این امر نمودند و با پرداخت هزینه از دایره حاکمیت بیرون رانده شدند و برخی هم با شدت کمتر به زندانهای روزانه محکوم و شب ها را برای استراحت به خانه و در کنار خانواده سپری می کنند.اما در مقابل اینگونه تنبیهات عفیفانه خامنه ای، مبارزان و اپوزیسیون تحول طلب و رادیکال در داخل کاشور مورد پیگرد ضرب و شتم قرار میگیرند، محکوم به زندانهای طولانی مدت می شوند و چه بسا در زیر تیغ اعدام  و زیر شکنجه به قتل می رسیدند. در خارج از کشور هم مورد تعقیب و ترور قرار می گیرند.

بدون شک طیف بسیار کوچکی از جمعیت حدود چهار میلیونی ساکن خارج کشور در قالب «اپوزیسیون» با  قبول همه هزینه ها در ارکستر انتخابات مهندسی شده حاکمیت شرکت می کند. با این امید  که اسب نحیف شان پیروز شود. افسوس که هر باره در شرط بندی باختند و می بازند.  این طیف نه تنها باختند و می بازند، بلکه تا حدی بر صفوف اپوزیسیون تحول طلب و برکناری طلب نظام خدشه وارد کردند و وارد می کنند.  چگونه است که این جماعت با داشتن همه ابزارهای علمی نظری و عملی در ناکارآمدی و نا اصلاح شدنی نظام کاست روحانیت، همچنان با مشت بر میخ آهنین تابوت نظام می کوبند و منتقدین به صبر و انتظار دعوت می کنند. و از این راه به حیات نظام کمک می کنند و رنج میلیونها هموطن را نمی بینند. نمی بینند که چگونه نظام جهل ثروت های مملکت را با هزینه ملت در راه تنش زایی در منطقه خاورمیانه  و اصرار در تعمیق سیاست راهبردی خود دارد و  نیز کمک به نیروهای تنش زای نیابتی خود  در منطقه ادامه می دهد. آینده کشور و ملت ایران  را در هاله ای از ابهامات و پیامدهای ناگوار قرار می دهد.

با تلاش همه جانبه حاکمیت، انتخابات مورد نظر برای استراحت جناح پایداری سازمان دهی شد و جناب مسعود پزشکیان برای درمان نظام بیمار مورد صلاحیت و پیروز اعلام شد. پزشکیان برای تشکیل کابینه با شعار «وفاق ملی» پا پیش گذاشت. اما وفاق ملی مسعود پزشکیان همان شراکت و سهم خواهی گروه‌های سیاسی و مهم‌تر از آن وفاق دولت و حاکمیت است. خانم پروانه سلحشوری، در رسای سرنوشت کابینه پزشکیان می گوید: «کابینه ای که نه بر اساس شایستگی و تخصص و مشورت کارگروه‌ها و شورای راهبری، بلکه با سهم‌خواهی و دخالت آشکار این و آن شکل گرفت. تجربه جهانی نشان داده عمر چنین دولت‌هایی کوتاه است و به سرانجام نمی‌رسد».  وفاق ملی پزشکیان یک جعل به تمام معناست.  زیرا اصل وفاق ملی بر این مدار قرار دارد که همه احاد ملت ایران از همه اقوام از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب و همه باورمندان خداپرست و غیر باورمند اذهان دارند که ایران بدون تبعیض زبان و دین،بدون تبعیض جنسیتی برای همه ایرانیان است. وفاق ملی یعنی ارزش گذاری به سرمایه های گوناگون اجتماعی و پذیرش داوطلبانه مسئولیت در اداره کشور است و صاحبان صلاحیت توان خود را آزادانه برای تنویر افکار عمومی ارایه می دهند. اگر آقای پزشکیان ریگی در کفش ندارد، وفاق ملی را با پوزش خواهی از همه خانواده های کشتار فاجعه ملی در دهه ۶۰ شروع کند. آیا او این صلاحیت و اختیار را در مقام ریاست جمهوری «حافظ جان و مال»همه مردم را دارد؟ 

وفاق ملی مسعود پزشکیان را باید وصال و آشتی دو جناح نامید. طراح این وصال  سید علی خامنه ای است که پس شکست طرح خالص سازی و فرورفتن هر چه بیشتر کشور به بحرانهای همه جانبه،چاره بحران را در دعوت از «اصلاح طلبان با رویکر اصولگرا» دید و با انتخاب پزشکیان ضرورت تشکیل کابینه وفاق ملی را ارایه داد و محلُل آن هم جناب محمد جواد ظریف است. گرچه با فشار آخوندهای ذاتأ نمک نشناس،  ظریف ازلیست کابینه حذف شده بود، اما برای آنکه گفته شود پزشکیان بر سر وعده ها و «اقتدار»خود ایستاده است ظریف را به عنوان مشاور سیاسی خود برگزید.

به طور کلی در کشورهای دموکراتیک یک حزب یا ائتلاف أحزاب پیروز کابینه دولت را تشکیل می دهند. یعنی مقدمتأ آزادی و فعالیت أحزاب است. یکی از محاسن آزادی فعالیت احزاب پرورش و آموزش اعضا در جلسات درونی حزب و تبادل  و انتقال اطلاعات و ارایه پروژه در راستای حل مسائل و مشکلات موجود و ارایه راه حل به رای دهندگان است. این یک تجربه تاریخی تاکنونی است که نتایج مثبت داشته است. گرچه می توان اینگونه دموکراسی را مورد نقد قرار داد و راه های تکاملی را بر حسب شرایط عصر ما  تکمیل کرد.

همه ایرانیان باهرنوع عقیده و مرام خواهان خوشبختی و موفقیت ایران و ایرانیان است. و به هیچ وجهی حتی با ریاست جمهوری پزشکیان در آرزوی شکست او نیست.اما به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداست. 

با یک نگاه کوچک به ترکیب کابینه پزشکیان، می توان تاکید کرد که همه وزرا و معاونین از ذوب شدگان در ولایت هستند که در همه ادوار کم و بیش در حلقه قدرت بودند و همانند فسیل ها در حلقه بازیافت قراردارند.  

نکته حائز اهمیت در پیش بینی حسین شریعتمداری،مسئول مرتجع روزنامه کیهان است که گفته بود «کابینه پزشکیان بدون دخالت رهبربود». او این حرف را از این جهت زد که در صورت شکست و ناکامی پزشکیان، شکست را به حساب رهبر خودش ننویسند. اما خامنه ای در دیدار با پزشکیان و هیئت دولتش گفت: «عده ای از وزرا با تایید و تاکید من بوده و عده ای را نمی شناخته».

از سوی دیگر آقای پزشکیان، مدعی است که ادامه مسیر فعلی اداره کشور «دیوانگی» است و مصمم است مسیر را تغییر دهد. او اما از گفتن چه کسی این مسیر را تدوین کرده و کشور را به بن بست کشانده است خودداری می کند. زیرا او هنوز گرفتار ایده های انحرافی و خرافاتی بنیان گذار جمهوری اسلامی، روح الله خمینی، مردی از أعماق ۱۴۰۰ قبل با پیشینه خرافات و انحرافات تاریخی است. مسعود پزشکیان، پزشکی که قاعدتأ باید با علم سرو کار داشته باشد و نیز سیاستمدار، ملزم است کم و بیش صفحات تاریخ سیاه تحمیل بر ایران را  ورق بزند اما افسوس  می گوید: «قیام امام حسین(ع) برای مطالبه و درخواست حق است، امام امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند برای اینکه حقی که گم شده و بدان عمل نمی‌شود را امر به معروف کند و نهی از منکر». آیا او نمی بیند که بیش از ۴ دهه امر به معروف و نهی از منکر چه پیامدهای مخربی را بر جامعه گذاشته است. نمونه حائز اهمیت این امر قتل مهسا امینی است. پزشکیان ادامه می دهد: «وحدت و انسجام یعنی همه در مسیر حق و عدالت و با رهبریت مقام معظم رهبری، در چهارچوب چشم‌انداز، سیاست‌های کلی نظام و قانون برنامه عمل کنیم، ما باید بهترین و برترین باشیم. !!. چرا اوقدرت حکم حکومتی خامنه ای را در انسداد مطبوعات دوره خاتمی را بیاد نمی آورد؟

اما درماندگی پزشکیان را در ابتدای راهش می توان در خطاب به نمایندگان مجلس دید: «در ذهن من ایده‌آل‌هایی برای وزرا بود، ولی وقتی دیدم توافق نیست کوتاه آمدم/ برای وحدت کوتاه می‌آیم/ چرا من را وادار می‌کنید چیز‌هایی را که نباید بگویم، به زبان بیاورم/ این کابینه را با هماهنگی کامل با همه و سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی معرفی کرده‌ایم/ خانم صادق را خود آقا گفتند باشد».

پزشکیان در ادامه سخنانش بار دیگر تاکید کرد: «التزام به قانون اساسی، اهداف سند چشم انداز، سیاست های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری و تحقق برنامه هفتم توسعه محورهای همگرایی میان دولت و سایر قوا و ارکان نظام خواهد بود، آنچه امروز در روند همکاری میان دولت و مجلس به صورت رسمی آغاز می شود، آزمون عرصه این همگرایی و همکاری است».

او در ادامه سخنانش می گوید: «رهبر انقلاب به صراحت اعلام کردند که توفیق دولت، موفقیت نظام است. چه توفیقی بالاتر از کم کردن تهدیدها و مخاطرات برای کشور و کاستن از رنج‌ معیشت مردم و حفاظت از امید خلق شده در میان قشرهای مختلف مردم».

این آقای پزشکیانِ پزشک چرا تا کنون اسیب شناسی جامعه را مورد بررسی قرار نداده که همه مشکلات کشور ناشی از دکترین نظام حاکم بر کشور با تصمیم حاکمیت نشسته در راس نظام و بیت اوست. زیرا مسائل جامعه مزمن شده و تدابیر و رویه‌‎های جاری قادر به حل مسائل نیستند. مردم احساس نارضایتی دارند، ما را پاسخگوی نیازهای خود نمی‌بینند و بی میلی آنان برای مشارکت در انتخابات نشانه‌ای از دلسردی‌هاست. او اما «تاکید می کند «اگر صدای مردم به موقع شنیده نشود،‌ سرخوردگی‌ها و ناامیدی‌های فزاینده شکل می‌گیرد که حاصل آن زوال امید و نابودی سرمایه‌هاست. تمام سال‌های پس از انقلاب، تحولات عظیمی در شاخص‌های زیرساختی ایجاد شده است؛ با همه اینها همچنان مسائل بنیادی و ریشه‌ای ما حل نشده و سطح رضایت عمومی مردم پایین است و آسیب‌های اجتماعی فزونی پیدا کرده و مهاجرت نیروهای کارآمد شتاب گرفته و امید به آینده روشن کمرنگ شده و وضعیت فقر و محرومیت، زیبنده جامعه ایرانی نیست. ما مشکل داریم؛ فساد و مناسبات رانت‌جویانه و معیوب رواج دارد. ناترازی‌های بزرگ در بودجه و انرژی و مخاطرات عظیمی در مقوله آب، محیط زیست و صندوق‌های بازنشستگی، کشور را تهدید می‌کند». جناب پزشکیان باور کنید این چنین هم هست زیرا خانه از پای بست ویران است.

اما طرح «وفاق ملی» با تشکیل «دولت وحدت ملی» به یک شعار کارزاری تبدیل شد؛ شعاری که اگر چه تاکیدی بر رفع اختلافات بنیادین میان جریان‌های سیاسی و به عبارت بهتر «وفاق ملی» بود. با ترکیب کابینه «وحدت ملی» این شائبه را در بین برخی سیاسیون حاکم به وجود آورد که در صورت ورود پزشکیان به پاستور، او نباید تغییر چندانی در دولت ناتمام ابراهیم رئیسی ایجاد کند و کابینه چهاردهم باید دولتی با حضور برخی از وزرای دولت پیشین باشد. و این چنین شد. آیا این همان وعده و گفته های پیشین پزشکیان است که گفته بود «ادامه مسیر فعلی اداره کشور «دیوانگی» است و مصمم است مسیر را تغییر دهد».  آیا او با این ترکیب فعلی به قول محمد جواد ظریف،از چهره اصلی کارزار انتخاباتی پزشکیان درروز ۱۳ تیرماه در همایش بزرگ حامیان مسعود پزشکیان در یاسوج اعلام کرد: «ما آمده‌ایم تا یک حکومت وحدت ملی تشکیل دهیم، از اصولگرا، اصلاح‌طلب، همه در دولت پزشکیان. تنها ملاک و میزان برای پزشکیان صداقت، پاکدستی و عقلانیت مهم است». خود پزشکیان نیز طی مناظرات انتخاباتی بار‌ها با بیان اینکه با دعوا نمی‌شود کشور را اداره کرد، تصریح کرده بود: «اگر ما نتوانیم انسجام داخلی و مشارکت همه جناح و گروه‌ها را در جریان برنامه همراه خود بکنیم هرچه قدر هم درست بنویسم مثل قبل برنامه‌ها معطل خواهد ماند».

به این ترتیب نام چند وزیر از کابینه سیزدهم در لیست کابینه چهاردهم گنجانده شد. این خبر در حالی طی روز‌های اخیر در فضای رسانه‌ای مطرح شد که مخالفان چنین رویکردی از همان روز‌های نخست، آن را مغایر با اصل «درخواست تغییر» از سوی آن بخشی که به پزشکیان رای داده‌اند، بیان می‌کردند. به عقیده آن‌ها اصولا این درخواست مانع موفقیت دولت پزشکیان در ادامه راه به دلیل ناهمگون بودن ایده‌های راهبری دولت در بخش‌های مختلف خواهد شد. مخالفان ایده تشکیل دولت با حضور افرادی از دو جناح معتقدند این نگاه مانع تحقق وعده‌هایی خواهد شد که پزشکیان برپایه آن‌ها موفق به کسب رای شده است و شرط موفقیت یک دولت، تشکیل کابینه‌ای با یک دیدگاه واحد است. البته این نظریه هم منتقدان خود را دارد؛ همان‌ها که معتقدند حضور چهره‌هایی از دو دیدگاه سیاسی در دولت می‌تواند منجر به تعامل بیشتر و پیشبرد امور بدون سنگ‌اندازی جناح رقیب شود. همه این‌ها حالا منجر به طرح این سوال از مسعود پزشکیان شده است که آیا تشکیل «دولت وفاق ملی» به معنای حضور جناح رقیب در دولت و تشکیل «دولت ائتلافی» است و آیا پزشکیان می‌تواند با حضور این افراد به وعده‌های خود مبنی بر تغییر روش‌ها و رویه‌های غلط گذشته عمل کند؟

مروری بر آنچه طی ماه‌های گذشته در کارزار انتخاباتی پزشکیان گذشت و سخنان او و همراهانش می‌تواند تا حدی اهداف و برنامه‌های پزشکیان را برای تشکیل دولتش روشن‌تر کند. مسعود پزشکیان روز ۱۵ تیرماه توانست با کسب بیش از« ۱۶ میلیون» رای پیروز میدان «رقابت‌های» انتخاباتی شد و نامش به عنوان نهمین رئیس‌جمهور ایران در دفتر تاریخ نظام ثبت شد. کارزار انتخاباتی او طی حدود دو ماه فعالیت انتخاباتی که از سوی چهره‌هایی همچون محمد‌جواد ظریف هدایت می‌شد، در تمام میتینگ‌های انتخاباتی از «وحدت ملی» سخن می‌گفت. او روز ۱۷ مرداد همزمان با «روز خبرنگار» نیز در جمع خبرنگاران با بیان اینکه «در این مدتی که تلاش می‌کنیم هیات وزیران را معرفی کنیم، درباره وفاق گفتیم و دلمان می‌خواهد از همه دولت‌ها در آن حضور داشته باشند». او گفت: «نگوییم این [فرد از] دولت رئیسی است، آن یکی از دولت روحانی، این‌ها زبان تفرقه است. ما گفتیم دولت وفاق باشیم، هم آن‌ها باشند و هم ما، ولی قبله و جهت‌مان یکی باشد». بله ! قبله  و جهت مشترک آنها در پیام سید علی خامنه ای،در منصوب کردن پزشکیان به ریاست جمهوری آشکار می شود:

«اکنون اینجانب با تشکر از همه‌ی کسانی که در خَلق این افتخار نقش آفریده‌اند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه، و صادق،‌ و مردمی، و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم. و با دعا و آرزوی صمیمانه برای موفقیت ایشان، یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هر زمان که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب برقرار باشد، ادامه خواهد داشت. والسلام علی عبادالله الصالحین  سید علی خامنه‌ای  ۷/مرداد/۱۴۰۳».

(گر هر دو دیده هیچ نبیند خطای خویش   چاه هست و راه و دیده ی بیناو آفتاب تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش. چندین چراغ دارد و بیراهه می رود  بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش).

 ناظران معتقدند دولت وحدت ملی به معنای دولت ائتلافی نیست، بلکه منظور از وحدت، اتحاد در سطح راهبردی، ایجاد تعامل‌ها و رویکرد‌های مشترک در مسیر توسعه کشور است و اصولا تشکیل دولت ائتلافی توسط پزشکیان، در تعارض با خواست رأی‌دهندگان است. طرفداران این نظریه می‌گویند حضور افرادی از گذشته در دولت چهاردهم، پزشکیان را از اهدافی که برای اداره کشور در نظر گرفته است، منحرف خواهد کرد و منجربه تشکیل دولتی ناهمگون و ناکارآمد می‌شود.

 مسعود پزشکیان رئیس جمهور، در کرنش به رهبر خود گفت:« در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری سپاسگزار لطف و تدبیر رهبر انقلاب هستم که عرصه را بر مشارکت موثر ملت و رقابت معنادار تفکرات سیاست‌های متفاوت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گشودند. او تصریح کرد«اکنون مقام معظم رهبری با تنفیذ رای ملت و امضای حکم ریاست جمهوری، این بنده کوچک خدا را رسما مکلف به انجام مسئولیتی بزرگ در قبال ملت ایران فرمودند».

اما حرف های محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضاییه در رد اختیارات پزشکیان تاکید کرد که: «ما امروز حاکمیت داریم؛ ما فقط واعظ نیستیم که نصیحت کنیم؛ ما مسئولیت حاکمیتی داریم و نمی‌توانیم نسبت به دنیا و آخرت مردم بی‌تفاوت باشیم. نظام جمهوری اسلامی هم نسبت به دنیا و هم آخرت مردم مسئول است؛ ما باید برای مردم، زندگانی و دنیایی آباد و عزتمندانه و شرافتمندانه ایجاد کنیم و متعاقب آن، از ارزش‌های الهی و دینی نیز با جدیت پاسداری کنیم و با ظلم و ظالمین و فساد و مفسدین، مبارزه‌ای مجدانه و پیگیرانه داشته باشیم».

کیست نداند که همه معضلات کنونی کشور ناشی از ۴۴ سال نظام و ایدئولوژی روحانیون مرتجع است. حاکمیتی که مانع عمده پیشرفت کشور،شکوفایی همه احاد کشور ،به ویژه زنان و جوانان، در صلح زیستن کشور است،در تحریم های مخرب علیه کشور،تنش های منطقه مسئول است.

برای رفع این موانع، ائتلاف همه نیروهای جمهوریخواه دموکرات،سکولار در راستای دموکراسی، عدالت اجتماعی ضروریست.

انحلال باد نظام جهل و جنایت.

https://akhbar-rooz.com/?p=249262 لينک کوتاه

3 4 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x