شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳

به این سادگی هم نیست حضرات! – ایرج فرزاد

بر این باورم که شیوه نگرش “براندازان”ی که از “گفتمان” دوخردادی مایه گرفته اند، به درجه زیادی گوشه هائی از نظام جانشین که دولتهای غربی برای جمهوری اسلامی در آستین دارند را نشان میدهد.

در این رابطه تحلیل “علی افشاری” که از عناصر شاخص “دفتر تحکیم وحدت” بوده است، مولفه هائی از آن سناریوها را به روشنی طرح میکند. اما قبل از پرداختن به این نکته، لازم میدانم به روش “پراگماتیستی” دولتهای غرب و آمریکا در قبال رژیم های “توتالیتر”، چه قبل از فروپاشی جهان دو قطبی و چه بویژه پس از پایان دوران “جنگ سرد” اشاراتی داشته باشم. برای دولتهای غرب، مبارزات مردم کشورهای مربوطه هر اندازه وسیع و همه گیر، نیروی قابل اعتماد به حساب  نمی آمدند تا وقتی که آن مردم به هژمونی یک اپوزیسیون “برانداز”، اما  تماما ضد کمونیست و متعهد به جامعه طبقاتی، تن بدهند. اصلاح طلبان “برانداز” از این  قماش اند. جالب این است که وقتی  اعضاء دولت “پزشکیان” در مجلس اسلامی رای آورد، قیل و قالی بین لایه ها و عناصر دوخردادی راه افتاد. تا اینکه “عباس عبدی”، در “نامه سرگشاده” به محمد خاتمی، هشدار داد:

[غالب شدن “زبان رادیکال و مبارزه‌جویانه” در “جریان رسمی اصلاحات”، “فقدان رویکرد تحلیلی موثر”، مبتلا شدن به “رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان”؛ احتمال “میرایی” این جریان را به دنبال دارد. عباس عبدی سپس آنان را نصیحت میکند که با اوضاع زمانه خود را سازگار کنند:

“چارچوب تحلیلی این افراد بیش از آنکه معطوف به آینده باشد، اسیر چارچوب‌های گذشته است؛ تحلیل‌هایی که معطوف به شخصیت و روانشناسی افراد است (اغلب هم نادرست است) و به ساختارها و عوامل اجتماعی توجهی ندارد؛ تحلیل‌هایی که در خدمت سیاست مبارزه است و نه در خدمت فهم واقعیت. شجاعت تصمیم‌گیری را در زندان رفتن و روی یک موضع ایستادن و مبارزه می‌داند، نه انعطاف‌پذیری و پیشبرد امور و خیر عمومی”] (اعتماد آنلاین-  ۲۶ اوت ۲۰۲۴)

محمود ابطحی هم نوشته است: هجوم به پزشکیان و “دولت وفاق ملی” او، ادبیات اصلاح طلبانه نیست.

جوهر واقعی این نگرانیها و هشدار و نامه پراکنی ها، واحد است: اصلاح طلبان چنان جریان قابل معامله و قابل اتکاء هستند که “نیرو”اند در هر سناریو که برای آینده جامعه ایران مهندسی بشود.

بگذارید مشکل آقای علی افشاری را از زبان خودش بشناسیم:

“پزشکیان اولین رئیس قوه مجریه جمهوری اسلامی است که آشکارا تدارکاتچی بودن ریاست‌جمهوری در چارچوب مورد نظر نهاد ولایت‌فقیه را پذیرفته و از ان قبح‌زدایی می‌کند.”

این بزعم آقای افشاری، دیگر “توتالیتاریسم ولایت فقیه” است که پزشکیان:

“تعیین تصمیمات مهم حاکمیتی از سوی ولی فقیه و مصلحت‌سنجی انجام شده در بالا را با نادیده گرفتن قانون اساسی و حقوق و تکالیف قوای مجریه و مقننه بپذیرند.”

 (دویچه وله فارسی: علی افشاری دولت پزشکیان؛ تبدیل حاکمیت یکدست به یکدست‌سازی حاکمیت. حروف پر رنگ  از من است)

از لابلای سطور عناصر متفرقه “اپوزیسیون با نفوذ” در درون لایه های حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، میتوان دورنمای انواع سناریوهای جانشین “ولایت فقیه” را باز شناخت.

در جهان غرب و میدیا ها، “دیکتاتوری ولایت فقیه” در فضای مه آلود و خرف کننده “دمکراسی”، به “دیکتاتوری ملاها” تغییر؛ و تقریبا اکثر قریب به اتقاق اپوزیسیون ملی اسلامی و سوسیالیستهای خلقی، به سیطره افراطگرائی اسلامی و افکار “دوران شتر چرانی” بر اذهان “توده ها”؛ و سیر قهقرا به “قرون وسطی” تاکید دارند. به این اعتبار نیز فضا از منظر مناسبات جهانی برای یک “وفاق” علیه افراطگرائی اسلامی و لزوم “آزادی مذاهب و باورهای اقلیت های قومی و اتنیکی” بدون توسل به “خشونت” فراهم است. در غرب هنوز نُخبگان دوایر فکر و اندیشه، در پس لرزه های بعد از فروپاشی بلوک “کمونیست” زندگی میکنند. هنوز انتقاد این دوایر بر سیستم بلوک شوروی از زاویه “فقدان دمکراسی”، چه در شیوه کسب قدرت بلشویکها و چه بعدها پس از پیروزی کوتاه مدت انقلاب سوسیالیستی است. اگر در سطح فلسفه و اندیشه، مدنیت غرب هنوز کماکان تا “کانت” آمده است و حتی به هگل و ماتریالیسم مکانیکی  و عامیانه فوئر باخ نرسیده است. در سطح میکرو و در میان انزواهای کمونیستی، ترتسکیسم و مرزبندی با هر گونه دخالت حزب سوسیالیستی در قدرت سیاسی و در اقتصاد، کماکان حرکت به روال “استالینیسم” نام گرفته است. در دوران بازخوانی” و “بازگشت به خویش”ها، تعدادی نیز کلا استالین را ادامه منطقی لنین لقب دادند و عموما ابهامات و دریافتی های خود را پس از فروپاشی شوروی سابق، به مارکس و کاپیتال او نیز سرایت دادند. گفته اند و نوشته اند که سرمایه داری و بنیان طبقاتی آن، زیرو ورو شده است و جای جنگ و مبارزه طبقات و “دیکتاتوری” این یا آن طبقه را جنبش های غیر طبقاتی و فرهنگی “رنگین کمانی” گرفته است. تا دوره دیگری از عروج طبقه کارگر صنعتی و کمونیسم این طبقه، فضای بین المللی برای تاخت و تاز علیه هر شکل بروز از “توتالیتاریسم” که بزعم افکار جاری به یکسان در عرصه اندیشه و افکار و آرمانها نیز صدق میکند، فراهم است.

چه در عرصه نبرد طبقاتی و چه جدال اندیشه ها، دورانی دیگر نیاز این جهان است. مادام و تا زمانی که تولید بر اساس سرمایه داری و وجود کار مزدی و استثمار آن حرکت میکند، کاپیتال مارکس و متد و برداشت لنینی از مارکسیسم، خط راهنماست. غایت اینکه، در اوضاع عروج دگر باره مارکسیسم ارتدوکس، جهان به مراتب صنعتی تر و شهری تر از دوران انقلاب ۱۹۱۷ روسیه است.

در طول این دوران “فترت”، عقیم ترین اپوزیسیونهای بی رگ و ریشه زیر هر لجنزار، از این ظرفیت برحوردارند که “آلترناتیو” حکومتهای “توتالیتر” بشوند و یا بر دوش آنها و با بکار بردن آنان چون مسالح، آلترناتیو مهندسی کنند.

اما برای حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، سناریو و تک و تاهایشان مدام به خِنِس برمیخورد. دلیل خیلی روشن است:

سقوط اسلام سیاسی در ایران، فضای خاورمیانه و چه بسا جهان را زیر و رو میکند. با سقوط رژیم اسلامی، انرژی های بالقوه موجود جامعه منفجر میشوند و فضا برای تاخت و تاز جریانات اسلام در خود غرب تنگ خواهد شد. هیچ شک نکنید که در روزهای پس از سقوط اسلام سیاسی در ایران، کلیه سیاست های نژاد پرستانه “نسبیت فرهنگی” توسط خود دولتها لغو خواهند شد. در کل منطقه میدان برای فعالیت آزاد نیروهای سکولار و سوسیالیست باز خواهد شد و در چنان شرایطی ادبیات کمونیسم انقلابی و کارگری به وسعت کل منطقه را میپوشاند. برخلاف موهومات رایج در میان چپ غیر کارگری و غیر اجتماعی، سقوط جمهوری اسلامی پایان سلطه  “باور”های اسلامگرائی افراطی و یا رگه میلیتانت شیعه بر “اذهان” مردم و توده “محروم” نیست، بلکه سقوط رکن اساسی اسلام سیاسی چون یک قدرت ارتجاعی مهیب در یک کشور از نظر سوق الجیشی مهم جهان است.

همین فاکتور واقعی است که غرب را ناچار کرده است که با “دشمن توتالیتر” خود در ایران “تعامل” کند. که همراه با سرکوب خونین جامعه در سیری خزنده آلترناتیوهائی از قماش دوخردادیها و انواع “دگر اندیشان” سابقا بازجو و شکنجه گر و سپاهی، در اشکال مختلف مهندسی کنند.

چشم انداز آینده جامعه ایران، چندان قابل کنترل هم نیست. جامعه ایران چه از نظر ترکیب سنی و چه از منظر سطح دانش و آگاهی شهروندان اصلا قابل قیاس با سالهای آخر دهه ۱۳۵۰ نیست. حُقنه کردن عناصر مرتجع و سلبریتی مآب های تا دیروز نگهبان اختناق حجاب، و تعیین سرنوشت جامعه ایران توسط تُخم و تَرَکه ها و ذُرّیه های جمهوری اسلامی و مهاجرت داده شده به کشورهای غربی؛ و “من دولت تعیین میکنم” توسط این فرصت طلبهای هفت خط برای چنین جامعه ای به سادگی آن سالهای “ابهام” نیست. این بار دیگر نخواهند توانست کارگر صنعتی ایران را با واسطه گری خرده بقایای مشروطه و مشروعه چی، فکل کراواتی یا ریش و پشم دار قدری “غربزده”، از آرمان سوسیالیستی طبقه خویش جدا کنند.

این را علیرغم همه قول و قرار ها و بده و بستان ها و توطئه هائی که در آنها وارد شده اید، به شما و دوایررژیم چینج بالاتر از شما، قول میدهیم.

ایرج فرزاد

۲۹ اوت ۲۰۲۴

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=249194 لينک کوتاه

2.2 9 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
توجه!
توجه!
15 روز قبل

“مادام و تا زمانی که تولید بر اساس سرمایه داری و وجود کار مزدی و استثمار آن حرکت میکند، کاپیتال مارکس و متد و برداشت لنینی از مارکسیسم، خط راهنماست.”

با این اصل می‌توان موافق بود تا زمانیکه” دقیقا،نسبتا اکنون” که هوش مصنویی و روبات ها در خدمت سرمایه داری بطور کامل در نیایند و جانشین طبقه کارگر نشوند.
برای این حالت باید فکری و پروژه ای آماده کرد.

داریوش نثاری
داریوش نثاری
15 روز قبل

تا کی باید چپ مشغول قول باشد‌؟ آیا حرفی از خود ندارید؟

سیامک ش.
سیامک ش.
14 روز قبل

حداقل شعار دادن را خوب بلدند این قبیل چپها مثل جناب ایرج فرزاد! اگر اشتباه نکنم ایشان از سری چپهای سنتی قدیمی هستند نه چپ مدرن مثل سوسیال دمکراسی که خودش را با زمان جلو میآورد و به مراتب موفق تر از سوسیالیسم و کمونیسم بوده طبق همه شواهد در یکسری کشورها!اگر آقای فرزاد روی توان انقلاب کردن کارگران باور دارد و زبان کارگران را خوب بلد است جای سوال باقی میماند که چرا بلند نمیشود برود با کارگران صنعت نفت ایران صحبت کند و آنها را قانع کند که رژیم ملائی ضد مردمی است و چرخ صنعت نفت رژیم را بخواباند و کارگران صنعت نفت و پتروشیمی را به اعتصاب بکشاند؟ در زمان شاه هم وقتیکه کارگران صنعت نفت دست به اعتصاب گسترده زدند شاه را چنان زیر فشار قراردادند که مجبور به تسلیم شد یا نه؟تا زمانیکه رژیم غارتگر ملایان منابع مالی مفت مثل نفت دارد ثروت آنرا برای استحکام سلطه اش خرج میکند!شناخت شما از کارگران صنعتی ایران گویا ضعیف است؟ما الان به کارگران صنعت نفت نیاز داریم که در براندازی رژیم فاسد موثر باشند با اعتصاب!

ایرج فرزاد
ایرج فرزاد
13 روز قبل
پاسخ به  سیامک ش.

ضمن سلام سیامک گرامیامیدوارم حوصله کنید و نگاهی به زندگی نامه من بیاندازید. بسیار هم خوشحال میشوم که با زندگی نامه شما هم آشنا شوم. اگر مایل بودید به آدرس ای میل من روانه کنید:    [email protected]لینک به زندگینامه من:بر این سطر کلیک بفرمائید

سیامک ش.
سیامک ش.
12 روز قبل
پاسخ به  ایرج فرزاد

جناب فرزاد با درود فراوان، آن آدرس لینکی که گذاشتید باز نمیشود، درضمن من حدود بیست سالی هست که به این سابت سرمیرنم و از نوشته جات جنابعالی هم خوب خبر دارم که در چه عالمی سیر میکنید و تا حدودی شناخت روی شما دارم وگرنه نمینوشتم تکرار مکرارت میکنید که تا حالا قدمی رو به جلو نبوده و مثل بقیه اپوزیسون درجا میزنیم. تلاش کنید لطفا اندیشه کنید دلایل درماندگی اپوزیسیون چیست و چرا رژیم ملائی با اینکه کارنامه ننگینی دارد ولی برانداخته نمیشود؟ خب حتما چندجای کار اپوزیسیون لنگ دارد یا نه؟؟ عجیبه شما دستپخت سوسیالیستها را در کوبا و ونزوئلا نمیبینید ولی بازهم از آن دم میزند برای ایران؟ شخصا طرفدار سوسیال دمکراسی هستم چپ معقول!
سلامت باشید!

ایرج فرزاد
ایرج فرزاد
14 روز قبل

با سلام آقای نثاری گرامی!من در نوشته ام، “حرف”های زیادی زده ام، از جمله اینکه حاکمیت اسلام سیاسی در ایران را “حکومت ملاها” نمیدانم و فراتر از آن، حتی برخلاف تعابیر “چپ” وطنی، بر این باور نیستم که جامعه ایران “اسلامی” است. برعکس نوشته ام که سناریو نویسان “رژیم چینج” دقیقا بخاطر اینکه بدیل خود را به مردم بخورانند “قول” داده اند که جامعه ایران را نه از سلطه اسلام بطور کلی- که آن را جزو باورهای مردم میدانند- بلکه از “افراطگرایان اسلامی” و به کمک “اسلامیون اهل مدارا” نجات بدهند. و به “دمکراسی” اشاره کرده ام به عنوان یک “خرافه”. و نکات دیگر…خیلی مایل بودم و کماکان هستم که آن رویکردها در نوشته ام به چالنج کشیده میشدند و باب یک دیالوگ و جدل رک و صریح و سیاسی، و طبعا صمیمانه و اصولی را باز میکردید. من از ایجاد چنین فضائی استقبال میکنم، حتی اگر از نقطه نظر سیاسی و تحلیلی نظراتی تماما مخالف ارزیابی من طرح شوند. با بهترین آرزوها  

سیامک ش. - دوسلدورف
سیامک ش. - دوسلدورف
15 روز قبل

خامنف ملارهبر با آوردن پزشکیان عقب نشینی تاکتیکی و موقتی کرده و برای احتمال برگشت ترامپ نظام فاسدش را دارد آماده میکند، همینطور مایل نیست که بعد از مرگش هرلحظه ممکنه با ۸۵ سال حکومتش دچار تلاطم و ناآرامی شود مثل دوران جنبش مهسایی که فروپاشی ج.ا. نزدیک بوده و تنها با کشتار هزاران نفر موفق به سرکوب شد. به نظر من هم براندازی رژیم شیعه فاشیستی به این سادگی نیست چون تاحالا تجربه تاریخی در هیچ کجای جهان ندیدیم که حکومت فاشیستی تا زیر دندان مسلح را بشود از درون حتی با جنگ داخلی هم سرنگون کرد. جنگ نظامی خارجی علیه رژیم ملایی هم هزینه اش بالاست و دور از انتظاره مگر اتفاق غیر مترقبه ای بیافتد و سرنگونی رژیم بر روی میز دول خارجی بیاید.آمریکا بارها اعلام کرده خواهان تغییر رژیم ملایان نیست بلکه رفتارش را عوض کند و رام باشد نه یاغی که منطقه را بی ثبات می‌کند.متاسفانه اپوزیسیون ضعیف و پر از اختلاف هم داریم که اصلا آماده بدستگیری قدرت بعد از تغییر رژیم نیست، با کدام برنامه؟رژیم تا زمانیکه نفت فروشه هست!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x