اگر در جامعه دنبال گروهی میگردید که نیاز اساسیاش، یعنی نیاز به نفس کشیدن و زندگی کردن به مثابهی موجودی انسانی فقط و فقط با انقلاب کمونیستی پاسخ میگیرد، به زنان نگاه کنید. (باب آواکیان)
روند اعمال خشونت و ظلم و ستم بر زنان افغانستان توسط گروه ارتجاعی طالبان که خود زادهی نظام سرمایهداری-امپریالیستیست،(و در واقع خود این نظام نیروی اصلی ستم بر زن در سراسر جهان است) هم اکنون با قانون تهوع آور دیگری بر ضد زن که گفته شده؛(صدای زنان بیرون از خانه شنیده نشود) در راستای دست یافتن به اهداف شوم و درنده خویشان سبقتی را آغاز کردهاند. این وضعیت ضرورتی را هرچه بیشتر جلوی تمام نیروهای آگاه قرار میدهد. ضرورت پایان دادن به این بیعدالتیها که با سرعتی افزون، زنان افغانستان را به سمت نیستی سوق میدهد. این گروه فاشیست در طول سه سال حاکمیت پلیدشان با جنایتهای بیرویه علیهی زنان، زندگی را بر آنان چون زندانی مخوف مبدل ساختهاند. از بدو روی کار آمدنشان حذف سیستماتیک زنان از تمام عرصههای جامعه جزو اساسیترین و اصلیترین برنامههایشان بوده است، در ابتدا از کار و تحصیل و حق پوشش اختیاری محرومشان کردند و حال نیز شنیدن صدایشان را بیرون از خانه، آنچه که بر زنان افغانستان تحت حاکمیت طالبان با شدت میرود بردهسازی مضاعف زنان افغانستان است و این امریست بسیار عریان! این گروه جهل و تاریک اندیشی که هم به دنبال تحکیم جایگاه خود، به عنوان دولت متعارف در نظام سرمایهداری_امپریالیستیست و هم روابط دورهی بردهداری ماقبل سرمایهداری را احیا و تقویت میکنند و هم در تلاش، هرچه مستحکمتر کردن قانون الله بر روی زمین هستند، همان قانون اللههی که؛ زشتترین و وحشیترین روابط ستمگرانهی اجتماعی، علیهی زنان را تبلیغ و ترویج میکند. همان قانون اللههی که؛ بدیهیترین اختیارات را مانند: حق پوشش، حق بیان اندیشه و… را از زنان سلب میکند. همان قانون اللههی که؛ عشق ورزیدن بر زنان را و نیاز عاطفیشان را که نیاز طبیعی هر انسانیست، گناه پنداشته و زنان را شیطان خطاب میکند! قانون اللههی که؛ ستم بر جامعهی الجیبیتی را نه تنها شایسته دانسته بلکه آنان را سزاوار مرگ میدانند. قانون اللههی که؛ زنان را جز در پستوی خانه برای محافظت از نیروی کار و دستگاه تولید مثل، جای دیگری بر آنان قائل نیست، گرچه در این سیستم نقش زنان فقط پرورش نسل آینده نیست و در واقع ستم بر زن، هم بخشی از زیربنا و هم بخشی از روبنا یعنی؛ به عنوان ستون ایدئولوژیک و چسب اجتماعی برای کنترل کل جامعهست.
همان قانون اللههی که؛ تجاوز به روح و جسم زنان و سؤاستفادهی جنسی از آنان را برای ارضائ شهوات کثیف حاکمان دینمدار،مجاز میداند و از این رو تن زنان را به انقیاد میکشاند(انقیاد زن یعنی انقیاد جامعه)سامان دادن به کلیت روابط و مناسبات بردهوار حاکم بر جامعه از طریق فرودستی و انقیاد زنان اعمال میشود، پس هرآنچه بر سر زنان میآید بر سر کل جامعه میآید.قانون اللههی که؛ هزاران زن را چه در افغانستان و چه در دیگر کشورهای اسلامی مانند ایران و …زنده به گور و یا سنگسار کردهاند و همچنان به اشکال مختلفی زن کشی ادامه دارد، از اشکال فاحش و ضد زن و ضد انسانی این قانون الله بر دست حاکمان دینمدار و فاشیست اسلامی هرچه بگوئیم پایان ندارد! اما کم هم نیستند زنانی که حاظر نیستند به هیچ قیمتی تن به این قوانین کریه الله بدهند و نه هرگز تسلیم خانواده و قوم و طائفهای شوند، که همان جای امن روابط ستمگرانه بر زنان است. آری ما امتداد «فرخنده» و تمام فرخندههایی هستیم که با همین قانون زشت و کریهی الله به دست صدها تن از مردان علنا سنگسار شد. فرخنده و فرخندههایی هر روزه به اشکال مختلف در افغانستان جان میدهند، جان باختن و مرگشان جرقههایی از باروت خشم و نفرتی را که سالیان سال فروخورده شده بود را در قلبهایمان به پا کرده و همچنان شعلهور است، به این مسأله نباید کم اهمیت داد اما لازم است تا این شعلههای خشم و نفرت بر حق برای یک انقلاب واقعی و ایجاد جهانی بنیاد متفاوت سازمان دهی شود، باید مرتبا بر اهمیت این موضوع تأکید داشت تا زنانی که هنوز با وجود وحشیانهترین انواع سرکوب زیر سلطهی طالبان، شعلههای اشتیاق زیستن بر جانهایشان موج میزند، راه رهایی واقعی را ببینند و وارد بیراههها و بازار مضر و متوهم دکانداران رنگارنگ نشوند. در اینجا لازم است هرچند کوتاه به نقد تفکر برخی روشنفکران و فعالان حقوق زن افغانستان بپردازیم که کم هم نیستند؛ همان متوهمانی که چشم بر تمام جنایات بیست سالهی آمریکا و متحدان غربیاش میبندند و برای رهایی زنان از فاشیسم اسلامی به فاشیستهای غربی متوسل میشوند! تاریخ: ۱۵ آگوست گذشت و شاهد اعتراضات مختلفی در سراسر جهان برای حقوق زیر پا شدهی زنان به دست طالبان بودیم، متاسفانه چه بسیار بودند کسانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه برای رهایی دست به دامان دولتهای غربی افتاده بودند. خانم«هدی خاموش» نیز یکی از همان صدها تنی بود که در این روز به دلیل چهارچوب فکریاش در ویدیوئی با انترنشنال چنین بیان کرد؛( ما از روابط با مقامات اروپا به نفع زنان افغانستان استفاده خواهیم کرد!) این گفته که خارج از تفکرات تولید شده توسط سیستم سرمایهداری-امپریالیستی حاکم بر کل جهان نیست را میتوان ساعتها مورد بحث قرار داد اما اگر خلاصهتر بیان شود، باید بگویم؛ که چنین افکاری حاصل دیگری نخواهد داشت جز خدمت کردن به طبقهی حاکمه و هرچه سرعت بخشیدن در مسیر کنونی سیستم سرمایهداری-امپریالیستی که نه تنها زنان را بلکه؛ تمامی مردم تحت ستم و بشریت را به سمت رنجها و وحشتها و نابودی سوق میدهد. بیائید حداقل کسانی که به نام مبارز و مبارزان در این عرصه فعالیت میکنند کمی بیشتر احساس مسئولیت کنیم، افکار یکدیگر را به چالش بکشیم و شجاعانه و آگاهانه قدم در راه رهایی و آزادی زنان و تمام مردم تحت ستم بگذاریم و بزدلانه تلاش و فداکاری و پتانسیل نیروهای تحت ستم را صرفا در قالب تجربههای شخصی و تجربهگراییمان هدر ندهیم، بلکه لازم است بارها و بارها آنها را به تصویر کشیده، واکاوی کنیم و با رویکرد علمی و نه سطحی و رفرمیستی، مورد آزمایش قرار دهیم. در ارتباط با این موضوع؛ بار دیگر نیاز است که علاوه بر مظاهر فاحش و آشکار ستم بر زنان در افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی، بر تحقیر و توهین و تجاوز به اشکال مختلف در میان دولتهای غربی هم توجه داشت! یعنی از طرفی شاهد نیروهای بنیادگرایی دینی فاشیستی هستیم که به نوعی زنان را به بردگی میکشند و از سمتی دیگر جوامع مدرنی که به شکلی نوینتر زنان را به بردگی میکشند. در اینجا این دو موضوع؛ گرچه ممکن است متفاوت به نظر برسد اما سرانجام ریشههای مشترکی دارند یعنی، وجود نظام سرمایهداری-امپریالیستی و جدا ناپذیرند، پس نمیتوان برای رهایی زنان از فاشیستهای اسلامی به فاشیستهای غربی پناه برد بلکه، باید تمام سیستم را از اساس تغییر داد. سیستمی که بدون روابط ستم بر زن قادر به ادامهی هستی استثمارگرانه و ستمگرانهاش نیست و ما برای رهایی زنان و رهایی بشریت نیاز به انقلاب داریم تا سرانجام نقطهی پایانی بر تمام ستمها گذاشته شود.