دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

زنانی که دیگر نمی خواهند بازنده باشند؛ نگاهی به فیلم تاتامی

فیلم داستان دو زن است؛ دو ورزشکار از دو نسل که در مسیری مشابه قدم برمی‌دارند و به تکرار اجباری تاریخ محکوم شده‌اند

نگاهی به فیلم «تاتامی» ساخته زر امیرابراهیمی و گای ناتیو

فیلم تاتامی به کارگردانی مشترک زر امیرابراهیمی، بازیگر و کارگردان ایرانی و گای ناتیو، کارگردان اسراییلی، روایت یک جودوکار زن ایرانی است که از دستور مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر خودداری از مبارزه‌ای که پیروزی در آن او را به مسابقه با جودوکار اسراییلی می‌رساند، سر باز می‌زند. گای ناتیو، کارگردان اسراییلی که در نودویکمین دوره اهدای جوایز اسکار در سال ۲۰۱۹ برای فیلم کوتاه خود با عنوان پوست موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم کوتاه شده و زر امیرابراهیمی نیز که برای بازی در فیلم عنکبوت مقدس جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن را به دست آورده، به طور مشترک این فیلم را کارگردانی کرده‌اند. جشنواره فیلم ونیز در بخش رقابتی افق‌های هشتادمین دوره خود، میزبان این نخستین همکاری بین یک‌ کارگردان ایرانی با همتای اسراییلی‌اش بود. 

تاتامی در سی‌وششمین دوره جشنواره بین‌المللی توکیو نیز شرکت کرد و صاحب دو جایزه اصلی شد. این فیلم جایزه دومین فیلم برتر یا جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد و زر امیرابراهیمی به عنوان بهترین بازیگر جشنواره برگزیده شد. این جوایز را ویم وندرس (رئیس هیئت داوران)، آلبرت سرا (کارگردان اسپانیایی) و ژائو تائو (بازیگر چینی) به زر امیرابراهیمی و گای ناتیو اهدا کردند. تاتامی هم‌چنین جایزه فریتس گرلیشِ جشنواره فیلم مونیخ را هم دریافت کرد. هیئت داورانِ این جشنواره در مراسم اعطای جوایز طی بیانیه‌ای تاتامی را به مثابه اثری که اثبات استواری فردی، مبارزه برای آزادی شخصی و مقاومت در برابر خشونت و دروغ را ترویج می‌کند، در خور ستایش دانستند. این جایزه یادآور روزنامه‌نگار آلمانی، فریتس گرلیش، است که در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۳۴ در اردوگاه کار اجباری داخائو به دلیل انتقاد شدیدش از رژیم نازی‌ها اعدام شد. به گفته هیئت داوران، تاتامی به طور قانع‌کننده‌ای افکار گرلیش را بازتاب می‌دهد؛ افکاری درباره مقاومت در برابر رژیم‌های دیکتاتوری و مبارزه درونی که منجر به تصمیماتی می‌شود که پیامدهای سختی به دنبال دارد.

حال این تراژدی پرتکرار موضوع همکاری زر امیرابراهیمی و گای ناتیو شده است تا با تریلری ورزشی- سیاسی به قلب پرتنش این فاجعه نفوذ کنند و اضطراب حاکم بر مناسبات ورزشی و شرایط دراماتیک مسلط بر ورزشکاران ایرانی را که تا مغز استخوان به سیاست آلوده است، نشان دهند. تاتامی داستانی را روایت می‌کند که برای تک‌تک مردم ایران آشنا و تکراری شده است. هم حامیان و هم مخالفان حکومت، دیگر سال‌هاست که به این سناریوی نخ‌نماشده عادت کرده‌اند و با شروع مسابقات جهانی در هر رشته‌ای، می‌دانند که طبق یک قانون نانوشته، ورزشکاران ایرانی در هر سطح و رده‌ای باید از رویارویی با ورزشکاران اسراییلی پرهیز کنند. قانون بی‌رحمانه‌ای که حاصل سال‌ها تلاش و تمرین ورزشکاران را یک‌شبه بر باد می‌دهد و چه بسا زندگی و آینده آن‌ها را نابود کند. چه بسیار ورزشکارانی که تنها فرصت درخشش و قهرمانی خود را با این تصمیم حکومت از دست داده‌اند و پس آن، دیگر از سن قهرمانی حرفه‌ای و حضور در میادین ورزشی دور شده‌اند. از این‌رو، قرعه رقابت با ورزشکاران اسراییلی کابوس هر ورزشکار ملی ایرانی است که در رقابت‌های جهانی حضور دارد.

از طرفی، حکومت جمهوری اسلامی برای عدم تقابل با ورزشکاران اسراییلی راه‌کاری در نظر گرفته است که تنها ورزشکار از آن متضرر می‌شود و هیچ خسارت و مسئولیتی متوجه فدراسیون‌های مربوط نخواهد بود. باختن در مسابقاتی که باعث می‌شود ورزشکار در مرحله بعد با تیم اسراییل برخورد نکند، یا اعلام مصدومیت و بیماری ورزشکار تا مانع حضور او در میدان مسابقه شود. و این یعنی تصمیم‌گیرندگان هیچ ترسی از دروغ‌گویی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود ندارند و از طرفی، ورزشکاران هم فقط وسیله‌ای هستند تا منافع حکومت را تأمین کنند و موفقیت یا عدم موفقیت و همین‌طور زندگی و آینده ورزشی آن‌ها برای متولیان ورزش کوچک‌ترین ارزش و اهمیتی ندارد. آن‌ها ورزشکاران را چون سربازانی می‌بینند که در میدان جنگ تنها یک عدد هستند و با یک اشاره باید جان خود را فدا کنند، روی مین بروند، یا جلوی گلوله قرار بگیرند تا ایدئولوژی‌های مورد اقبال آن‌ها تحت هیچ شرایطی خدشه‌دار نشود.

یکی از مشهورترین موارد این‌چنینی، ماجرای سعید ملایی، جودوکار پرافتخار تیم ملی ایران در سال ۲۰۱۹ است که برای روبه‌رو نشدن با ساکی موگی، ورزشکار اسراییلی، ناچار شد به حریف بلژیکی خود در نیمه‌نهایی مسابقات قهرمانی جهان در توکیو ببازد و برای اجتناب از روی سکو رفتن با ورزشکار اسراییلی، حتی بازی رده‌بندی را هم به حریف جوان گرجی خود واگذار کند. او اما پس از این مسابقات به آلمان پناهنده شد و اعلام کرد که جمهوری اسلامی او را مجبور به باختن کرده است، که همین موضوع دلیل محرومیت چهارساله فدراسیون جودوی ایران شد. به عنوان نمونه‌های دیگر می‌توان به کیمیا علیزاده، سامان بلاغی، صدف خادم، مهدی خدابخشی، وحید سرلک، شهره بیات، محمدحسین ابراهیمی و سارا سادات خادم‌الشریعه اشاره کرد که هر یک بنا به دلایلی، ازجمله باخت اجباری یا عدم رعایت حجاب، پس از اتمام مسابقات به ایران بازنگشته‌اند، یا ورزشکارانی مثل علیرضا کریمی، آرش میراسماعیلی، محمد علیرضایی، محسن حاجی‌پور و سیدمصطفی صالحی‌زاده که از مسابقه با حریف اسراییلی منع شده‌اند و تن به حذف یا باخت ناخواسته داده‌اند.

زر امیرابراهیمی با توجه به همین موضوع مهم و حساسیت‌برانگیز و در همکاری با گای ناتیو، کارگردان اسراییلی، این معضل پیچیده را به تصویر کشیده است. تاتامی با انتخاب یک ورزشکار زن به مثابه شخصیت اصلی با یک تیر دو نشان می‌زند و هم‌زمان که معضلات ورزشکاران ایرانی را بازگو می‌کند، بیان ظلم مضاعفی را نیز که به زنان ورزشکار می‌رود، در دستور کار خود قرار داده است. پوشش تنگ و نفس‌گیری که لیلا حسینی (آرین مندی) در طول مسابقات بر تن دارد و راه نفس را بر او بسته است، هم‌زمان و به طور موازی همان کاری را می‌کند که نیروهای امنیتی از روی سکوها به او تحمیل می‌کنند. لیلا در میدان مسابقه هم باید فشار جسمی و درونی را تحمل کند و هم فشار بیرونی و کنترل‌گر حکومتی را، و هر دو این‌ها بیش از فشار حریف در میدان مسابقه او را آزار می‌دهند و از او انرژی می‌گیرند. پس در حساس‌ترین لحظه حجاب از سر برمی‌دارد و برای ادامه مسیر نفسی تازه می‌کند تا مربی هم در این راه پرخطر به کمک او بشتابد.

فیلم داستان دو زن است؛ دو ورزشکار از دو نسل که در مسیری مشابه قدم برمی‌دارند و به تکرار اجباری تاریخ محکوم شده‌اند. مریم (زر امیرابراهیمی) قهرمان سابق و مربی امروز که در ابتدا همراه با مسئولان خواهان باخت یا مسابقه ندادن ورزشکار ایرانی است و لیلا که به مثابه نسل جدید راه تازه‌ای را انتخاب می‌کند و با مریم به مثابه بزرگ‌تر، الگو و بت سال‌های نوجوانی خود، رودرررو می‌شود، آن را به چالش می‌کشد و در مقابلش قد علم می‌کند. فیلم داستان دو زن است؛ زنی که گفت آری و زنی که گفت نه. یک کشمکش و اختلاف ویران‌گر که در انتها مربی را با بازیکن جوان خود هم‌دل و همراه می‌کند تا دو زن بر اختلافات خود غلبه کنند و در یک مسیر قرار گیرند و به سال‌ها سرکوب و اجبار نه بگویند؛ حتی اگر به قیمت به خطر افتادن خانواده‌هایشان تمام شود. زر امیرابراهیمی در مصاحبه‌ای نوع مواجهه با حکومت و راه‌کار نجات از ترس و وحشت ناشی از مقابله با این جریان را این‌گونه توصیف می‌کند: «چیزی که از حکومت ایران یاد گرفتم، این بود که تا وقتی که بترسی، آن‌ها می‌توانند تو را اذیت کنند. می‌توانند دستگیرت کنند و برایت کلی مشکل درست کنند. اما وقتی که نترسی، راه خودت را پیدا می‌کنی و مسیر درست همین است.»

تاتامی با فیلم‌برداری سیاه‌وسفید و واقع‌گرایانه‌اش و ریتم سریع و پرالتهابی که در پیش می‌گیرد، تمامی زواید را حذف می‌کند و سطح تنش را به طور موازی در میدان مسابقه، روی سکوها، رختکن و در داخل ایران و بین اعضای خانواده مریم و لیلا می‌گستراند، تا تماشاگر برای لحظه‌ای از این تجربه تلخ و ویران‌گر رهایی پیدا نکند و تا لحظه پایانی یک نفس راحت نکشد. فیلم که نخستین تجربه کارگردانی امیرابراهیمی در یک کار مشترک است، به مثابه یک محصول کوچک اما دشوار، چه در مراحل ساخت و چه به لحاظ اجرا، درنهایت موفق می‌شود تعلیق مورد نظر هر دو کارگردان را به‌خوبی در تمامی لحظات اثر جاری کند و مبارزه لیلا و مریم را به مبارزات اخیر زنان برای آزادی پیوند بزند و به سندی تصویری از استقامت آن‌ها در مقابل اهداف ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تبدیل شود. تاتامی در کنار تصویر درستی که از لیلا و مریم در آن شرایط دشوار ترسیم می‌کند، به‌خوبی موفق شده است شخصیت و منش مأموران امنیتی حکومت و مدل رفتار و برخورد آن‌ها را بازتولید و از شعارزدگی و اغراق، مانند موارد مشابه در دیگر آثار سینمایی، دوری کند. فیلم در پرداخت موقعیت خانواده‌ها، شرایط دشوار تصمیم‌گیری زیر این فشار کشنده و هجوم همه‌جانبه و تهدیدگر نیروهای حکومت، به شرایط عینی مطلوبی می‌رسد که شاید برای اولین بار باشد که یک محصول سینمایی که خارج از مرزهای ایران ساخته شده، به این استانداردها دست پیدا کرده است.

بسیاری از صحنه‌های تاتامی به صورت مخفیانه و در مسابقات تفلیس گرجستان فیلم‌برداری شده است و دو کارگردان برای جلوگیری از حواشی، به صورت جداگانه و پنهانی با یکدیگر همکاری داشته‌اند. گای ناتیو این شرایط عجیب را این‌گونه توضیح می‌دهد: «ما نمی‌خواستیم هیچ‌کس درباره فیلم چیزی بفهمد. در تفلیس گرجستان در فاصله دو ساعتی تهران و دو ساعتی تل آویو فیلم‌برداری می‌کردیم. ما حتی در هتل‌های جداگانه اقامت داشتیم و لازم بود که پنهان بمانیم.» او درباره همکاری با یک کارگردان ایرانی می‌گوید: «در مدرسه به ما می‌گویند ایران دشمن و شیطان مجسم است. آن‌ها می‌خواهند ما را وادار به ترسیدن از ایرانی‌ها کنند. در این شرایط زر من را نمی‌شناخت و کمی طول کشید تا به من اعتماد کند. اما در یک نقطه به هم نگاه کردیم و گفتیم ما انسان‌های یکسانی هستیم.» زر امیرابراهیمی نیز درباره شخصیت مریم و تجربه بازی خود می‌گوید: «سخت بود. اما مبارزه هرروزه، زندگی روزانه ما زنان ایرانی است. وقتی در این فیلم با مریم ملاقات می‌کنیم، او ۱۰ سال است که شرایط کنونی را تحمل کرده است. شرایطی مملو از دروغ و این‌که او اجازه ندارد خودش باشد. اما این زندگی تقلبی شروع به سوزاندن شما می‌کند.» 

در پایان، تاتامی با تمام نقط ضعف و قوتی که دارد، منعکس‌کننده صدای ورزشکاران و به طور مشخص زنان ایرانی است؛ زنانی که از یک مقطع تاریخی تصمیم گرفته‌اند این فشار ظالمانه را از روی شانه‌های خود بردارند و با خطر روبه‌رو شوند. زنانی که تصمیم گرفته‌اند از خیره شدن در چشمان شر ترسی به دل راه ندهند و حق خود را طلب کنند. زنانی که یاد گرفته‌اند با صدای بلند بگویند: نه! زنانی که دیگر نمی‌خواهند و نمی‌توانند بازنده باشند.

مانی اورنگ – کانون فیلمسازان مستقل ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=249105 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x