پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

چرا غرب هنوز در مورد بزرگترین اقدام تروریستی در تاریخ مدرن اروپا دروغ می گوید؟ نوشته ی طارق سیریل آمار، ترجمه: هوشنگ کوبان

در این مقاله نویسنده با طرح اين پرسش که «چگونه و چرا حمله نورد استریم دوباره به صدر اخبار صعود کرده است» با تحلیل عمیق انفجار تروریستیِ خطوط لوله گاز نورد استریم در ایام آغازین جنگ اوکراین در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، به بررسی ردپای آمريکا، اوکراين، ناتو در اين انفجار، افشاگری های جديد و ارتباط آن با احتمال قطع حمايت غرب از اوکراين می پردازد

طارق سیریل آمار ، مورخ آلمانی که در دانشگاه کوچ، استانبول، درباره روسیه، اوکراین و اروپای شرقی، تاریخ جنگ جهانی دوم، جنگ سرد فرهنگی و سیاستِ حافظه کار می کند. در این مقاله نویسنده با طرح این پرسش که «چگونه و چرا حمله نورد استریم دوباره به صدر اخبار صعود کرده است» با تحلیل عمیق انفجار تروریستیِ خطوط لوله گاز نورد استریم در ایام آغازین جنگ اوکراین در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، به بررسی ردپای آمریکا، اوکراین، ناتو در این انفجار، افشاگری های جدید و ارتباط آن با احتمال قطع حمایت غرب از اوکراین می پردازد.

در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، زیرساخت‌های حیاتی هم برای آلمان و هم برای اتحادیه اروپا به تمامی مورد حمله تروریستی قرار گرفت که در تاریخ پس از جنگ جهانی دوم (حداقل به طور رسمی) در زمان صلح بی‌سابقه بود. در مجاورت جزیره بورنهولم، در نقطه میانی بین سواحل لهستان و سوئد، چهار انفجار خطوط لوله عظیم گاز نورد استریم I و II را که در امتداد کف دریای بالتیک قرار دارند، منهدم کرد.

عواقب فوری آن بسیار زیاد بود. از نظر آسیب‌های زیست‌محیطی، که اغلب نادیده گرفته می‌شود، خطوط لوله با متان پر شده‌اند؛ یک گاز گلخانه‌ای که به شدت در گرمایش جهانی نقش دارد. به گفته سازمان ملل، اثر گرمایی آن  ۸۰ برابر بیشتر از دی‌اکسیدکربن است. همچنین، متان عامل اصلی تشکیل ازن در سطح زمین، یک آلاینده خطرناک هوا و گازهای گلخانه‌ای است که قرار گرفتن در معرض آن باعث مرگ زودرس یک میلیون نفر در سال می‌شود.

تعیین مقدار دقیق این گاز سمی که خرابکاران نورد استریم در جو مشترک ما متصاعد کردند، دشوار است، اما شکی نیست که این گاز زیاد بود و اگر در خطوط لوله باقی می‌ماند، وضعیت همه ما امروز بسیار بهتر بود. برآوردهای اولیه به پنج برابر حجم آزاد شده در فاجعه متان در سال ۲۰۱۵ در کالیفرنیا اشاره کرد . این بزرگترین انتشار زمینی متان در تاریخ ایالات متحده بود.  تاثیر آن با رانندگی هفت میلیون خودرو در روز مقایسه شد و هزاران نفر را آواره کرد.

به عبارت دیگر، حمله نورد استریم نقطه عطفی بود نه تنها در اروپا، بلکه در تاریخ جهانیِ فجایع زیست‌محیطیِ ساخته دست بشر. اما نشت در کالیفرنیا، حداقل یک حادثه بود – حادثه بالتیک، که باز هم بسیار بزرگ‌تر بود، نتیجه یک عمل عمدی اکو-تروریسم بود. جای تعجب نیست که راب جکسون، دانشمند اقلیمیِ استنفورد، به سرعت – و به درستی – به این نتیجه رسید که هر کسی که این دستور را صادر کرده است باید به دلیل جنایات جنگی تحت تعقیب قرار گیرد و به زندان برود.”

با این حال، جدا از اکو-تروریسم، حمله نورد استریم نیز البته یک اقدام تجاوزکارانه علیه آلمان به مثابه‌ی یک کشور بود. همانطور که میخائیل پودولیاک، مشاور ارشد ولادیمیر زلنسکی اوکراینی،   در زمان عملیات انفجاری تأکید  ‌کرد،  علیه کل اتحادیه اروپا نیز بود. البته حق با او بود. در واقع، این یک اقدام تجاوزکارانه بسیار شدید بود که باید آلمان و اتحادیه اروپا را به شناسایی سریع عاملان و اتخاذ اقدامات شدید علیه آنها سوق می‌داد. علاوه بر این، اگر تروریست‌ها با توجه به پیچیدگی حمله، از حمایت دولتی برخوردار بودند، این اقدامات باید دست کم از تحریم‌ها و قطع روابط دیپلماتیک تا انتقام‌جویی نظامی را شامل می‌شد. و از آنجایی که آلمان یکی از اعضای ناتو است، ماده ۵ معروف این اتحادیه – که حمله به یک عضو را به عنوان حمله به همه آنها تلقی می‌کند – به راحتی می‌توانست به کار گرفته شود.

در آن زمان، پودولیاک، البته، وقیحانه درباره یک جزئیات مهم دروغ می‌گفت. او بر خلاف عقل سلیم، حملات را به روسیه نسبت داد، روسیه‌ای که  منافعی حیاتی از آن خطوط لوله داشت که برای تسهیل تجارت انرژی با اتحادیه اروپا سرمایه‌گذاری زیادی در آن انجام داده بود، و دست داشتن روسیه در انفجار نورد استریم با هیچ منطقی نمی‌خواند. 

به طور خلاصه، کسی که سعی می‌کند شما را به این باور برساند که روسیه نورد استریم را منفجر کرده است – و همیشه این افراد بوده‌اند – کسی است که می‌خواهد یک قورباغه‌ی رنگ‌کرده را به جای فولکس به شما بفروشد. مانند کمدینِ کی‌یف [زلنسکی] که با کمک امپرساری‌های غربی، مانند تیم اسنایدر و آن اپلبام، برای «دموکراسی» مدل اوکراینی،  «جامعه مدنی» مدل اوکراینی  و  «ارزش‌های غربی» مبارزه بزرگ کیهانی  را پیشنهاد می‌کند و جلو می‌برد.

اما، مانند دیگر دروغ‌های رژیم زلنسکی، سخن پودولیاک در مورد روس‌های بدِ کله‌گُنده که عمداً و صرفاً برای سرگرمی به هر دو پای خود شلیک می‌کنند، از این جهت خاص بود که حرفی تماما غیرمنطقی را حداقل در غرب و به ویژه در آلمان شایع کرد که عموم مردم باورش کردند.  دو چیز بعد از حمله نورد استریم با تمام پوچی‌اش پیش آمد: یکی اینکه مدتها طول کشید تا مقامات غربی رسماً به هر عاملی اشاره کنند. و دوم اینکه  سیاستمداران غربی، رسانه‌های جریان اصلی، و به اصطلاح کارشناسان، مدام داستان احمقانه و توهین‌آمیز درباره مقصر بودن روسیه را مطرح کردند.

از آنجا که بسیاری از آنها اکنون سعی می‌کنند ردپای خود را بپوشانند، پس بیایید دو مثال را یادآوری کنیم. در بهار ۲۰۲۳، سیمور هرش، نماد روزنامه‌نگاری تحقیقی آمریکایی، به واشنگتن به مثابه بمب‌افکن احتمالی نورد استریم اشاره کرد، در حالی که گزارش‌های دیگر حاکی از آن بود که – به نحوی – اوکراینی‌ها در آن دخالت داشته‌اند. با این حال، حتی در آن زمان، کارلو ماسالا، یک چهره‌ی آکادمیک از دانشگاه ارتش آلمان، تلاش می‌کرد تا دوباره با عوامفریبی این برداشت را تقویت کند که حتی وقتی به شواهد توجه می‌‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که انفجار کار مشترک امریکا و اوکراین بوده است، باز هم باید بدانیم که روس‌ها عامل اصلی‌اند. این آکادمیسین زیرک این طور استدلال کرد زیرا  می‌دانست تئوری‌های توطئه در رسانه‌های اصلی غربی بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرند.

به همین ترتیب، جانیس کلوگه، یک «کارشناس» منطقه‌ای در یک اندیشکده بزرگ برلین، در شبکه ایکس با بی‌اعتبار کردن غیرعمدی اما حیرت‌انگیز خود اعتراف کرد که ارزیابی اولیه و بی سرو ته او از متهم کردن روسیه درست است و تنها باید کمی دیگر همه صبر کنند تا شواهد کشف‌شده‌ی جدید علنی شود.  البته، واقعیت جالب این است که اطلاعاتی مبنی بر مقصر نبودن روسیه از همان روز اول در دسترس بود، و اطلاعات مشخصی در مورد ایالات متحده و اوکراین به عنوان مظنونانِ بسیار محتمل‌تر، کمی بعد به دست آمد.

شواهد تازه که کلوگه از آن می‌گوید  به منبعی معتبر -از نظر او – یعنی وال استریت ژورنال (wsj) و دادستان‌های آلمانی تکیه می‌کند. این ما را به این می‌رساند که چگونه و چرا حمله نورد استریم دوباره به صدر اخبار صعود کرده است. در نهایت، دادستان‌های آلمان حکم بازداشت صادر کردند – بله، درست خواندید: یک حکم – برای یک مظنون، یعنی یک غواص پست اوکراینی به نام ولودیمیر.

حکمی بیهوده. آنها احتمالا هرگز او را دستگیر نخواهند کرد، زیرا لهستان از مهاجمان محافظت کرده و به آنها کمک کرده است که فرار کنند. به هر حال، ورشو به حمایت خود، به معنای واقعی کلمه، از تروریسم علیه آلمان افتخار می‌کند، دونالد تاسک نخست‌وزیر لهستان در پیامی در شبکه ایکس به این کار افتخار می‌کند . در اصل، او قربانیان این انفجار، یعنی آلمانی‌ها را مقصر می‌داند و به آن‌ها می‌گوید که صدای خود را در نیاورند و حتی به خاطر حضور در محل حادثه عذرخواهی کنند. تبریک!… واضح است که روابط آلمان و لهستان دوباره شکوفا خواهد شد.

در همان زمان وال استریت ژورنال مقاله‌ای هیجان‌انگیز و باورناپذیر منتشر کرد  که در آن دو چیز توضیح داده می‌شد: یکی اینکه  کی‌یف   این کار را انجام داد. و دوم اینکه – چقدر راحت – واشنگتن مقصر نبود. در واقع، طبق این داستان تکان‌دهنده از درستی و صائب‌بودن آمریکا، می‌فهمیم که این سازمان سیا بود – که به این دلیل که هرگز از طرح‌های پنهانی، جنون‌آمیز و خشونت‌آمیز حمایت نمی‌کند یا اهل صحنه‌سازی نیست – در نهایت سعی کرد از پیشروی اوکراینی‌ها با یکی از نقشه‌های خودشان جلوگیری کند. و WSJ ما را قانع می‌کند که این یک  «داستان واقعی» است. این همان لحظه‌ای است که ممکن است با توجه به این همه خوبی و صداقت، صمیمانه اشک‌تان جاری شود.

بیایید آن را اینگونه بیان کنیم: آن مردی را که سعی داشت قورباغه رنگی را به شما بفروشد، به خاطر دارید؟ او اکنون اعتراف می‌کند که واقعاً صاحب آن نیست، اما یک پیشنهاد جدید دارد: او به زودی آن قورباغه را به ارث می‌برد و اگر این یکی را باور کنید، او آماده است تا در زمان مناقصه آن را به شما بفروشد. به عبارت دیگر، اکنون از ما دعوت شده است که به جای باور کردن به دروغی که آنقدر احمقانه بود که گوینده‌اش باید از شرم در زمین فرومی‌رفت،  به دروغی جدید باور بیاوریم که چند تکه ریز حقیقت در آن جاسازی  شده است. و با این حال، هنوز هم دروغ است.

بیایید نگاه دقیق‌تری بیندازیم. اولین چیزی که داستان WSJ را به شدت مشکوک می‌کند این است که مملو از جزئیات مناسب سیاسی است. خوانندگان متوجه می‌شوند که زلنسکی در ابتدا با این طرح موافق بود، اما پس از آن با آن مخالفت کرد، زیرا آمریکایی‌های قدیس به او گفتند که اینقدر شیطنت افراطی است. اما فرمانده کل وقت نیروهای اوکراین، والری زالوژنی – مردی که زلنسکی همیشه از او متنفر بود و به مقام یک دیپلمات ناکارآمد اوکراینی دیگر در لندن تنزل پیدا کرد – البته در تمام طول این حمله حضور داشت. یکی دیگر از افسران اوکراینی که به نام ذکر شده – یکی از معدود نفرات – در نوشته WSJ در حال حاضر در حال محاکمه است. اوه، او هیچ قربانی مهمی هم به شمار نمی‌رود و می‌توان راحت خرجش کرد . آیا لازم هست ادامه دهیم؟ این شبیه یک باد پاییزی برای برگ‌های زرد است که با دقت طراحی شده تا زلنسکی را در حال حاضر از توطئه‌گری معاف کند، و البته، ایالات متحده را و هر کس دیگری در غرب را که ممکن است به جد درگیر آن بوده باشد. در این میان یار غار ناتو، لهستان، را از یاد نبریم.

سپس خبر WSJ به سرعت توسط سایر رسانه‌های اصلی  و  دادستان آلمان مورد توجه و حمایت و بهره‌برداری قرار می‌گیرد و همه تلاش می‌کنند مطمئن شوند که در مسیر جنگ اطلاعاتی همگام عمل می‌کنند. به عنوان مثال، اشپیگل آلمان در مورد رساندن پیام تبلیغاتی درست – و غایت ابلهانه – صریح است. در واقع به خوانندگان هشدار می‌دهد که با نام بردن از یک مظنون اوکراینی، اکنون می‌توان از « کلیه‌ی گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی مشارکت روسیه و امریکا» در این حمله انفجاری صرف نظر کرد.

اصلاً آدم دیگر چه می‌تواند بگوید؟ اما بیایید تلاش کنیم چیزی بگوییم: اولاً، مشارکت روسیه برای هیچ ناظر منطقی و بی‌طرفی از اول معنا نداشت. شرم بر رسانه‌های خودسانسور‌کننده و جنگ‌افروز مانند اشپیگل که تا به حال توضیحی قانع‌کننده درباره آن انفجار نداده‌اند. دوم، وانمود کردن به اینکه مشکوک شدن به مسکو و واشنگتن به یک اندازه قابل قبول یا غیرقابل قبول بوده‌است، مضحک است. سوم، زیرا شک بردن به ایالات متحده در واقع همیشه به عنوان مظنون شماره یک از اول کاملا منطقی بوده است. و هنوز هم آن شک به قوت خود باقی است.

در اینجا نتیجه واقعی این سیرک جنگ اطلاعاتی سیاسی-رسانه‌ای ترکیبی است: بله، چه خوب است که بالاخره کسی رسماً تصدیق کرد که روسیه عامل انفجار نبوده، و عامل اصلی اوکراین بوده که به رغم تمام دروغگویی‌هایش از آغاز جنگ تاکنون از مصونیت سیاسی برخوردار بوده است. اما تلاش برای فروختن این حماقت جدید به ما که بنابراین کار ایالات متحده نبوده- «در واقع واشنگتن تلاش کرد این حمله را متوقف کند» – مگر چقدر مؤثر است؟ چه کسی باور می‌کند؟

با این همه، پرسش جالب‌تر این است که همه اینها به چه معناست و چرا در حال حاضر اتفاق می‌افتد. با توجه به پیامدها، حتی اگر برای استدلال، وانمود کنید که کل داستان WSJ/دادستان آلمان را باور دارید، آن وقت مواضع آلمان، اتحادیه اروپا و ناتو غیرقابل دفاع و بی‌اعتبار جلوه می‌کنند. همانطور که یک مقام آلمانی ناشناس خاطرنشان کرد، «حمله‌ای در این مقیاس دلیل کافی برای اجرای بند دفاع جمعی ناتو است، اما زیرساخت‌های حیاتی ما توسط کشوری منفجر شد- یعنی توسط اوکراین، نه روسیه – که ما از آن حمایت می‌کنیم: با محموله‌های انبوه سلاح و میلیاردها پول نقد.» یعنی سیاست برلین به قدری عوضی بوده که حالا به منزله‌ی خیانت تلقی می‌شود. به معنای واقعی کلمه آلمان با کشور اشتباهی جنگیده است. 

این بود که سازمان ناتو نتوانست از آلمان در برابر یک حمله گسترده دفاع کند و در عوض برای پاداش دادن به متجاوز، یعنی اوکراین، قدم پیش نهاد. چنین چیزی اگر در یک کشور عادی اتفاق می‌افتاد، دولت سقوط می‌کرد و مسئولین دولت فقط با سؤالاتی مانند «سرویس‌های اطلاعاتی و ارتش آلمان کجا بودند؟ کجا چرت می‌زدند؟ زیر یک صخره در ساحل بالتیک؟» مواجه نمی‌شدند.

و اوضاع برای اتحادیه اروپا و ناتو در کل بهتر به نظر نمی‌رسد. بسیاری از کسانی که از معروض ماندن به تبلیغات احمقانه خودداری می‌کنند، به این نتیجه می‌رسند که این سازمان‌ها، در اصل، توطئه‌گرانی هستند که به طور سیستماتیک علیه منافع کشورها و مردمی دست به عمل می‌زنند  که وانمود می‌کنند از آنها محافظت می‌کنند. در مورد ایالات متحده، چه چیزی برای گفتن باقی مانده است؟ البته همانطور که پرزیدنت بایدن آشکارا از قبل تهدید کرده بود، در این حمله دست داشت. بیان یک داستان احمقانه که اکنون همه با تکیه بر آن   کی‌یف و  تنها کی‌یف را مقصر می‌دانند، باعث می‌شود که این روایت احمقانه و  مغرضانه به نظر برسد.

این ما را به این سوال می‌رساند که چرا همه اینها اکنون اتفاق می‌افتد. «بیرحمی» اصطلاح کلیدی در اینجا است. بهترین توضیح در مورد زمان این افشاگری‌های جدید این است که آنها بخشی از  ‌پروژه‌ی قطع حمایت از  اوکراین هستند. چه راه بهتری برای شرح علتِ سیاستِ رها کردنِ حمایت از کی‌یف جز با تبدیل کردن آن به عاملی که به اقتصاد کلان غرب زیان رسانده است؟ البته این سیاست تا بیاید اجرا شود ممکن است کمی طول بکشد، اما به وضوح استارتش زده شده است. نه، تصادفی نیست که برلین به تازگی اعلام کرده است که حمایت نظامی خود از اوکراین را تا حد زیادی کاهش خواهد داد . مانند سایر قربانیان غرب[افغانستان، عراق، لیبی، سوریه…] حالا کی‌یف نیز  در شُرف آشنایی با قدردانی‌های مدل آمریکایی و غربی است، و راهی بسیار سخت پیشِ رو دارد.

منبع: https://tarikcyrilamar.substack.com/p/lies-damn-lies-and-quarter-truths

https://akhbar-rooz.com/?p=248350 لينک کوتاه

3.7 18 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x