سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

اسماعیل هنیه در اتاق فرمان نیروهای نیابتی کشته شد! چیزهایی که به خطر می‌افتند و نمی‌افتند! – بابک خطی

بدون شک تندروی کلید بحران در منطقه خاورمیانه است. بحرانی که گروه‌هایی چون جهاد اسلامی، حماس، حزب‌‌الله، حشدالشعبی، حوثی‌ها و حامیان منطقه‌ای آنها در تهران و دوحه از یک سو و گروه‌های افراطی و راستگرای اسرائیلی مثل دولت نتانیاهو در سوی دیگر  مصداق آن هستند و هر دوی آنها بسان بال‌هایی قدرتمند برای پرنده‌ی ناامنی و تشنج در منطقه، هرگونه چشم انداز برای توافق و صلح واقعی را طی دهه‌های اخیر تهدید و ناممکن کرده‌اند و تمام سنگرهای ممکن برای ایجاد چنین صلحی را -از کمپ دیوید گرفته تا اسلو- نابود کرده حتی به  نمادهای آن انور سادادات و اسحاق رابین نیز رحم نکرده‌اند.

بنابرین آسیب دیدن هر یک از این طرفین افراطی ماجرا و اینکه سر این مارها به سنگ نابودی یکدیگر بخورد فی‌نفسه نمی‌تواند به ضرر ثبات و صلح پایدار در منطقه باشد.

تنها چیر مسلم این است که هر کدام از طرفین به دنبال اهدافی برای خود هستند  که ایجاد ثبات و صلح در منطقه می‌تواند اولویت آن نباشد:

در تحولات اخیر و صحبت‌هایی که از مماشات محدود میان آمریکا و ایران مطرح است، طرف ایرانی در فضای پس از سانحه هلی کوپتر و پس از درک بحران مشروعیت یک‌دست سازی قوا، با روی خوش نشان دادن به اصلاح‌طلبان، به دنبال شبیه‌سازی رخدادهای پس از ۱۳۹۲ و اجرای سیاست نرمش قهرمانه ۲ است تا در فضای تضمین فعلی بقا، ضمن کمتر کردن هزینه‌های سرکوب مردم در فضای بین‌المللی، پروژه جانشینی مدنظر هسته قدرت را با کمترین چالش عملی کند. طرف آمریکایی نیز در این مساله بیش از هر خواسته‌ای به دنبال چیزی است که بتواند اسم یک توافق را روی آن بگذارد تا در سایه آن به تقویت موضع دمکراتها با محور کاملا هریس در فضای انتخاباتی آمریکا بپردازد که در برابر حریف قدر و غیر قابل پیش‌بینی‌ای چون ترامپ قرار دارند.

دولت تندروی کنونی اسرائیل نیز از زدن حماس خصوصا در قلب تهران طبعا به دنبال صلح نبوده، قطعا یکی از اهدافش به بهم زدن شکل گیری تعامل شکننده یاد شده بین ایران و آمریکا است.

با توجه به اینکه راه‌حل ایجاد صلح و ثبات دائمی در منطقه از میان قبول اصل زندگی مسالمت‌آمیز دو ملت در کنار هم می‌گذرد. (راه حلی که قائل به تشکیل دو دولت مستقل بوده با اجرای روح بیانیه ۱۸١ مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۹ یا حتی نسخه‌های تقلیل یافته آن در قراردادهای کمپ‌دیوید و اسلو قابل تحقق است) و طبعا کشورها، گروه‌ها و افرادی که حیات و بقای‌شان را به جنگ  بین دو ملت و پیروزی فقط یک طرف گره زده‌اند-چه حماس، چه جمهوری اسلامی و چه نتانیاهو و گروه‌های افراطی اسرائیلی- به طور ذاتی نمی‌توانند به دنبال چیزی به نام صلح و ثبات در منطقه باشند که تحقق آن با حیات‌شان در تضاد و تنافر است.

آمریکا نیز به جز هدف گفته شده، صلح مورد نظر خود در منطقه را بر اساس کلیات پیمان ابراهیم و در فضای پس از نتانیاهو و با احتمال زیاد پس از انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آمریکا دنبال می‌کند.

پس فعلا برای هیچ یک از بازیگران صحنه، خاورمیانه، صلح منطقه‌ای یا مردم ایران اولویتی ندارند که بهم خوردن تعادل موجود بابت کشته شدن هنیه -چنانکه برخی دلال‌های حامی جمهوری اسلامی با توسل به آن و پشت نقاب غصه خوردن برای صلح منطقه و مردم ایران به دنبال دلسوزی و  تقویت موضع جمهوری اسلامی هستند- بخواهد به آن آسیب بزند.

اتفاقا مردم خاورمیانه و از جمله ایران می‌توانند علی‌الحساب از به هلاکت رسیدن یکی از سرکردگان گروهی تروریستی و حذف یکی از موانع صلح و ثبات در منطقه خوشحال هم باشند، همان طور که روز حذف نتانیاهو از مناسبات قدرت اسراییل و جایگزین شدن او با میانه‌روها یا حذف هر عامل تندروی دیگری از معادلات صحنه در راستای هدف تحقق صلح و ثبات در منطقه نیز شادی‌بخش خواهد بود.

https://akhbar-rooz.com/?p=246981 لينک کوتاه

2.9 12 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
توجه!
توجه!
1 ماه قبل

مرحبا

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x