پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳

زن، یک انسان حقیقی و حقوقی – مرضیه شاه بزاز

این روزها طیف “چپ” گسترده تر شده و مفاهیم بیشتری را در بر می گیرد. یا اینکه به معنای سنتی خود دیگر به کار گرفته نمی شود و یا اینکه مثل هر پدیده ی دیگر، دارد مشتقات می آفریند و شاخ و برگ می زند.

چپهای متمایل به سوسیالیسم و معتقد به عدالت همه جانبه ی اقتصادی-اجتماعی که این روزها بیشتر به نقد گذشته و حال و راه حلِ تئوری می پردازند، باید پوست بیاندازند و وارد عمل بشوند. چگونگی نفوذ عملی در اجتماع، بسیار از گذشته آسانتر شده ولی برای گرفتن توجه و نفوذ، در جامعه ی شلوغِ هیاهوی بسیار و آشفته، باید که آلوده زدایی بکنند تا راه باز شود. باید سازماندهی را با ساختاری متفاوت از گذشته از سر بگیرند.  

چه آسان است که برای حل مشکلات جامعه ی کنونی ایران، همه چیز را به پس از سرنگونی واگذاشتن! من در گوشه ی عافیت خویش می توانم انقلابی ترین  برنامه ی دولتی را ارائه بدهم و با کبکبه، حزبی برای آزادی ملت شریف تشکیل بدهم با هزار و یک اصل، یکی از یکی درست تر و انقلابی تر، سپس چند ماهی تلاش کنم که از این و آن پول جمع کنم (بیشتر ناموفق) و آنگاه با انتخاب دبیر اول و دوم و سوم برای صد و پنجاه دلار خزانه دار و سکرتر تعیین بکنم و.. پس از دو سه سال بدون اینکه رسما منحلش کنم، بگذارم به خودی خود فراموش شود، عِرض خود برده و زحمت دیگران. 

غیبت چپ

آیا سنگ بزرگ برداشتن همیشه علامت نزدن است، فکر نکنم. اما چپها در پیشاهنگی و پیشبرد  اعتراضات حجاب چندان نقشی نداشتند. بی تعارف، برخی از چپها تا چند سال پیش، حجاب را مسئله ای درجه دو می پنداشتند که خواسته ای بود اما نه در سطر اول خواسته ها. حقوق زنان را بسی عمیق تر از پوشش زنان ارزیابی می کردند. درست، شاید حق پوشش اختیاری، خواسته ای بنیادی تر از حق طلاق یا حق واگذاری  سرپرستی فرزند پس از طلاق نباشد، اما حجاب، مشکل گسترده تری است، چرا که تمام زنان کشورمان با آن دست به گریبان هستند و بدتر از آن در تمام لحظات زندگیشان با آن در کشمکش اند، در کوچه و خیابان و مدرسه و محل کار و حتی در خانه. این مرا یاد مقاومت مصالح می اندازد، بار فرسایشی تا بار متمرکز و یکباره (کمی تغییرش دادم)، هر دو در نهایت از حد که بگذرند می شکنند یا برش و خمش ایجاد می کنند. حجاب طنابی است بر گردن زنان و دختران که همیشه آنها را در حالتی نیمه خفه معلق می دارد، فشارِ کنترلی دایم و پیوسته بر انسانی عاقل و در گوهره آزاد (در عمل نیمه آزاد)، کنترل و نظارتِ حکومتی ارتجاعی (گاه با همکاری سنت یا فردی که اکنون با پشتیبانی حکومتی تیغش برنده تر شده است)!

از فشار چند برابر بر زنان در رژیم جمهوری اسلامی، روزانه گفته می شود  و لازم نیست که باز در اینجا تکرار شود، تنها بی تعارف  همراهی سنتها و برخی از خانواده ها را بدان باید افزود، بخصوص در اقشار مذهبی و سنتی جامعه که گاه در فقر مالی نیز به سر می برند. رنج روزمره ی زنان، چون خوره نه تنها خود زنان بلکه سلامت خانواده را از درون میخورد  و پیامدهای فراوان آشکار و پنهانی دارد. پس نمی توان مبارزه با این رنج را به تعویق انداخت. هر لحظه در ایران روح زنی قربانی می شود. تصویر بسیار ساده است: انسانی است، تنها به دلیل جنسیت خود از حقوق انسانی و اجتماعی خود محروم شده و او را که باهوش تر و کارآمدتر از برادر یا شوهر یا پدر خود و یا مساوی با آنها می باشد، به بند کشیده اند، بگذریم از کنترل و نظارت و آزارِ قانون و حکومت و بازوهای حکومتی، لاتهای مرد یا خواهران لات. 

در عصر ماشین و بزودی هوش مصنوعی، مهمترین امتیاز طبیعی مردان که زور جسمانی آنها می باشد بی اعتبار می شود، آنگاه اگر هنوز مذهب و سنت برقرار باشند چی؟ ماده بر ایده پیروز می شود؟

زنان ایرانی در جهانی پر از تضاد زندگی می کنند، به ظاهر حق انتخاب نمایندگان سیاسی خود را دارند ولی در مورد پوشش و جسم خود، دیگران برای آنها تصمیم میگیرند، بیش از مردان تحصیلات دانشگاهی دارند، در تولید سهیم اند ولی نسبت به مردان، در رده های پایینتر نگه داشته میشوند و در ازای کار مساوی مزد کمتری می گیرند، نوزاد را در زهدان خود شکل می دهند و از شیره ی جان، او را رشد و پرورش می دهند، ولی در صورت جدایی از همسر، قانون بچه را به شوهر می سپارد، رنجی عاطفی که هرگز فراموش نمی شود.

اکنون بیایید و به موازات فعالیتهای سرنگونی، پیش از سرنگونی نهایی، با فشار مردمی و از پایین، سازماندهی کنید تا در حد امکان، بخشی از حقوق زنان را از حلقوم رژیم به در آریم. تمرکز اولیه روی حق طلاق و سرپرستی کودکان پس از طلاق و خواسته های بعدی البته حقوق مساوی در همه ی جنبه های زندگی و حداقل  حق تصمیم گیری در زندگی شخصی (حق واقعی انتخاب همسر، مزد مساوی برای کار یکسان، ممنوعیت صیغه، و الغای موافقت شوهر و پدر برای  هر کاری و  از جمله برای ترک کشور و هزار تا حقوق تبعیض آمیز دیگر، حضورِ بختک های همیشه  روی سینه نشسته ). چپ مبارز باید این واقعیت را که زن، انسانی کامل، حقیقی، و حقوقی است به  جامعه بیآموزاند، بباوراند و جا بیاندازد. بیاییم با تلاشهای ابتکاری و کارآمد نقش جنسیت را کمرنگ کنیم و جای آن را به شعور و کارآیی بدهیم. زن در ایران یک فرد کامل حقوقی نیست، فقط درصدی از یک هست. استانداردهای تساوی حقوقی در تثبیت و اجرای قانون اینست که در تمام کتاب قانون جنسیت شخص در نظر گرفته نشود. حقوق قانونی باید شامل تمام شهروندان هر کشوری باشند منهای جنسیت، منهای سن و تمایلات جنسی و دیگر تفاوتهایی که تنها در زمان مخصوص ما، به دلیل عقب ماندگی ذهنی و فرهنگی کنونی ما. تفاوت و یا خوب و بد تلقی می شوند. باید اضافه کرد که در مبارزه برای گرفتن حقوق زنان، همزمان با جنگیدن با حکومت جمهوری اسلامی، باید با مذهب و سنت و استانداردهای تثبیت شده در فرهنگ موجود نیز جنگید. 

آنچه این روزها می بینیم و امیدوار کننده است تصویری کلی از جامعه ی ایران نیست، زنان و دخترانی که رودرروی حکومت و سنت ایستاده اند و با فداکاری صدای زنان شده اند، درصد بسیار کمی از جمعیت زنان را تشکیل می دهند، بخش معترض و پیشآهنگ جمعیت! کِی باید زنان قشر سنتی و نا معترض را به فریاد در آرد؟ کی باید با کار پیوسته و نفوذ در این قشر، شبانه روز حقوق طبیعی سلب شده از آنان را یادآوری کند و فضای تسلیم را به آگاهی و اعتراض بکشاند؟ گفته شده بود که زنان مسائل عمیق تری نسبت به مسئله حجاب دارند، حال چپ باید با مبارزه ی عملی به جنگ با آن مشکلات برود، جامعه آماده ی نبرد است، غیبت چپ به چشم می خورد. 

اضافه بر این، چپ انقلابی نه تنها باید روزانه خود را بروز کند،  بلکه باید نسل جدیدی را تربیت کند تا تجربیات خود را به آنها منتقل بکند و تا نسل جوانتر این تجریبات را پاس داشته و رشد دهد. تنها چپ انقلابی می تواند، مبارزه برای گرفتن حقوق زنان را با دیگر مبارزات اقتصادی اجتماعی پیوند دهد و به ریشه براند. امیدوارا مرحله ی بعدی این مبارزه  گسترده و ریشه ای بشود و سازمان یافته. 

بیست و هفتم جولای ۲۰۲۴

divanpress .com

 مرضیه شاه بزاز

https://akhbar-rooz.com/?p=246703 لينک کوتاه

3.7 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الف باران
الف باران
1 ماه قبل

با تشکر از نویسنده مقاله …
تبعیض زن درجامعه ایران در یک، دو و یا چند نکته خلاصه نمی شود.”موجود زن” از لحظه ای که متولد می‌شود تا ھنگامیکه رخت ازجهان می بندد، باید در مورد بی اھمیت ترین مسئله روزمره گرفته تا مهم‌ترین چرخش ھا در زندگی خصوصی و اجتماعی اش از ” الگوی” اسلامی و شرعی اش که برایش بریده و دوخته اند ، پیروی نماید . 
زمامداران و سخن پردازان عمامه بسر رژیم ھنوز تاکید دارند که اسلام والاترین مقام را به زن بخشیده است. آخر در کدام کشور جهان ریاست جمهوری و رھبری کشوری این ھمه به ” الگوی”زن اھمیت میدھند و ھم و غمشان باشد “حجاب برتر”، پوشش اسلامی ، مقنعه ، چادر، مانتوی اسلامی ! گویا این مملکت ھیچ مسئله و مشکل دیگری ندارد و حجاب شده است مسئله کلیدی و سمبل فرمانروایی نظام اسلامی که کوچکترین انعطاف و نرمشی در رعایت آن ، می‌تواند پایه ھای این نظام قرون وسطایی را بلرزاند…ادامه دارد

مرضیه شاه بزاز
مرضیه شاه بزاز
1 ماه قبل
پاسخ به  الف باران

درست است دوست عزیز، توجه و دلمشغولی این رژیم نسبت به مردم، آزار زنان است و دخالت در زندگی خصوصی همه همراه با سرکوب، بخصوص زنان. البته یک کریدیت به آنها باید داد که جدیدا در تساوی حقوق زن و مرد یک قدم برداشته اند و آن بیشتر اعدام کردن زنان است تا که از مردان عقب نیفتند. با سپاس از توجه تان به این مقاله!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x