خانم ماهباز همهساله در ۵ مرداد بهبهانهی اعدام همسرشان شاپور اسکندری سخنی ناراست و نادقیق را رسانهای و منتشر میکنند. (امسال نیز)
دو سال پیش ایشان در متنی با عنوان «به یاد همه کسانی که در کشتار جمعی تابستان ۱۳۶۷ در زندان ها جان باختند» اعدام همسرشان شاپور اسکندری از منسوبین به سازمان (اکثریت) در شامگاه ۵ مرداد مکرر کرد و البته با گشادهدستی ادعایشان با زایش و افزایشی شگرف ری کرد و مدعی که: «به یاد هشتاد تن از چپهایی که در شب ۵ مرداد اعدام شدند.[…]امروز ۵ مرداد، روزی ست که جان صدها چپ، از جمله همسر من شاپور اسکندری را در اوین ستاندند»
خانم ماهباز در جایگاه شاهد با کودکماندهگیی تخیلگونه و اوهام، روایتی ناراست ارائه میدهند. و بیش از هرچیز اصل شهادت فردی را زیر میگیرند.
این سخن که اولین سری زندانیان اعدامشده چپ بودهاند نادفیق و ناراست است!
شاید کسانی بگویند حالا چه فرقی هست بین ۵ مرداد یا ۵ شهریور
آیتالله منتظری در خاطراتشان یادآور شدند حکم کشتار از جانب خمینی ششم مرداد صادر شده!
مرادم از انتشار این مختصر مچگیری نیست. بهجان تمام بچهخاورانیها و تمام اعدامشدهگان که برایم هنوز جان دارند و سوگند تمام سالهایم شده، این مختصر پرداخت بدهی به تاریخ است. تاریخی که هرکس بر مبنای تمایل و اوهام و خیالپردازیهایش آن را شقه میکند
خانم ماهباز میتوانید از آن ۸۰ تن چپ اعدامشده در پنجم مرداد تنها ۸ تن را نام برید؟
زندهماندهگان چپ اوینی بر اعدام چپها در شهریور صحه گذاشتهاند. شما شهادت ایشان را هم زیر میگیرید!
تاریخ اعدام چپهایی چون رهبریی جریانهای سیاسی از جمله رهبریی حزب توده و نیز زندهنامانی چون هبت معینی، کاظم خوشابی، کامبیز گلچوبیان، ستار کیانی، حسین صدرایی، رضا عصمتی، رحمتالله فتحی و …. شهریورماه بوده.
به چه دلیل باید همسر شما زندهیاد شاپور اسکندری با حکم نهچندان بالا و موقعیت نهچندان ویژه ۵ مرداد پیش از گرفتن حکم از خمینی و پیش از اعدام مجاهدین اعدام شده باشد. حکم اولیهی خمینی بر «منافق»کشی استوار بوده!
شما همچنین در کتاب خاطراتتان مرقوم داشتهاید: «یازده شب بود ساعت سکوت اجباری زندانیان. در راهرو بند عمومی در آموزشگاه اوین بودیم .برخی آماده خواب در رختخوابشان .من در راهروی بند مشغول خواندن روزنامه بودم صدای شعار پاسداران با مارشی غریب سکوت شب را درید. بندیان هریک در جایشان نیم خیز شدند. پریده رنگ به دیوار تکیه دادند. تک تیرها و سپس رگبار»
خانم ماهباز یکی از ویژهگیهای همهکشیی ۶۷ سریت بوده. هم از اینرو شیوهی اعدام دارزدن بوده نه تیرباران. رگبار و گلوله که خبررسان بوده و در تضاد با سریت!
نمیخواهد به من بگویید
برای مخاطبتان شعور قائل شوید
در برنامهی بعدیی ماهانهی تلویزیونیام (جمعهی آینده) این موضوع بهقدر دانستههایم واکاوی خواهم کرد.
خب، آقای اصلانی عزیز، همونطور که گفته اید به دلیل سریت این پروژه نسل کشی، مدارک کم است و روایت ها مختلف. حالا بعضی از این روایت ها مدلل تر هستند از جمله روایت شما و بعضی روایت ها هم بیشتر احساساتی از جمله روایت این خانوم. در اصل نسل کشی حکومت اسلامی که تفاوتی بوجود نمی آورد. من نه علاقه شخصی به نوشته های این خانوم دارم و نه دل خوشی از اکثریت، اما نگران این هستم که در برنامه جمعه بعدی تان یکبار دیگه نوک حمله تان را متوجه گروهی از قربانیان رژیم کنید. امیدوارم آنقدر بزرگواری داشته باشید که اگر این همه روایت مخدوش از کشتار ۶۷ وجود دارد نه به خاطر سوً نیت این خانوم بلکه پنهان کردن حقیقت توسط رژیم بدانید. من همیشه برنامه های شما در میهن تی وی را دنبال می کنم و به خاطر خدمات شما برای روایت آن ایام و انعکاس صدای خانواده اعدام شدگان شدن تا آخر عمرم سپاس گزارتان هستم اما این هراس را هم دارم که هیچ کس از زیر تیغ شما وسعید بهبهانی قسر در نرود.
میدونی برادرجان، گاهی باید از کنار بعضی مطالب گذشت.