دریافت خدمات درمانی حقی ابتدایی و پایهای برای همهی زندانیان در تمام دنیا است و عدم پایبندی به این موارد بدیهی از سوی هر فرد یا نهادی غیرقابل پذیرش است.
بر همین اساس رفتار سخیف “امیرحسین حقیر” پزشک بیمارستان قائم مشهد با خانم “فرزانه قره حسنلو” که بعد از جنبش زن زندگی آزادی همراه همسرش در دادگاهی ناعادلانه به زندان محکوم شده اند، زنگ خطری بلند برای تمام جامعه، خصوصا جامعه پزشکی است.
چرا که این فرد در لباس یک پزشک، پس از آگاهی از هویت بیمارخود، نه تنها از درمان او سرباز زده که او و همسرش را قاتل خطاب کرده، مورد هتک حرمت و فحاشی قرار داده است.
بر اساس گفته های وکیل قره حسنلو، ماموران امنیتی با توجه به نوبت قبلی که از زندان هماهنگ شده بود، فرزانه قرهحسنلو را در بیمارستان قائم نزد یک متخصص جراحی ستون فقرات میبرند: «او تحتالحفظ ماموران زندان به اتاق امیرحسن حقیر، پزشک متخصص بیمارستان مراجعه کرد. پس از آنکه دکتر حقیر نام فرزانه قرهحسنلو را روی برگه دید، رو به این زندانی سیاسی کرد و با پرخاش و فریاد او و همسرش حمید قرهحسنلو را قاتل خطاب کرد و به آنها تهمت و افترا زد.»
به گفته محسن بیات، این پزشک حکومتی در ادامه پرخاشهایش به سمت فرزانه قرهحسنلو حمله کرده و از منشیاش پرسیده چرا این زندانی سیاسی را به اتاقش راه داده و در حضور ماموران زندان اعلام کرده که حاضر به معاینه قرهحسنلو نیست.»
اتفاقی که برای اولین بار هم نبوده و به شدت نگران کننده است، چرا که نشان میدهد در ساختار بهداشت و درمان کشور فردی که از حداقلهای صلاحیت حرفهای به عنوان عضوی از کادر درمان محروم است، در نقش یک پزشک کار میکند و سلامت و درمان افرادجامعه را تحت خطر جدی قرار میدهد. خصوصا اینکه نمیدانیم چند نفر دیگر شبیه به این فرد در ساختار بیسامان بهداشت و درمان کشور امکان رشد یافتهاند.
این اتفاق در حالی رخ داده است که کادر درمان به درمان همه بیماران خود حتی اگر شرایط جنگی حکمفرما و فرد بیمار از جبهه دشمن باشد، متعهد هستند و در پروتوکلهای اخلاق پزشکی ضمن تاکید بر اصول حقوق بشری به عنوان الفبای طبابت، به همهی پزشکان اکیدا توصیه شده است اجازه ندھند که ملاحظات سنی، بیماری، ناتوانی، دین، قومیّت، جنس، ملیت، وابستگی ھای سیاسی، نژاد، تمایلات جنسی، جایگاه اجتماعی و… در انجام وظیفه آنها نسبت به بیماران مداخله نماید.” (بیانیه ژنو)
این امر از چنان اهمیتی برخوردار است که انجمن جهانی پزشکی خاطرنشان نموده است که “حتی اگر پزشکان در انتخاب بیماران، از اصل احترام و برابری انسانھا تخطی نکرده باشند، باز هم ممکن است که در طرز برخورد با بیماران و نوع درمان آنان مرتکب تبعیض گردند” و به همین جهت باید مراقب ریزترین کنشهای خود در این زمینه باشند.
بنابراین لغو مجوز طبابت این فرد و تعلیق او از موقعیتی که دارد اقدامی اولیه و ضروری است که اخذ آن از سوی سازمان مرکزی نظام پزشکی در پیگیری این اتفاق تلخ و برای پیشگیری از تکرار آن ضروری به نظر میرسد. برخوردی که باعث خواهد شد افراد دیگری که احتمالا چنین تکانههای خطرناکی در ذهن خود دارند نیز از سر ترس و اجبار هم که شده، به مراجعه برای درمان روانپزشکی و دریافت کمک حرفهای مجبور گردند.
هرچند بررسی این اتفاق و حضور دیر یا زود این فرد در یک دادگاه صالحه نیز قطعا رخ خواهد داد.
چرا که به خرج دادن این حجم رفتار ضدبشری از جانب یک پزشک آن هم در قبال یک زندانی بیپناه بعید است که فقط از یک اختلال روانپزشکی نشات گرفته باشد و به نظر میرسد درجات بالایی از میل به آسیب زدن و احساسات غلیظ ضدانسانی نیز برای سرزدن چنین رفتاری لازم باشد و اطلاق تمام ماجرا به یک بیماری روانپزشکی تقلیل مساله به یک پاتولوژی پزشکی است.
نکته قابل توجه دیگر در این ماجرا این است که این اتفاق به دلیل پیگیری وکیل خانم قرهحسنلو امکان نشر پیدا نموده است و میتواند دورنمایی نگران کننده از وجود تعداد بیشتری از رفتارهای غیرانسانی مشابه را نشان دهد که در بیمارستانها یا محیط زندانها در قبال زندانیان انجام میشود، اما اخبار آن به دلیل نداشتن صدا و تریبونی برای انعکاس برای همیشه مسکوت میماند و شانس اطلاعرسانی پیدا نمیکند و این یعنی آحاد جامعه باید در این مورد با حساسیت بیشتری پیگیر مسائل باشند.
نهایتا اینکه بیش از تمام آحاد جامعه، به خرج دادن حساسیت از سوی جامعه پزشکی و ورود آنان به این رخداد تلخ لازم و حیاتی است تا هم جلوی رخ دادن اتفاقات غیرانسانی این چنینی در آینده گرفته شود و هم از شرافت جامعه پزشکی در مورد اجرای وظایفی که در مورد درمان انسانها بدان متعهد شده و قسم خوردهاند، صیانت گردد.
حیوان در هر لباسی هست