اینجانبان حافظ فروحی و منوچهر فلاح که هر کدام به ترتیب ۱۹ ماه و ۱۴ ماه بلاتکلیف در زندان لاکان رشت اسیر بند بی قانونی و بیعدالتی شدهایم، پس از گذشت ماهها نه وثیقهی ما را میپذیرند و نه تکلیف پرونده را روشن میکنند. ما در طول این مدت با افراد مسئولی که به بند آمدهاند صحبت کردیم و نامه نگاریهای قانونی را انجام دادهایم اما در برابر این حجم از قانون شکنی و بی عدالتی در حق خود، چارهای جز اعتصاب غذا نداریم. گرچه این اعتصاب، ضربهی دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراضمان، هیچ راه دیگری برایمان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بی عدالتی و بیداد معترض شویم.
مسئولین ارشد کشور در رسانهی ملی، مشخصاً بیان میکنند که متهمین را در زندان بلاتکلیف نگذارید ولی مجریان مکرراً بر خلاف این اصل و بر خلاف قانون عمل میکنند. در رسانه تماماً صحبت از عدالت و حقوق انسانی است، اما این ادعاها با آن چیزی که ما لمس میکنیم،کاملاً تفاوت دارد آیا ما حق اعتراض داریم یا به طور کلی بیان واقعیتها بعد از این همه بازیچه شدن نیز تخلف و جرم محسوب میگردد؟ ظاهراً کسی برای روح و جان انسانی اهمیت چندانی قائل نیست و ما در سرزمین خود طعم غربت را میچشیم؛ از همین رو به ناچار، از روز دوشنبه مورخه ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا میزنیم. به امید تحقق پدیدهی ناشناخته اما نام آشنایی به اسم آزادی برای تمام انسانهای اسیر دربند ظلم و با آرزوی دلشادی برای تمام ایران…
حافظ فروحی
منوچهر فلاح
۴۳۱ر۴ر۱۴۰۳
زندان لاکان رشت