در کشوری که نقطه، ویرگول و حتی حروف ربط مذاکرات خارجی و ریزترین موارد امور داخلی با نظر هسته قدرت تنظیم، تصمیمگیری و اعمال میشود، نمیتوان باور کرد گروهی به طور خودسر و ناگهان از بته به عمل آمده، صاحب قدرت فائقه و میاندار تندروی در کشور شده باشند
میرباقری، نامی است که طی یک ماه اخیر به صورت پرتکراری به استخدام رسانههای مختلف درآمده با تیراژ بالا در فضای مطبوعاتی استفاده میگردد.
سیلی از اخبار و اطلاعات سرّی! با منشا جلسات مخفی امنیتی و گعدههای دوستانه وصل به هسته قدرت که ناگهان به فاش گویی افتادهاند تا از فرقهی پایداری غولی مستقل از جمهوری اسلامی بسازند و سطح تندروی گریبانگیر کشور را به امثال جلیلی، میرباقری و پایداریچیها تقلیل دهند.
شاید سوال شود مگر میرباقری و دار و دستهاش خطرناک نیستند؟
جواب این است که بله! قطعا افراط گرایی و مجریانی چون جلیلی و میرباقری که در افراطگرایی با طالبان به رقابتی پایاپای مشغول هستند، خطرناک اند، اما خطرناکتر از آنها، فراموش کردن نقش هستهی قدرت در این مورد است که این نیروها را در دامن خود پرورش و برای پیش بردن منویات و محکم کردن پایههای قدرتش به آنها با انواع رانتها میدان عمل داده، در ساختار مدیریتی کشور مصدر مهمترین امور مینماید.
بنابراین امثال میرباقری از تخم مرغ شانسی بیرون نیامده محصول دیروز و امروز نبوده، فرزند مانوس و دست پرورده مالوف نظام برای اجرای پروژههای آن هستند. چنانکه مصباح یزدی و همین میرباقری به عنوان نوچهی خرده پای او سالها است که با تئوریزه کردن ولایت مطلقهی فقیه و سست کردن پایههای جمهوریت نصفه و نیمه کنونی، در حال خدمترسانی به هسته سخت قدرت میباشند.
پاسخ به سوالات زیر نیز میتواند در مورد رابطه نظام و فرقه پایداری کمک کننده باشد:
-آقای جلیلی به اشاره چه کسی یا چه هستهای سالها بر پست مهم شورایعالی امنیت ملی وقت تکیه زده، عملا مذاکرات هستهای را با هدف کش دادن حداکثری آن به پیش میبرد و نهایتا کار کشور را به تحریمهای شورای امنیت کشانید؟!
-پس از به ثمر رسیدن برجام و گذشتن خطر تهدید بقاء از بیخ گوش نظام، جلیلی و دار و دستهاش با اجازه چه کسی یا چه نهادی وارد میدان شدند تا دولت را زیر فشار بگذارند؟
-آیا ایجاد دولت سایهای که عملا طی سه سال گذشته دولت ظاهری را اداره میکرد، جز به اجازه و ارادهی هسته قدرت ممکن بود؟!
بنابراین در کشوری که نقطه، ویرگول و حتی حروف ربط مذاکرات خارجی و ریزترین موارد امور داخلی با نظر هسته قدرت تنظیم، تصمیمگیری و اعمال میشود، نمیتوان باور کرد گروهی به طور خودسر و ناگهان از بته به عمل آمده، صاحب قدرت فائقه و میاندار تندروی در کشور شده باشند.
اما این روزها جوری از میرباقری، جلیلی و فرقه پایدای صحبت میشود که انگار آنان به عنوانی نیروهایی مستقل از نظام هستند و آمدهاند تا با تندروی و وحشیگری سیاسی، آن نظام دمکراتیک و آزادی که بیت با پیشوایی آیتالله خامنهای در حال اجرای آن هست را به چالش بکشند و نتایج سالها تجربه دمکراسی مردمی را، که رهبر و هسته قدرت موجد آن بودهاند، به تاراج ببرند!!
کمپینی هم که اخیرا بر علیه جلیلی و میرباقری به راه افتاده نیز در خدمت این هدف است تا انگشت اتهام تندروی و عوارض به جامانده از دههها تحریم، نابسامانی اقتصادی و انسداد سیاسی ناشی از این تندرویها به جای هسته قدرت، بیت و خامنهای متوجه جلیلی، میرباقری و فرقه پایداری گردد.
هدف مهم دیگر برجسته کردن وجه طالبانی میرباقری و فرقه پایداری این است که مجتبی یا هر گزینهای که برای جانشینی مد نظر هسته قدرت است در مقام مقایسه با این فرد و گروه، طناز و دمکرات مسلک نشان داده شود، در حالی در واقعیت همگی آنها ماهیتی یکسان و اتفاقا رابطه رئیس و مرئوسی دارند.
کارکرد دیگر این تقلیل، ویژه اصلاحطلبان صاحب دولت کنونی است تا انتظارات از دولت را به صفر برسانند و از همین حالا تقصیر تمام ناتوانیها و بدعملکردنهای آینده را به گردن این گروه تندرو بیندازد.
هرچند هیچکدام از اینها باعث انکار واقعیت نمیشود؛ اینکه ریشهی جریانهای تندرویی مثل پایداری، نه جلیلی و میرباقری و نه حتی مصباح یزدی که خود بیت و شخص رهبر هستند که برای تثبیت قدرت خود و سفت کردن پایههای ولایت مطلقه، گروههای اینچنینی را ایجاد نموده، به آن پر و بال میدهند و روزی هم که تاریخ انقضاء آنان برسد به اشارهای از صحنه خارج شده یا به پشت صحنه هدایت -ضمن تداوم بازماندن شیر رانت اقتصادی برای آنها-میشوند تا با سپر بلاهای جدید و تازه نفس جایگزین گردند.
همانطور که در مقاله نوشته شده اینها عامل ومزدور قدرت حاکمه یعنی خامنه ای هستند.با توجه به اینکه بنده روحانی بودم والان منتقد ادیان هستم.خامنه ای و انصارش را دین دار نمیدانم بلکه پشت دین سنگر گرفته اند برای بقاء و سرکوب مردم در مسئله حجاب بوضوح دیدگاه بنده عیان است هر وقت احتیاج باشد بی حجاب می اورند.و هر زمان احتیاج باشد همان پرستو چادر وچاق چور می پوشد.کاری که امثال با فرستادن پرستو در یکی ازشهرهای مذهبی انجام دادند.تامردم را مقابل هم قرار دهند.درپایان میرباقری وجلیلی از شانسی در نیامده اند.سیاستهای بیت است برای ترساندن عده قلیلی که با حکومت مانده اندو گرنه بقول پروین اعتصامی عزیز. این گرگ سالهاست با گله اشناست
انچه مصیبت سر مردم می اید از طرف شاه خامنهای است. بنا بود رهبر در مقابل قانون ومردم پاسخگو باشد
این نیروها برخاسته از نگرشی مذهبی هستند که می توان گفت: علاوه بر
وابستگان اعتقادی گروه های خاص مزدور در این نیروها فعال هستند.
اینها می دانند در کشوری مانند ایران، شانس تسلط را ندارند؛ چون ضد نگرش خودشان را دورن همان مذهبی که نگرش خودشان را با توجه به مبانی آن برای خود تعریف کردند وجود دارد.
بدین دلیل اینها پذیرفته اند برای بقای خودشان در خدمت قدرت حاکم باشند و زندگی انگلیشان را به پیش ببرند.
اما در یک جامعه مانند ایران وقتی استبدادی حاکم شود این ها بقای خودشان را تضمین شده می دانند پس
حذف یا به حاشیه رفتن اینها در خدمت رشد روحیه ازادی خواهی و دمکراسی خواهی است؛
چون با نبود اینها در کنار هسته قدرت، آنهم هسته قدرت با روحیه استبدادی، هزینه مبارزات ازادی خواهانه و دمکراسی خواهانه برای مبارزین کم می شود
حذف اینها و موضوع این موجودات خطرناک را نباید به اصلاح طلبی حکومتی ربط دهیم
و با این ترفند آنها را به حاشیه ببریم
پس از شامورتی بازی های انتخابات و مهندسی “رهبری” دو نفر با رای نسبتا مساوی از جعبه سیاه بیرون آمده اند که با واقعیت های جامعه سازگار نیستند!
هدف
۱.دولت ائتلافی از هردو
۲.دولت نسبا مستقل پزشکیان و دولت موازی مستقل سایه با شبه رهبر “میر باقری”
اولی نشان از ادامه راه بن بست قبلی است و دومی نشان از شدت گرفتن اختلافات درونی است که جایگاه ” رهبری فعلی” را ثبات دهد.
در هر حال احتیاج به نیرویی قوی و متشکل از مردم راه سوم است که بتواند جانشین شود گه شرایط برایش مهیا است.
اینها ادامه جناح مذهبی حزب زحمت کشان هستند که برای مبارزه با چپ از اواخر دهه بیست بوجود آمدند در زمان مصدق ابتدا در جبهه ملی بودند و نوک اصلی مبارزه بطرف چپ بود و با مصدق هم کارد و پنیر بودند و دیدیم در ۲۸ مرداد کدام طرف ایستادند و بالاخره نوچه آنها سر از سازمان سیا در آورد بعد از انقلاب بخشی از بدنه خط امامی ها بسمت اصلاحاتی ها رفتند و بخشی نیز بتدریج زیر علم اینها رفتند که هم اکنون بنام عدالتخواه شناخته میشن و بخشی از جپ متلاشی شده ضدامپریالیست با اینها هستندولی ادامه زد و بندعدالتخواهان با اینها و آنها معلوم نیست و در حالیکه بدنه این گروه ضد چپ تمام عیار نیست نمیداند در چه دامی است ولی هدف این گروه منهدم کردن حضورچپ و ملی گرایی مذهبی وغیر مذهبی است آنهادر عین کنترل توسط سیستم کنترل کننده چپ وملی گرایی مذهبی و غیر مذهبی و ایجاد تعادل در سیستم هستندبعید است این گروه شکننده بتواند از کنترل حکومت خارج وخروج کننند بدنه آنها درزمان وقوع احتمالی ضذ منافع ملی به ملی گرایی مذهبی میل میکنند.
در برپایی سلطنت صفوی از شاه اسماعیل تا شاه سلطان حسین اگر بنگریم، همه صفوی بودند، برآمده قزلباشان ولی از زمان طهماسب اول قزلباشان سهم خواهی بیشتری داشتند که کم شدن اهمیت مرشد اعلی و تمرّد و شورش از تبعات آن بود.کم کردن از نفوذ قزلباشان و وارد کردن امرای تاجیک در قدرت سیاستی بود که از زمان طهماسب دنبال شد ودر زمان شاه عباس شدّت گرفت.عرصه سیاست ایران همیشه از این کشمکشها و اختلافات آکنده بود.نقش حاکم در این بند بازی به بقای حکومت یاری می رساند.این ها از تخم مرغ شانسی در نیامدند از قبل از انقلاب ۵۷ بودند و نقش قزلباشان را داشتند.