سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

تغییر سیاست یا شگردی دیگر؟ – بهزاد کریمی

ورود به موضوع از چه زاویه‌ای؟

در شناخت وضعیتِ رونما در رئیس جمهور جدید، کلید ورود به موضوع نه شخصیت پزشکیان و آنچه که وی در سر دارد، بلکه فهم تاکتیک و قصد و نقشه‌ای است که «رهبر» پرورده است. به دیگر سخن، مهم این نیست که پزشکیان چه می‌خواهد بکند مهم اینست که او زیر سیطره‌ی ولایت متبوع چه می‌تواند بکند. ملاک، همانا این دومی است وقتی که خود پزشکیان معتمد خامنه‌ای، نه فقط ولی فقیه را «فصل الخطاب» و محور حکومت می‌خواند، بلکه زیر این بیان که مجری خوب سیاست‌های کلان منحصر به «آقا» خواهد بود، مهر تایید بر «تدارکات‌چی» بودن‌ رئیس جمهور می‌کوبد.

در واقع سئوال اینکه رئیس جمهور جدید چه می‌تواند بکند، خود مقدمه‌ی است در طرح پرسش اصلی که قرار است چه بکند؟ این پرسش گرهی که، بنا به آن اصلاً و اصولاً چرا خامنه‌ای به روآمدن تیپی چون پزشکیان میدان داد و به وی در مقام ریاست چه اندازه میدان مانوور خواهد داد؟ بنابراین سئوال را باید وارونه عنوان نمود تا به مقصد رسید: رئیس جمهور چه نباید بکند و در چه چیزی چهره کند که با تغییر رفتار جدید «رهبر» بخواند؟ شرط تبیین وضعیت جدید، دیدن خامنه‌ای در آئینه‌ی پزشکیان نیست، برعکس علت برگماری این شخص تازه را در تمهیدات خامنه‌ای باید جست.  

این واقعیت دارد که خامنه‎‌ای خلاف چند «انتخابات» گذشته، در مهندسی این یکی، از سفتی کمربند کاست و اجازه رقابت انتخاباتی به فردی از طیف «اعتدال» و «اصلاح» داد که در منش و روش، تفاوت جدی با کسی چون قالیباف دارد و نیز متضاد جلیلی‌ است. سئوال حتی نحوه مهندسی نیست که فقط خواجه حافظ ندانست چرا از سرشناس‌های شناسا به زاویه داشتن با سیاست‌های «رهبر»، فقط  هم او که چندان شناخته نبود؟ نیز چرا چینشی چنین زمینه‌ساز برای رقابت خودی‌ها در تقویت موقعیت حریف؟ سئوال اصلی نه اینها، که چرایی تصمیم ولایت است و راز نهفته در پشت این.

تغییر رفتار ناظر بر تغییر سیاست؟!

یک نظر بر آنست که خامنه‌ای در هراس از انباشت معضلات، چاره را در تغییر رفتار بمعنی تعویض سیاست دید. استدلالش هم اینکه: سیلی خوردن خامنه‌ای در دو «انتخابات» حداقلی اسفند ماه گذشته که نشان از انزوای حداکثری نظام داشت و نیز تشدید بحران‌های داخلی و خارجی، باعث شده او با دریافت وخامت وضع، به تاکتیک تعدیل حکمرانی روآورد. بنا به این نظر او اصلاً پیش از مرگ رئیسی در پی لحظه‌ی مساعد بود تا از مشی «خالص سازی» منجر به افتضاحات مکرر فاصله بگیرد که سانحه‌ی بالگرد رخ داد و او هم آن را در هوا قاپید. همانی که طبق تئوری توطئه، تعمدی بود!

بنا به این ارزیابی، خامنه‌ای عقب نشسته و با تغییر مشی پیشین، به سیاست «توافق از بالا» رسیده است! منتهی اینبار نه با دمیدن بر شیپور «نرمش قهرمانانه»، بلکه با ظاهر اقتدار و تایید روش‌های تاکنونی و تاکید بر اینکه چیزی عوض نشده و سیاست‌ها همانی است که «شهید رئیسی» اجرا می‌کرد. در این تفسیر، البته هم کسانی هستند که پزشکیان را از اول نظر کرده‌ی اصلح «رهبر» می‌دانند و هم آنانی که می‌گویند خامنه‌ای فقط میدان داد و بقیه را به کارکرد مشارکتی جامعه سپرد. در این اختلاف برداشت، مهم اما اشتراک نظر است سر داعیه‌ی «عقب نشینی» ولی فقیهِ «خالص ساز».

این تبیین از صحنه، البته هر رای دهنده به پزشکیان را در برنمی‌گیرد. چرا که انگیزه‌ی رای به پزشکیان بسیار متنوع بود. طیفی مرکب از آنانی که بخاطر رای نیاوردن قالیباف و جلیلی، طرف پزشکیان را گرفتند تا رای دادن‌هایی از موضع اتنیکی. نیز طیفی از کسانی که تراشیدن رئیس جمهوری از نظر خودشان گویا متعارض در برابر «رهبر» را به از هیچ ‌دانستند تا آنانی که، پزشکیان را فرصتی برای اصلاحات می‌خواهند. تبیین ناظر بر «تغییر رفتار» خامنه‌ای با درونمایه‌ی تغییر سیاست، تعلق به اصلاح طلبان متوهم اعم از دینی‌‌ها و سکولارهای آن دارد‌!

تصوری بس باطل!

تصور تغییر سیاست خامنه‌ای، خیالی است بکلی مردود. هیچ تغییری در راهبرد حاکم بر جمهوری چه در جهتگیری‌های سیاست خارجی و چه در بافتار قدرت و ثروت رخ نداده است. نه اتخاذ مشی «نگاه به شرق» در سیاست خارجی و تولید عمق استراتژیک «هلال شیعی» حاصل بیکباره خواب نماشدن «آقا» بوده و نه اقتصاد دوخزانه‌ای و مطلق العنانی ولایت و تولید طبقه‌ی رانتی سپاهی و غیر سپاهی جاگرفته در قدرت سیاسی جنبه‌ی تصادفی داشته است تا خامنه‌ای بخواهد و بتواند به تعویض آنها برآید. این تبیین، نه تحلیل واقع بینانه‌ی صحنه، بلکه آرزو و تعبیر خواب خوش است.

این تبیین که گویا «آقا» متوجه خطاهای ارتکابی شده و شرایط برای به راه آورن او مهیاست، فقط هم ناشی از عدم شناخت حداقلی مبتنی بر تحلیل اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی و یا نبود درک درست از روبنای ولایی آن نیست، بلکه متاثر از خودتطبیقی با سیستم است؛ لذا نه به راه آوردن ولی فقیه قدرت‌مدار که راه آمدن با او. الزام این نیز، پائین آوردن سقف جمهوری‌خواهی تا جایی که فاصله‌ا‌ی با کف ولایت نداشته باشد! این «توافق از بالا» نه چیزی از جنس ولو نامرغوب «فشار از پائین و چانه زنی در بالا» بلکه وفق دادن خود با بالاست و پزشکیان، نماد این سترونی!

این تبیین در مقام عمل، ترمیم شکاف میان جامعه و جمهوری اسلامی را به بهای اتلاف و انحراف  پتانسیل مبارزاتی جامعه در پیش گرفته و منجر به تجدید قوای نظام است. این تبیین، تعویض ریل مبارزه با نظام در سمت توافق از بالا با نظام و در واقع تمکین به بالا را پی می‌گیرد. مصادره‌ی جنبش‌های منجر به هراس نظام و هزینه کردن دستاوردهای «زن – زندگی – آزادی‌» به سود سهم‌خواهی محقر. راهبرد مبارزه – عقب نشاندن – امتیاز گرفتن که قانونمند هر مبارزه‌ی مسالمت آمیزی است اعتبار خود را دارد، مشکل اما فروش گنجشک رنگ کرده جای قناری به خلایق است!

خرید زمان!

نظر دیگر اما از منظر دینامیسم جامعه به «تغییر رفتار» خامنه‌ای می‌نگرد، بی آنکه از آن تغییر سیاست نتیجه بگیرد. حکومت را از منظر «رای من کو؟» سبز ۸۸، طغیان مردمی دی ۹۶، خیزش توده‌ی بالای صد شهر کشور در آبان ۹۸، تظاهرات و اعتصابات زحمتکشان و آسیب دیدگان، و در تارک همه‌ی اینها جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» ۱۴۰۱ مواجه با چالشگری جامعه، دچار ریزش نیرو می‌بیند و نیز گرفتار پیامدهای ماجراجویی‌ها در منطقه. اینها هستند که راس نظام را به تغییر رفتار موضعی ‌کشانده است اما فقط هم برای خرید زمان بمنظور تداوم سیاست تاکنونی.

در این تبیین، نظرات در رابطه با چگونگی درآمدن نام پزشکیان از صندوق متفاوت‌اند. یک نگاه اینکه، هدف خامنه‌ای از همان اول پزشکیان بود. نظر دیگر اینکه خامنه‌ای افزایش مشارکت همراه انتخاب قالیباف را می‌خواست، اما وقتی مواجه با آرایش دور دوم شد، پزشکیان نرم رفتار را بر جلیلی کله خشک ترجیح داد. یک تفسیر هم اینکه مهار اوضاع در وسط راه از دست نقشه‌کش خارج شد ولی وی با ماندن بر هدف نیل به مشارکت، پای ریسکی رفت که آن را قابل مهار می‌داند! اینجا هم مهم، نه تفاوت‌های موردی، بلکه اشتراکات است بر سر این که تغییر سیاستی در کار نیست!

مخالفت اگر با نفس تغییر سیاست‌های هستی‌سوز جمهوری اسلامی باشد، جایگزینی شری دیگر بجای شر کنونی است. مسئله اینست که چون تصور چنین تغییری در حکومت با واقعیت نمی‌خواند، نسبت دادن تغییر سیاست به نظام سم را می‌ماند. خامنه‌ای فقط در پی فرجه است. سیاست‌های به اینجا رسیده‌ی نظام نتیجه‌ی الزامات وجودی آنست و مصداق از کوزه همان برون تراود که در اوست. بی تغییر نظام، سیاست‌‌ کلان عوض نمی‌شود. این تجربه‌ی سترگ را از مردم  نتوان گرفت. لذا بر جنبش‌ها باید ایستاد و سوار کردن سیاست اپوزیسیونی سکولار دمکراسی بر مبارزات مدنی.

بهزاد کریمی ۲۳ تیرماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ ژوئیه‌ ۲۰۲۴ 

https://akhbar-rooz.com/?p=245913 لينک کوتاه

3.6 11 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
توجه!
توجه!
1 ماه قبل

آنچه از جعبه سیاه انتخابات تراویده است!
قالیباف که در انتخابات قبلی تا ۶میلیون رای را صاحب بود با جلیلی که بی اهمیت بود و رای قابل توجه ای هم نداشت، تاق زده شده است و با حدود ۲ میلیون رای بعد از پزشکیان” رئیس جمهور به حق ‌دولت سایه” شده است با فرض اتفاقی برای پزشکیان و یا شرایطی جدید ” برای مثال موفقیت های در جنگ اسراییل و نیابتی های رژیم” بدون انتخابات می‌تواند جانشین دولت شود!
در نتیجه مبارزه علیه حکومتی که روراست نیست را فقط با هوشیاری، انسجام ، سازماندهی و همگرایی می‌توان پیش برد که بر همه روشن است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x