خالد عزیزی سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران در مصاحبه با ایران اینترنشنال صریحا اعلام کرد که «موقعی که پزشکیان قول و وعده وعیدهایی داده دیگر آنجا مساله براندازی مطرح نیست». ظاهرا از نظر حزب دموکرات پزشکیان در زمینه مساله قومی و اتنیکی و مذهبی قولهایی داده است!. مواضع خالد عزیزی همانطور که خود ایشان در این مصاحبه اعلام کرد متکی بر ذهنیت اقلیت بسیار کوچکی است که به هر دلیل در انتخابات کذایی حکومت شرکت کردهاند. کل صحبت ایشان در همین راستا بود به طوری که مجری برنامه فرداد فرحزاد گفت شما دارید در کانتکست داخل جمهوری اسلامی صحبت میکنید و ایشان صریحا جواب داد که با وعدههای پزشکیان دیگر براندازی در داخل مطرح نیست.
گویا دوران تازهای شروع شده و قرار است جمهوری اسلامی با رئیس جمهور جدیدی که در خامنهای ذوب شده مسائل «قومی و مذهبی!» را، که اینرا هم آقای خالد عزیزی باید تفسیر کند که یعنی چه، حل و فصل کند. پزشکیان نه هیچ قولی برای حل کوچکترین مسالهای داده است و نه میخواهد و میتواند کوچکترین تغییری در سیاستهای خامنهای، که بقول خودش تابع منویات اوست، ایجاد کند. قرار نیست چیزی تغییر کند. نه سرکوب و ستم ملی، نه ستم مذهبی، نه بیحقوقی سیاسی، نه فقر و فلاکت اقتصادی نه اعدام، نه حجاب اجباری. اولین سوال از سخنگوی حزب دمکرات این است که پزشکیان جز اینکه زبان کردی بلد است! چه تفاوتی با دیگر مقامات حکومتی دارد؟
آنچه روشن است این است که مانور خامنهای که صلاحیت پزشکیان را تایید کرد و اجازه داد او از صندوق بیرون بیاید به این امید که شاید توهماتی ایجاد کند، امید کاذبی ایجاد کند که حالا صبر کنید دوره جدیدی شروع میشود و شاید رابطه با غرب تغییراتی بکند، شاید یک نیمه اصلاحطلب آمده کمی اوضاع تغییر کند، بر خالد عزیزی و حزب دمکرات کارساز شده است. رئیسی رئیس جمهور منفور و به بنبست رسیدهای بود که نه تنها جامعه از او بشدت متنفر بود و در مقابل او و حکومتش انقلاب عظیمی شروع شد بلکه در میان بالاییها نیز موقعیتش کاملا شکننده بود. عروج پزشکیان از طریق مهندسی انتخابات برای حکومت هم ضرورت داشت و هم مطلوبیت. رژیم مدتهاست از این ستون به آن ستون زندگی میکند و به چنین مانورهای کوتاه مدتی نیاز دارد تا وقت بخرد شاید اتفاقاتی برای تداوم حیاتش ایجاد شود.
حزب دمکرات که در چهاردهه گذشته یک بعد استراتژیاش مذاکره با حکومت و دلخوش کردن به مانورهای حکومتی بوده و در دو مرحله رهبرانش قربانی همین توهمات شدهاند، اینبار هم به مانور خامنهای لبیک گفته است. انقلاب زن زندگی آزادی و بویژه قدرت انقلاب و رادیکالیسم انقلاب در کردستان که یکی از سنگرهای مهم انقلاب بود برای دوره کوتاهی حزب دمکرات را از مسیر مذاکره و سازش دور کرد اما انتخاب پزشکیان این فرجه را برای آن فراهم کرد که به همان سیاست، استراتژی و تاکتیک قبلیاش برگردد. پزشکیان کوچکترین وعدهای نداده است. اینرا خالد عزیزی هم میداند. این نیاز حزب دمکرات بود که این موضوع را بهانهای برای دست شستن از سرنگونی و در پیش گرفتن راه سازش و مذاکره کند و تلاش کند صفوف خود را با این توجیهات برای بازگشت به این سیاست قدیمی آماده سازد.
مانور خامنهای بر حزب دمکرات موثر واقع افتاد اما این مانور را جامعه در جریان انتخابات قلابی تماما نقش بر آب کرد و مشت محکمی به سینه حکومت و خامنهای زد. انتخاب پزشکیان صفوف حکومت را به هم ریختهتر و متزلزلتر خواهد کرد و صف انقلاب و سرنگونیطلبی را بمراتب تعرضیتر و عمیقتر خواهد ساخت. حزبی که اتکایش نه به مردم بلکه چشم دوختن به جناحهایی از حکومت است عملا در برابر مردم و صف انقلاب قرار میگیرد. این سیاست یک اسکاندال برای حزب دمکرات است و با عکسالعمل محکمی از طرف مردم پاسخ خواهد گرفت و بعید است رهبری این حزب بتواند حتی صفوف خودش را پشت چنین سیاست پرو رژیمی به خط کند. این سیاست مبنای شکاف تازهای در صفوف خود این حزب خواهد بود.
جامعه مسیر خودش را انتخاب کرده است و کوتاه نمیآید. درسی که مردم از این موضوع خواهند گرفت این است که تفاوت احزاب اپوزیسیون انقلابی و غیر انقلابی، چپ و راست، سازشناپذیر و سازشکار را عمیقتر خواهند شناخت.
حزب دمکرات نماینده بورژوازی کورد ایران می باشد و طبعا همیشه به دنبال رسیدن به یک تفاهم با بورژوازی اسلامگرای ایران هست تا سهمی از قدرت سیاسی اقتصادی کوردستان بدست آورد. رژیم بورژواهای اسلامی آخوندها در مدت چند دهه حتی اندکی هم به حزب دمکرات امتیاز نداده هست چه برسد خودمختاری یا شراکت در قدرت به هر شکلی اما می داند که این حزب بورژوای کورد به مانند بورژوازی کورد عراق مشتاق معامله هست و به امید اینکه چون در عراق بورژازی آخوندی با احزاب بورژوا کورد معامله و زد و بند می کند شاید با آنها نیز معامله کند اما این یک خوش خیالی بیشتر نیست. حزب دمکرات چندان خطری برای رژیم نیست و در موقعیتی نیست که بورژواها اسلامی آنها را در قدرت سهیم کند. این حزب متاسفانه بارها ساده لوحانه عمل کرده است و شوق شرکت در قدرت آنها را آماده شکست های دیگر کرده و خواهد کرد. جبهه مبارزه خلق کردستان باید با احتیاط با این حزب رفتار کند و نگذارد که این حزب اسب تراوای رژیم در کردستان شود.
اظهارنظرهای آقای عزیزی را که “یکی به نعل میزند و یکی به میخ” نباید به حساب حزب دمکرات کردستان ایران نوشت. درست است نامبرده عنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران را یدک میکشد، اما در طول بیست سال گذشته، همیشه تمایلات و توهمات اصلاح طلبانه خود را به جای مواضع و نظرات حزبش، بیان کرده است. این نوع سوء استفاده وی از موقعیت و منصب حزبی، هم برای حزب دمکرات دردسر آفرین بوده و هم برای شخص وی. در واقع آقای عزیزی سوراخ دعا را گم کرده است.اصولا حزب دمکرات کردستان ایران بستر مناسبی برای تحقق رویاهای جاه طلبانه یک متوهم اصلاح طلب نیست.