ریاست محترم پارلمان اروپا
نمایندگان محترم پارلمان اروپا،
دوستان و همراهان عزیز،
اینجانب یکی از برندگان جایزه ی ساخاروف از آن پارلمان که کارنامه ی روشنی در جهت پاسداری از ارزش های دمکراتیک و حقوق بشری دارد، از تهران، شهری که زندان اوین را در خود جای داده است، به شما درود می فرستم.
شما می دانید که دکتر احمد رضا جلالی سال هاست در زیر حکم اعدام به سر میبرد و تا کنون سه بار برای اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شده است. رفتاری که با اجرای حکم، تفاوت چندانی ندارد. آخرین بار، همزمان با آغاز محاکمه ی حمید نوری در سوئد، احمدرضا را برای اجرای حکم به انفرادی منتقل کردند. آقای فرهاد میثمی، که در آن زمان در زندان به سر می برد، در اعتراض به این رفتار ویرانگر، دست به اعتصاب غذا زد. گر چه از آن هنگام تا به امروز، دیگر احمد رضا به انفرادی منتقل نشده است، اما او همچنان در زیر حکم اعدام به سر می برد.
با وجود تایید حکم حمید نوری در دادگاه عالی سوئد و تبادل غافلگیر کننده ی گروگان های سوئدی با حمید نوری، احمد رضا که تابعیت های ایرانی و سوئدی را دارد، همچنان با حکم اعدام در زندان های جمهوری اسلامی رها شد.
نادیده گرفتن دکتر جلالی در مذاکرات آزاد سازی زندانیان سوئدی در تهران، توسط دولت این کشور، مایه تأسف، نگران کننده و یک تبعیض آشکار است.
این دوگانگی رفتار سوئد، مرا مصمم تر ساخته است تا بنا به وظیفه انسانی و حقوق بشری خود، دست یاری به سوی پارلمان اروپا دراز کنم. پارلمانی که با فلسفه ی احترام به پیمان جهانی حقوق بشر تاسیس شده است،
شما به خوبی آگاهید که مفهوم همبستگی در حقوق بشر و پاسداری از صلح و امنیت بین المللی که در گرو رعایت حقوق بشر است، مرا وا می دارد در چنین موقعیت خطیری، بی هیچ ابهامی، از شما بخواهم که همه ی ظرفیتهای رسمی و پارلمانی خود برای آزادی دکتر احمد رضا جلالی به کار ببرید.
البته نمی توانم ضربه ی هولناکی را که در اثر رفتار دولت سوئد بر ما و به ویژه به خانواده او وارد شده، کتمان کنم. من به عنوان یک مادر و یک زن، با مادر، فرزندان و همسر دکتر جلالی احساس همبستگی و همدردی میکنم و از شما هم تقاضا دارم که آنان را درک کرده و برای آزادی دکتر جلالی بکوشید.
طبعا، من به عنوان یک شهروند و حقوق دان ایرانی از رفتار گروگان گیری دولتی که تابعیت آن را دارم، بسیار شرمسارم. دولتی که باید مسئولانه رفتار کند. اما این رفتار دولت ما هم بخشی از چالشی است که روزانه با آن روبروییم. ما از گروگان گیری دولت ایران برای پیشبرد مقاصد سیاسی اش بسیار متنفر، خشمگین و ناراحتیم.
اما سوالی که روبروی همه ی ما قرار دارد، این است که چگونه می توانیم از تکرار چنین رفتارهای غیر مسئولانه ای جلوگیری کنیم؟ پاسخ به این سوال هر چه باشد، واضح است که رفتاری که در تبادل حمید نوری و گروگان های سوئدی با احمد رضا شد، رفتاری نیست که از تکرار چنین اعمال غیرمسئولانه ای توسط جمهوری اسلامی جلوگیری کند.
با تقدیم احترامات صمیمانه
نسرین ستوده، برنده جایزه ساخارف پارلمان اروپا در ۲۰۱۲
تهران ـ ۹ ژوییه ۲۰۲۴
رونوشت به :
شورای عالی حقوق بشر سازمان ملل،
سازمان عفو بین الملل،
فدراسیون بینالمللی حقوق بشر،
وزارت امور خارجه سوئد
به اقای ساسان و با درود! اشاره شما به حکم غیرانسانی خانم شریفه محمدی، قابل تحسین است. عزیز جان! در این مملکت زیر سلطه بنیادگرایان شیعه داعشی، آنقدر مشکل و مسئله داریم ، که از یک نوشته تمیتوان انتظار اشاره به همه مشکلات را داشت. شما و من و همه انسان های آزادیخواه این را میدانیم که نسرین ستوده، مخالف اعدام هر انسانی هست. نامه او تاکیدی بر اعدام بالقوه و بالفعل انسانی است که، هیچ فریاد رسی ندارد، و هشت سال است که، تحت انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روانی، قزار ذارد. و دارند در زندان او را زجر کش میکنند. دیدن تصاویر این انسان، دل هر انسان را بدرد میآورد.خوشبختانه همین روزها یک توفان اینترنتی در محکوم کردن حکم ضد انسانی شریفه ما در جریان است. برای خلاضی از عمل ضد انسانی گرفتن جان انسانها، باید حکومت ضد انسانی اسلامی را به زیر بکشیم. درود به همه!
جایزه صلح نوبل هدفمند به نرگس محمدی به دلیل حمایت ش از تحریمهای اقتصادی غرب علیه ایران و سیاست مداخله جویانه “بشردوستانه” و تحریک برای براندازی حکومت
جمهوری اسلامی و استقرار نظامی مورد حمایت دول غربی، قرار گرفت.این جایزه برای گرم نگاه داشتن تنور ضدانقلاب”زن زندگی آزادی” و تشویق مردم و به خیابان کشاندن آنها و برانداختن رژیم در نزاعی که در عرصه جهانی در نظم در حال گذار در گرفته بود ، قابل تبیین است و هیچ ربطی به حقوق زنان ایران و فقر و اختلاف طبفاتی ناشی از نئولیبرالیسم در ایران ندارد . این جایزه اهرم فشاری برای چنین اهدافی در ایران بود. هر شخصیت و یا نیروی مخالف جمهوریاسلامی الزاما مترقی و انقلابی نیست و نمیتواند مورد حمایت مردم ستمدیده ایران باشد. مبارزه برای کسب حقوق دمکراتیک و آزادیهای اجتماعی و سیاسی اگر با مبارزه علیه تحریمهای اقتصادی و سیاستهای مداخله جویانه امپریالیستی و صهیونیستی پیوند نخورد ، پشیزی هم ارزش ندارد ..
خانم ستوده درود و دستمریزاد! انساندوستی شما هموطن عزیز، در دفاع از یک شهروند سوئدی جای تقدیر دارد. اما ایکاش با همین تلاش برای مبارزه با اعدام نگاهی هم به درون داشتید. یک زن کارگر نیز در وطن حکم اعدام گرفته است. شریفه محمدی را می گویم او نیز دارای فرزندی است که چندی است در فراغ مادر و بیمناک از دست دست دادن اوست. آیا وظیفه شما به عوان یک زن، یک وکیل حکم نمی کند در باره شریفه هم تلاش کنید. نه به اعتبار جایزه ساخاروفی که به شما داده شده است بل که بعنوان مادری که رنج دوری فرزند را تحمل کرده وبه زندانبان و قاضی و محکمهی ظالمانه نه گفته اید، امروز در دفاع از زنی برآیید که او هم مقاوم و آشتی ناپذیر از حقوق کارگران و زنان دفاع کرده است؟
خانم ستوده بیمناک باشید از اینکه شریفه محمدی را یا اعدام کنند و یا با این حکم اعدام رعب انگیز زنان دیگری را از مباره علیه تبعیض و ستم بترسانند .شما موظف هستید به عنوان یک مادر، یک زن و به عنوان یک آزادیخواه از شریفه هم دفاع کنید. آیا چنین خواهید کرد؟
نوشتن این نامه خانم سنوده اقدامی انسانی و شایسته است، برای نجات انسانی که گزمه های حکومت فاشیستی اسلامی، با عقده گشایی و سیاست پلید گروگان گیری، انسان بیگناهی را سالها رنج و عذاب میدهد، و خانواده اش را هم دچار رنج و عذاب کرده است. اقدام دولت سوئد هم عملی غیر انسانی است، که بطور غیر منتظره، نوری را که دستانش بخون زندانیان آغشته است، آزاد کرد و سیستم حقوقی و قضائی کشور سوئد را هم، تحقیر و نامعتبر کرد. دولت سوئد، اگر به حقوق بشر ادعائی خود باور داشت، میبایستی خواهان آزادی همه گروگان های اسیر در چنگال حکومت ضد انسانی اسلامی میشد. همه کشورهای اروپایی، که خود را مبدع «حقوق بشر» میدانند، میبایستی با یک سیاست مشترک، جلو این گروگانگیری را بگیرند. اما وقتی صحبت از پول و منافع اقتصادی است، حقوق بشر ادعائی خود را هم فدا میکنند. به خانم ستوده پیشنهاد میکنم، اگر برایش امکان دارد، این نامه را بصورت یک «پتیشن» در آورد تا انسان های دیگری هم آنرا امضا کنند، تا تاثیر جمعی پیدا کند.