شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳

شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳

رای‌گیری، «پیروزی» اصلاح‌طلبان، و وضعیت چپ – هوشنگ کوبان

 بهتر این بود که چپ خارج از بحث‌های مربوط به گمانه‌زنی در باره‌ی نرخ مشارکت حقیقی در رای‌گیری، به بررسی وضعیت جدید بپردازد و ببیند پس از این در مسیر ادامه‌ی مبارزه با حاکمیت چه کاری از دستش ساخته است.

در وهله‌ی اول نباید خود را فریب داد: هرچند همه اعتراف کنند که تحریم‌کنندگان درصد بسیار بالاتری را تشکیل می‌دادند، این به معنای آن نیست که همه‌ی تحریم‌کنندگان در یک جنبش احتمالی در آینده شانه به شانه‌ی یکدیگر خواهند ایستاد: طیف‌های بسیار متکثری در رای‌گیری شرکت نکردند. از پادشاهی‌خواهان در میان آنان غافل نمانیم. آنان با ما نیستند. برعکس، بسیاری از رای‌‌دهندگان به پزشکیان در یک قیام احتمالی در آینده در کنار ما هستند. پس از تکفیر همه‌ی رای‌دهندگان در اولین قدم دست برداریم. حساب رای‌دهنده از رای‌گیر جداست.

این واقعیت که در هر رای‌گیری که جمهوری اسلامی ترتیب داده، از آنجا که خونی تازه به رگ‌های فرسوده‌اش رسانده، و این ممکن است به یأس ما دامن بزند؛ این واقعیت که پس از هر رای‌گیری، یا بلافاصله و یا مدتی کوتاه بعد از پس دادن امتحان دولتِ به اصطلاح منتخب (دولت خاتمی یا روحانی مثلا) این روحیه‌ی نومیدانه بر جامعه حاکم شده است، نیاز به تحلیل انتقادی دارد تا  از آن درس بگیریم و خود را باز به این گرداب نومیدی نسپاریم. 

اوضاع در جبهه‌ی حاکمیت چندان خوش و مساعد نیست. تجربه‌ی دولت مستعجل رئیسی سراشیبی افول‌شان را تندتر کرد. موقعیت اقتصادی و معیشت مردم بسیار وخیم‌تر شد. تصمیم گرفتند از آن راه بازگردند اما این تصمیمی نبود که یک‌پارچه به آن رضا دهند. تردیدی نیست بین خامنه‌ای و سرداران سپاه اجماع قرص و محکمی برای انتخاب پزشکیان وجود نداشت، اما همه سرانجام به ولی فقیه تمکین کردند. 

از طرف دیگر، شرایط سیاسی منطقه و جهان تغییر کرده است. دوران شاخ و شانه کشیدن رژیم در منطقه، حتی اگر موقت، پایان گرفته است. مسئله‌ی اتمی برای‌شان راه پس و پیش نگذاشته است. با تغییر ادواری کادر مرکزی شورای اتحادیه‌ی اروپا حمایت اروپا از آنان ضعیف‌تر خواهد شد. و جنگ غزه و لبنان آبستن گسترش‌های بیشتر به منطقه و ایران است. از طرف دیگر روند انتخابات امریکا بر خلاف گمانه‌زنی‌های قبلی پیش می‌رود، و جهان دارد خودش را برای ریاست جمهوری ترامپ آماده می‌کند. 

به چپ برگردیم:

ما باید ببینیم چگونه می‌توان ایمان از دست رفته  به نیروی کار و طبقه به مثابه‌ی عامل اولیه‌ی تحول سیاسی در فرآیند جنبش‌های اجتماعی را دوباره به دست آورد؛ چگونه می‌توانیم در سطح جامعه بینش تاریخی خود را و در فقدان تشکل‌های اجتماعی باور خود را به نیروی جامعه بازیابیم. چرا که  نبود این ایمان مهم‌ترین عامل تشدید نومیدی است؛ چرا که نبود بینش اخلاقی‌سیاسی که بتواند کار سیاسی را هدایت و تداوم بخشد، ما را در اندوه یک زندگیِ از دست رفته غرق می‌کند. مالیخولیایی غم‌انگیز با پیامدهای ویرانگر.

اگر امروز اصول کلاسیک چپ در میان جوانان در تمام جهان رغبت زیادی برنمی‌انگیزد، و توان چپ در عرصه‌ی امر سیاسی ضعیف شده است، باید سببِ این بی‌رغبتی و ضعف را در وضعیت چپ فعلی جست‌وجو کرد. اشاره به موفق‌تر بودن جناح روبرو -لیبرال‌ها، محافظه‌کاران، اصلاح‌طلبان، پوپولیست‌های راست افراطی و بطور کلی راست- و یا اشاره به طیف‌های برکنده شده از چپ  مانند فمینیست‌ها، فعالان کوئیر، پست‌مدرن‌ها و مانند آن هم کافی نیست. اصرار در تکرار و دوره کردن تحلیل‌های کلاسیک، و نوعی ماتریالیسم که منکر اهمیت سوژه، ذهنیت، سبک و زبان است نیز در پیدایش این شکست موثر است.

در برابر، چه کاری از دست ما ساخته است؟

نخست بپذیریم دترمینیسمی بر تاریخ حکم نمی‌کند. اما این تحلیل مارکس  را هم از یاد نبریم که سرنوشت سرمایه تعیین می‌کند که در سیاست چه چیزی ممکن است. این سیاست همیشه در بستری ایدئولوژیک پیش می‌رود، پس مبنایش زبانی است. راهبردهای سیاسی و اقتصادی یک ایدئولوژی معین، تشکیلات سیاسی-اقتصادی خاصی را در تحولات سرمایه‌داری  رقم می‌زند. وظیفه‌ی ما یکی شکستن زبان این ایدئولوژی است. برای مثال تاچر خصوصی‌سازی را با زبانی پر آب و تاب به صورت پس نشستن اقتدار دولتی از صحنه‌ی اجتماعی جا زد و در همان حمله‌ی اول بسیاری را فریفت.

 در ایران نیز ایدئولوژی اصلاح‌طلبی را درست تر آن است که به مثابه‌ی فراکسیونی در اقتدارطلبی طبقه‌ی حاکم مطالعه کنیم، زیرا مسئله برای اصلاح‌طلبان همواره شریک شدن در سفره‌ی غنایم غارت شده و در حال غارت بوده است.

یکی از اهداف پروژه‌ی اصلاح‌طلبی در ایران منزوی کردن بیشتر چپ بود، و تا حدود زیادی نیز موفق شد. برخلاف تصور غالب، این اصول‌گرایان نبودند که چپ را ضعیف و کم‌رنگ کردند. رژیم هر وقت که خود را در خطر جنبش اجتماعی دید، با بالا آوردن فراکسیون اصلاح‌طلبان تلاش کرد جنبش اجتماعی و امر سیاسی را پس بزند یا آن را به تعویق بیاندازد. انتخابات اخیر نیز معلوم کرد، یکی از اهدافش همین بوده است. هدف مهم دیگرش همان‌طور که بالاتر گفتیم، مقابله با وحشتش از موج قوی مخالفتی است که در منطقه و جهان علیه اش برخاسته است. به زودی شاهدِ به وفور انگلیسی بلغور کردن جواد ظریف در صحن سازمان ملل و اتحادیه‌ی اروپا خواهیم بود.

اما سؤالی که همچنان باید به دنبال پاسخی برایش بود این است که چگونه می‌توان در این شرایط تازه در راستای مبارزه‌ی اجتماعی بی افتادن در دام اصلاح‌طلبان  به آستانه‌ی چپ رادیکال قدم نهاد. برای این امر به روحیه‌ای از جنس دیگر نیاز داریم: این روحیه باید روحیه‌ای باشد که از ایده‌ی دگرگونی عمیق و تکان دهنده‌ی جامعه نترسد و برعکس، پیدایشِ این تحول را هدف قرار دهد. 

نه یک انقلاب کل‌نگر و نه باور به پیشرفتِ خودبه‌خود تاریخ ما را به رؤیاهای‌مان نمی‌رساند. تاریخ در کنار ما نیست و آن را باید با همین دست‌های خالی ساخت. پرسش اصلی این است که ارزش‌هایی را  که به عنوان دیدگاه چپ جدید تعریف می‌شوند، چگونه می‌توان به میان توده‌ها رسوخ داد؛ چگونه می‌توانیم نظمی سیاسی-اقتصادی تصور کنیم که نه مبتنی بر دولت باشد، و نه لیبرالی؛ نه فقیر پرور و نه از حیث فرهنگی بسته و مبهم؛ چگونه می‌توانیم خلاقانه ایده‌های سوسیالیستی مانند کرامت انسانی، آزادی، عدالت و برابری را دوباره مطرح کنیم، بی آنکه از یاد ببریم این ایده‌ها در شرایط و امکانات تاریخی متفاوت از شرایط امروزی شکل گرفته‌اند؛ چگونه می‌توانیم با نومیدی وداع و با جامعه دوباره آشتی کنیم.

راه ما راهی طولانی است. مبنای فعالیت سیاسی محوریت جامعه است، و نه تغییرات ادواری رژیم. شکل مبارزه‌ی چپ بستگی به فراکسیون حاکم بر دولت ندارد. شاید حتی به روزی برسیم که خامنه‌ای دیگر در صحنه نباشد و رژیمی بناپارتی بر کشور حاکم شود که ظاهرش به استواری امروز نباشد به طوری که بین جناح‌های درون حکومتی اختلاف‌های علنی و حتی جنگ رخ دهد. هیچ‌کدام از اینها تا چپ پا به جامعه نگذارد و تشکل لازم را پیدا نکند، ثمره‌ای برای ما به بار نمی‌آورد.  

https://akhbar-rooz.com/?p=245549 لينک کوتاه

4 6 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x