آلبوم شش نفره خانوادگی جمهوری اسلامی برای آخرین انتخابات ریاست جمهوری آن در پیامد یک حادثه مشکوک و ساختگی، که به هر دلیل و از جمله همزمانی آن با فروپاشی رژیم با سرعت و بهطور فشرده پیش از پایان رسمی دولت رئیسی انجام میشود تتمه برجستهترین چهرههای شناخته و ناشناخته رژیم را با پیشینههای دزدی، اختلاس، رانت خواری، درخت زدایی، جنگل زدایی، زمین خواری، و قتل عام زندانیان سیاسی با بیانات و مجادلات مشعشع تبلیغاتی مسخره و کودکانه آنها با نازلترین سطح از سواد، کیفیت، و تجربه سیاسی به نشان یادگار ۴۵ ساله رژیم اسلامی در ایران که صرفا میتواند از توبره ایدئولویک- فرهنگی و کارکرد اقتصادی یک رژیم فاسد نامتعارف سرمایهداری وابسته به بندها و بنیادهای فرسوده و دغل انحصارات جهانی از طریق ایجاد مستدام بحرانهای سیاسی، تشتت و عظمت طلبی شیعی، جنگطلبیهای نیابتی بیررون آید و مردم خود را به دره فقر و نیستی بکشاند به نمایش گذاشت.
اتخاذ تاکتیک دقیق و درست عدم مشارکت مردم در انتخابات بهطور سراسری و در سطح ملی پس از آن که جنبش، زن، زندگی، آزادی به دنبال جنبش رادیکال فرودستان در دیماه ۹۶ که مهر پایانی بر سرنوشت اصلاح طلبان و اصول گرایان زد و جنبش وسیع نارضایتی آبان ۹۸ که ناکارآمدی و بیکفایتی دولت را در عرصه عمومی برملا ساخت، میخ عدم مشروعیت سیاسی- ایدئولوزیک و فرهنگی را بر پیشانی نظام ارتجاعی حاکم کوبید، اینک که رژیم به روال همیشگی با بازی کهنه و ورشکسته مهندسی سازی حق انتخاب بین دو مهره بد و بدتر پزشکیان و جلیلی را پیشنهاد و با چاشنی لولو نمایی مجدد اصلاح طلبان خائن از جلیلی به مرحله دوم رسیده، بازهم دستپاچه از عدم شرکت و اغماض مردم نسبت به بازیهایشان دچار واهمه بوده دست به هر آب و آتشی میزنند بلکه بتوانند با تشبثات کهنه جهت جذب آرا، مردم را خام کنند، معرکه گیریهای جواد ظریف شاهد خوبی بر این مدعاست.
واقعیت اما آن است که مردم ایران آگاهانه و بنا به تجارب مستقیم مبارزات خود در عمر ۴۵ ساله این رژیم و بالاخص در دهه اخیر هیچگونه همراهی و همرایی با آن نداشته و در هر مرحله با ارتقاء درک عملی از مبارزه کیفیت جدیدی را به پیش گذارده و از آن پیروز بیرون آمدهاند. اگر جنبش مهسا با جانبازی، تهور و فداکاری بینظیر خود پرچم ایدئولوژیک رژیم را به پایین کشید و با چالشی انقلابی عدم مشروعیت و نامردمی بودن این رژیم جنایتکار را تحقق بخشید و عمومی کرد، جنبش مصمم ملی عدم شرکت در انتخابات پس از طی این مرحله میرود تا با این رژیم نامشروع، نامقبول و در حال احتضار وضعیت دیگری را پیش رو گذاشته و ضمن تعیین تکلیف با تداوم آن صحنه جدیدی را برای نجات ملی از سرکوب، دیکتاتوری، فقر و سرنوشتی سیاه عرضه نماید.
فراموش نباید کرد که در هر جامعه مردم از اقشار و طبقات گوناگونی تشکیل یافتهاند که به فراخور جایگاه اقتصادی و اجتماعی خود گرایشات سیاسی و طبقاتی متفاوتی دارند. اگر طی سالهای اخیر ما شاهد جنبشهای مدنی، جنبشهای مطالباتی، جنبشهای رادیکال اعتراضی، جنبش دانشجویی و جنبش زنان هستیم، این بدان معناست که صف بزرگ مردم تبلور خود را در جامعه مدنی، بازنشستگان، کارمندان، کارگران، زنان، دانشجویان، و تهیدستان نشان میدهد. روشن است که از این دیدگاه منظور و تعریف رژیم حاکم از مردم بنا به تمام تجارب و هنجارهای حقوقی و قانونی آن منحصر به معتقدین به اسلام بوده، و جایگاهی برای شهروند ایرانی به رسمیت نمیشناسد.
بدیهی است که با توجه به این تجارب و شواهد در لحظه حاضر جامعه ما به دو قطب اکثریت محروم و ستمدیده از یک طرف و قطب اقلیت حاکم با تمام ضمائم و زواید آن از طرف دیگر تقسیم شده است. این صف آرایی مشهود در مبارزه برای آزادی و دمکراسی راه خود را در رهایی از همه قیود ارتجاعی و واژگونی تمامیت رژیم جستجو میکند. در این مسیر عدم شرکت عمومی و ملی در انتخابات نه یک حرکت خنثی یا غیر فعال که دقیقا حرکتی انتخاب شده، منسجم در یک نه بزرگ به انتخابات غیرمردمی یا ضد مردمی است و آغاز تغییری کیفی را نمایان میسازد که در ادامه با اراده برای سازماندهی بزرگ و تامین بدیل برای رژیم حاکم راهگشای پایان اسارت است.
جخ امروز
از مادر نزادهام
نه،
عمر جهان بر من گذشته است.
نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست.
به یاد آر،
و تنها دستاورد کشتار
نان پارهی بی قاتق سفره بیبرکت ما بود.
الف- بامداد