تو رفته ئی.
.
تو سوار بر سفینهیِ گسسته شراع،
-با همه در ورطهها خطر کردن،
و به هنگام
از دامِ خطرها گریختن-
به بیدرکجایِ نیستن
سفر کردی.
.
تو در تلاطمِ خیزابِ عذاب در هم شکستی؛
تو در آتشی خود افروخته سوختی،
و خلواره ات را بادِ سرگشته بر بادیههایِ سراب
برافشاند.
.
کلام تو اما
تا فراسو تر از فردایِ هنوز
در خلوتِ سینههایِ سوگوار
تکرار میشود؛
و هر بامداد،
کاج بانویِ معبرِ غربت
تا غروب
چشم انتظارِ تو میماند؛
و در میگساریِ شبانهی یاران
غلغلِ قمریِ تُنگِ شراب
میخانگیِ های تو را ساز میکند؛
و تا فردایِ فرداهایِ هنوز
آوازِ مستانِ نیمه شبان
همه ترجیعِ غزلوارههای توست…
.
و به شادیانهیِ میلادِ تو
هر سال،
امواجِ کرانهیِ بورجو- ورتزی
جا پایِ تو را در ماسه بوسه میزند.
.
تیبوران- ۳۰ جون ۲۰۲۳
زادروز اسماعیل خویی