چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳

تحریم فراگیر انتخابات فرمایشی – نمایشی ضرورت لحظه – دکتر سعیدرضا راد

انتخابات فرمایشی/نمایشی تدارکچی جدید رهبری، با تمام تلاش اطاق های فکر حکومتی برای گرم کردن آن، به پایان نرسید و به راند دوم رفت. طبق آمار ارائه شده توسط ستاد انتخاباتی کشور مجموعا ۲۴،۵ میلیون نفر (البته مطابق با آنچه خود رژیم اعلام کرده است) در نمایش مفتضحانه رای گیری، شرکت کردند و حدود ۲۳،۵ میلیون نفر به یکی از چهار کاندیدای ذوب شده در رهبری رژیم، رای دادند.

با توجه به اینکه آمار رسمی واجدین شرایط جهت رای دادن در کشور توسط ستاد انتخاباتی بیش از ۶۱ میلیون نفر اعلام شده بود، میتوان به راحتی نتیجه گرفت که درصد مشارکت مردمی در شُو انتخاباتی رژیم با احتساب تمامی تقلبات رایج، حداکثر حدود ۳۸٪ بوده است، که معنی و مفهوم آن، تحریم مستقیم ۶۰ درصدی و تحریم مستقیم و غیرمستقیم (با احتساب آرای باطله و سفید) ۶۲ درصدی میباشد.

حتی بدون توجه به آرایی که بالاجبار یا بنا بر ملاحظات شغلی، صنفی، تحصیلی، خانوادگی و … به صندوق ها ریخته شده اند، تقلبات رایج در رژیم های تمامیت خواه و سلطه طلب و یا درصد بالایی از افرادی که با وجود مخالفت با سیاستهای جاری رژیم، فقط به امید واهی امکان اصلاحات و تغییرات ساختاری، بار دیگر در دوزخی که رژیم استبدادی ولایت مطلقه فقیه ساخته است، از ترس عقرب جرار به مارغاشیه پناه بردند، میتوان تحریم درخشان ۶۲ در صدی مردم در سراسر کشور را آنهم، با توجه به اعلام تمامی مراجع حکومتی، مبنی بر واجب شرعی و سیاسی بودن شرکت در انتخابات، دهن کجی آشکار توده های مردم ناراضی و معترض به حکومت فاسد ولایت مطلقه فقیه دانسته، و پیروزی بزرگی برای مردم و نیروهای آزادیخواه و عدالتجو به حساب آورد.


در رابطه با افتضاح حاصله در ۸ تیر ماه ۱۴۰۳ و دلایل، نتایج و پیامدهای آن میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:

۱- “نه بزرگ” مردم در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲

این “نه بزرگ” مردمی در انتخابات نمایشی ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ بود که زنگ خطر بیت رهبری را به صدا در آورد و اطاقهای فکر رژیم را وادار نمود، تا طرح ویژه علاج فاجعه قبل از وقوع را، در دستور کار خود قرار دهند.
آنان با تایید صلاحیت یک کاندیدای اصلاح طلبِ اصول گرای ذوب شده در رهبری، آب را گل آلود کردند و بخوبی میدانستند که روزنه گشایان، از حول حلیم قدرت در دیگ ولایت خواهند افتاد، و این عاشقان خدمت!!! یک به یک به خط خواهند شد تا بار دیگر بساط مکر خود را بگشایند و درب باغ خشک اصلاح پذیری رژیم استبدادی را به مردم نشان داده، و بار دیگر تلاش نمایند تا سیرک انتخاباتی رژیم را جهت بازپسگیری مشروعیت از دست رفته اش، رونقی دوباره بخشند.

۲- فعالیتهای درخشان اما ناکافی آزادیخواهان و عدالتجویان:

کنشگران سیاسی، صنفی و مدنی، نیروهای مبارز، تشکل ها، نهادها، سازمان ها و احزاب اپوزیسیون ایرانی از تمام نحله های سیاسی، در داخل و خارج از کشور، با صد ها مصاحبه، بیانیه، مقاله تحلیلی، شعر، سرود، تصاویر و کلیپهای تاثیر گذار و با بر افراشتن پرچم “نه به انتخابات فرمایشی” و “تحریم سیرک نمایشی” رژیم، همصدا، به مصاف تبلیغات گسترده رژیم رفتند.
شاید این یکی از معدود مواردی بود که این نیروها توانستند بدون ورود به ماراتن های طاقت فرسای سیاسی و بحثهای دشوار تئوریک و اقناعی، در پراتیک مبارزاتی به عاملیتی مشترک دست یابند.
آنها توانستند با اتکا به بینش “تفاوت در اندیشه و اتحاد در عمل” با حداقل تنش، در مسیر پیشبرد امر تحریم فعالانه نمایش انتخاباتی رژیم، هم افزایی نمایند و کارزار تحریم را در حد قابل قبولی به درون اقشار و طبقات ایرانی در سراسر کشور منتقل نموده و به پیش برند.

۳- اصلاح طلبان روزنه گشا، به صف شدند

اگر چه پیش بینی اطاقهای فکر رژیم، در رابطه با وجود ولع قدرت در بین اصلاح طلبان صحیح بود و طیف وسیعی از اصلاح طلبان روزنه گشا و استمرار طلب را به میدان آورد، ولی آنها فراموش کرده بودند که بخش آگاه جامعه در تجربه خود، سالهاست که از اصلاح طلبی ناامید گشته و از کلیت رژیم نیز عبور کرده است.
لذا تایید صلاحیت فردی که خود را ذوب شده در ولایت میداند و برنامه اجرایی خود را نیز اجرای منویات راهبردی رهبر نظام اعلام مینماید، به هیچ عنوان نمیتواند و نتوانست برای بخش بیدار شده جامعه، راهگشا و تاثیر گذار باشد، و قادر باشد نمایش رو حوضی باغ ولایت را آنطور که اطاق های فکر رژیم آرزومند بودند، پر بیننده نماید.

۴- آوار افتضاح انتخابات نمایشی و فرمایشی بر سر رژیم

به جرعت میتوان گفت که رای گیری نمایشی در روز پنجشنبه ۸ تیر ماه ۱۴۰۳، با تمام جار و جنجال ها و تقلبات رایج، یکی از سردترین و بی رونق ترین رای گیری های رژیم در ۴۵ سال گذشته بود. در این روز، بیش از ۵۸۶۰۰ حوزه انتخابی با صدها هزار مراقب، محافظ و کارمند، تا ساعت ۲۴ فعال و منتظر ماندند، تا به همراه صدها حوزه سیار که به هر بیمارستان، بازداشتگاه، آسایشگاه،… رجوع میکردند، این نمایش مسخره را رونق بخشند. حتی بعضا درب منازل نیز برای گدایی رای، زده شد.
حاصل این تلاش ناموفق بنا به ادعای مقامات مسئول، تنها ۲۳،۵ میلیون رای قابل ارزشیابی و حدود ۱،۰۵ میلیون رای باطله و سفید بود. نتیجه ای فاجعه بار برای رژیم، که مشروعیت اجتماعی نداشته اش را، بیش از پیش زیر سوال برد.

۵- کاهش معنی دار آراء باطله:

از نکات قابل تامل در رای گیری ۸ تیر ۱۴۰۳ ( با آرای باطله ۱،۰۵۶ میلیون)، کاهش بیش از ۳۰۰ درصدی تعداد آرای باطله نسبت به رای گیری ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ (با آرای باطله ۳،۷۲۶ میلیون) میباشد. آرای باطله همواره نشان از نوعی ترس، پنهانکاری و در واقع کنشی مخفی در تحریمی غیر مستقیم، توسط رای دهندگان دارد. از این منظر کاهش شدید آرای باطله و سفید، کاملا معنی دار بوده و بی دلیل نمیتواند باشد.
در حدفاصل دو رای گیری ریاست جمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ تا ۸ تیر ۱۴۰۳ آنچه اتفاق افتاد، مبارزات درخشان دختران، زنان و جوانان کشور طی جنبش انقلابی و رنسانس گونه زن زندگی آزادی، سرکوب خشن، زندان، شکنجه و قتل جوانان توسط رژیم جنایتکار و فشار حداکثری معیشتی بر اقشار میانه و ضعیف اجتماع، در کنار تشدید ده ها بحران لاینحل ساختاری دیگر از محیط زیست و آب گرفته تا بهداشت، آموزش، برون مرزی، اتنیکی، نحوه زندگی، زنان، …. بودند، که مجموعا باعث گردید، تا سطح خواستگاه ها و کنشگری مدنی مردم، ارتقاع معنی داری یافته و بسیاری از کسانی که تا آنزمان در اثر ترس و نگرانی های مختلف دیگر، تحریم غیر مستقیم میکردند، شمشیر را از رو ببندند و آگاهانه با عدم شرکت در انتخابات نمایشی/فرمایشی، به تحریم مستقیم روی آورند.

۶- تاثیر بلامنازع جنبش انقلابی زن زندگی آزادی، بر کنشگری مدنی:

نکته قابل تامل دیگر کاهش شدید تعداد آرای ماخوذه در شهرها و استانهایی است که طی ۱،۵ سال گذشته بیشترین تاثیر را از گرمای مبارزات دختران، زنان و جوانان در جنبش انقلابی زن زندگی آزادی دریافت نمودند.
بی دلیل نیست که شهر تهران و استان کُردستان مشارکت حدودا ۲۳٪ را بعنوان حداقل ترین سطح مشارکت در بین استانهای کشور بخود اختصاص داده اند. استان سیستان و بلوچستان نیز با کاهش بیش از ۵۰ درصدی در تعداد رای دهندگان نسبت سال ۱۴۰۰، مشارکت ۳۰ در صدی (در سال ۱۴۰۰ مشارکت ۶۲،۸ در صدی) را ثبت نمود. در استانهای گیلان و خوزستان که از دیگر استانهای فعال بودند نیز، شاهدکاهش بیش از ۲۶ درصدی در استان گیلان و بیش از ۲۰ درصدی در لستان خوزستان بودیم.

۷- شکست قطعی اصولگران انقلابی نما:

نکته قابل تامل دیگر شکستن سبد رای اصول گرایان و شکست قطعی آنان، آنهم در یک مشارکت حداقلی است، که قبل از هر تحلیلی نشان از افزایش سطح مطالبه گری مردم حتی حامیان سنتی اصول گرایان و به تعبیر دیگر ریزش شدید در اردوگاه اصولگرایان دارد. مجموع آرای رئیسی، رضایی و قاضی زاده در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ حدودا ۲۲،۳ میلیون اعلام شده بود. مجموع آرای جلیلی، قالیباف و پور محمدی در ۸ تیر ۱۴۰۳ معادل ۱۳ میلیون اعلام گردید، که کاهش ۴۱ درصدی را در آرای اصولگرایان نشان میدهد.
از این روست که به احتمال نسبتا قوی، بخش قابل توجهی از آرای پزشکیان از آراء تکلیفی جناح اصولگران به ایشان منتقل گردیده است و ارتباطی به بازگشت گفتمان اصلاح طلبی در بدنه اجتماعی کشور ندارد.
این کاهش شدید آرای اردوگاه اصول گرایان ناشی از مدیریت فشل و نا کار آمد دولت اصول گرای رئیسی، در حل بحرانهای جاری و همزمان نفوذ گفتمان آزادیخواهی و عدالت جویی تحت تاثیر جنبش انقلابی زن زندگی آزادی در تمامی لایه های اجتماعی، تا سنتی ترین لایه های آن میباشد.

۸- رد توجیهات متوهمانه، هر دو جناح رژیم نگهدار:

اصلاح طلبان استمرار طلب، با چشم بستن بر تحولات سالهای اخیر در جامعه و رشد گسترده کنشگری مدنی و سیاسی، هنوز هم کاهش مشارکت مردمی در انتخابات چند سال اخیر را، صرفا نظارت استصوابی شواری نگهبان و عدم حضور کاندیدای اصلاح طلب!! می دانستند.
با تایید صلاحیت پزشکیان و حمایت سلسله جنبان های اصلاح طلبی همچون خاتمی، روحانی و حتی کروبی باز هم شاهد مشارکت حداقلی و فضاحت بار مردم در رای گیری اخیر بودیم. احتیاج به دانش ویژه ای نیست تا با توجه به آنچه در روز ۸ تیر رخ داده است متوجه گردیم، که بخش بزرگی از مردم سالهاست از پروژه حکومتی/ امنیتی و شکست خورده اصلاح طلبی عبور کرده اند و به هیچ گزینه ای جز گذار از حکومت فاسد ولایت مطلقه فقیه به سیستمی غیر عقیدتی، تکثرگرا، دمکراتیک و مردم سالار که قادر باشد بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در چهارچوب منافع توده های مردم سراسر کشور مدیریت و حل نماید، رضایت نمیدهند.
اصول گرایان نیز با خود همه چیز پنداری ذاتی شان، ادعا میکردند که کاهش مشارکت در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ناشی از خطاهای دولت روحانی و اصلاح طلبان میباشد، و هر گاه یک دولت اصول گرا و انقلابی!!! مثل دولت رئیسی بر سر کار آید، روند سریع بهبود وضعیت معیشتی مردم به افزایش امید به آینده و شور اجتماعی منجر خواهد گردید.
۸ تیر ۱۴۰۳ و کنش درخشان مردم در تحریم رای گیری حکومتی در سراسر کشور نشان داد، که این ادعا نیز همچون دیگر ادعاهای آقایان از سر شعور نیست و بیشتر به لاف در غربت و آواز در بازار مسگرها تشابه دارد، تا یک تحلیل واقعیت و متکی به شرایط میدانی.

۹- چه باید کرد؟

واقعیت غیر قابل انکار این است که امروزه در جامعه متحول و پویای ایران، شرایط عینی انقلاب فرسنگها از شرایط ذهنی آن، پیشی گرفته است و اکثریت مردم در سراسر کشور در تئوری و عمل، از حکومت فاسد و استبدادی ولی فقیه مطلقه عبور کرده اند. آنها بیزاری قطعی خود را از هر تلاشی که ادامه بقاء رژیم قرون وسطایی حاکم را ممکن نماید، به شیوه های مختلف و در هر فرصتی، به نمایش میگذارند. تحریم انتخابات فقط یک شکل، از عدم همنوایی مردم با خواست های رژیم میباشد. به همین دلیل است که قبلا نوشته بودم:
“امروزه اصلی ترین معضل و کمبود در میدان کنشگری مدنی و اجتماعی، الزاما فاکتور “کمیّت” نیست بلکه در واقعیت فقدان جدی آن “کیفتی” است، که در عمل قادر باشد در جبهه ای فراگیر به پهنای کشور، با اعتماد سازی، نشان دادن صلاحیت و طرح و برنامه ای قابل قبول، آن کمیّت میلیونی موجود از مردم ناراضی از تمام اقشار و طبقات متفاوت اجتماعی را در مسیر یک کنشگری متحد، هدفمند و هوشمندانه ساماندهی و سازماندهی کرده و امر جنبش انقلابی و گذار را با حداقل هزینه به نتیجه دلخواه رهنمون گرداند.”
همه میدانیم که هیچ نیروی سیاسی ایرانی، در موقعیتی نیست که به تنهایی قادر به شکستن کمر استبداد مذهبی گشته و سیستم جایگزین آنرا نیز به سامان برساند. از این رو برای ورود به کنشگری تاثیر گذار، راهی جز همبستگی حداکثری بین نیروهای آزادیخواه، عدالتجو و برابری طلب معتقد به ایجاد سیستمی مردم سالار، غیر عقیدتی، دمکرات و تکثر گرا وجود ندارد.
به همین دلیل است که وظیفه مبرم و لحظه تمامی احزاب، سازمانها، تشکل ها، گروه ها و حتی افراد مستقل، قبل از هر چیزی، تلاش عملی و فعال در مسیر ایجاد این همگرایی ضروری و پایدار، مابین نیروهای آزادیخواه، عدالتجو و برابری طلب در مسیر ساماندهی و سازماندهی توده های مردم در مبارزات مدنی و سیاسی با استبداد حاکم بر مبنای “تفاوت در اندیشه و اتحاد در عمل” باشد.

به فاصله کمتر از یک هفته، مرحله دوم سیرک انتخاباتی برگزار میگردد. از هم اکنون میبایست بدون فوت وقت، تمامی نیروهای مردمی در کارزاری هوشمندانه، هم آهنگ و هدفمند با نیرو و توانی حداکثری، کمپین ها و فعالیتهای تبلیغی خود را در مسیر آگاهی رسانی و تشویق عموم مردم، به تحریم فعال نمایش انتخاباتی، سازماندهی نمایند.
خوشبختانه امروزه فضای مجازی توانسته است به همت صدها کنشگر شبکه ای، نقش پررنگ و بی بدیلی را در آگاهی رسانی به مردم در اقصی نقاط کشور، ایفا نماید. همگرایی بیشتر فعالین فضای مجازی، میتواند و باید این موقعیت ویژه را از طریق هم افزایی حداکثری، در مسیر مبارزه با رژیم حاکم، مستحکم تر و تاثیر گذار تر نماید.
تهاجم همزمان و هم صدا در مسیر تحریم انتخابات فرمایشی، مبارزین راه آزادی و برابری را نه تنها متحد تر مینماید بلکه در موقعیت “کنشگری” و نه “واکنشگری” قرار میدهد و همزمان موجب میگردد، تا اصلاح طلبان استمرار طلب و سایر نیروهای رژیم نگهدار، در لاک تدافعی فرو روند.

زن زندگی آزادی

https://akhbar-rooz.com/?p=245012 لينک کوتاه

4.8 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
توجه!
توجه!
2 روز قبل

برای خر فهم کردن” رهبری” که باید عقب نشینی کند تنها راه ،عدم شرکت در انتخابات است ،در غیر اینصورت خود رابه خرفهمی زده و از مردم برای تایید ولایت تشکر خواهد کرد مثل گذشته و به سرکوب باشد بیشتری ادامه خواهد داد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x