پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳

روشنفکران دنباله رو – حسین سلامی

شاید جرئتمندی بالا بخواهد تا بتوانی اساتید خودت را، بسیاری از آنانکه مستقیم و غیرمستقیم از ایشان چیزهای خوب آموختی اینک نقد کنی و به چالش بکشی! کاری که من به عنوان یک معلم کنشگر می خواهم در نوشته ی پیش رو انجام دهم و در این شرایط پر ابهام و هیاهوی تبلیغات انتخاباتی، راهی متفاوت از این کش و قوس و تعارض رأی دادن و رأی ندادن با استفاده از ۲۰ سال تجربه ی فعالیت صنفی، پیش پای همگان بگذارم:

به نظر من، روشنفکران، اندیشمندان و نخبگان در ایران از اعتماد به نفس لازم جهت جریان سازی برخودار نبوده و نیستند که دلایل آن را خود اندیشمندان بهتر می توانند پژوهش کنند. من به یک مورد که فکر می کنم بیشتر به کارم بیاید اشاره می کنم (اگر فرض درست باشد، متغییرهای گوناگون دارد): « مقام پرستی»، یک نفرکه حرف زدنش را بلد نیست تا می شود نماینده، استاندار یا کاره ای در  دولت، تا کمر جلویش خم و با اطاعت پذیری اوامرش را گردن می نهیم. احتمالا همین مسئله یا ضعف فرهنگی، دانسته یا ندانسته، تفکر زیربنائی «اصلاح از بالا» باشد. یعنی در هر دوره ای، نگاه روشنفکران به جای جذب و جلب حمایت مردمی، به حکومت ها و سهم خواهی از قدرت مرکزی بوده تا از آن طریق، تغییر و یا اصلاحات مدنظر خود را بر جامعه تحمیل نمایند که علی رغم هزینه های گزاف، تا کنون، چه با تغییر حکومت ها و چه با جریان های اصلاح طلبی چنین چیزی محقق نشده، سیر تاریخی گردش قدرت در ایران، همواره ساز و کار غیر دمکراتیک داشته است. زیرا هر گروهی که خود را نجات بخش بداند، مستبد آینده است و شرایط اجتماعی بسترساز چنین فضائی بوده است.

جای دوری نرویم، در همین زمان خودمان، اصولگرایان با تنگ نظری و بستن فضا، زندگی را بر مردم حرام کردند و اصلاح طلبان هم که اندک امیدی به آنها بود با کسب جایگاه های قدرت در دوره ی اول اصلاحات چنان باندبازی و رانت خواری رواج یافت که خود معضلی شدند برای اصلاح (کافی است زندگی بسیاری از نمایندگان آن دوره ی مجلس در قبل و بعد نمایندگی شان را بررسی کنید) برای توجیه خودشان چنین استدلال می کردند چون می خواهیم با مافیای قدرت که بازار را قبضه دارند، رقابت کنیم باید بنیه اقتصادی مان را قوی نمائیم و به همین راحتی دستان شان به فساد آلوده شد و شخصیت شان مغرور و وضعیت ایران هر روز بدتر از دیروز. میزان فعالیت احزاب که انتخابات به انتخابات پیدای شان می شود مؤید آن است که مردم فقط ابزارند برای کسب قدرت و این پرسش همواره بی پاسخ: در بقیه ی زمان ها مردم چه می شوند؟!

می دانیم در انتخابات هزینه را حکومت تأمین می کند و در اعتراضات، هزینه را مردم و این روشنفکران هستند که از پشت حرکت می کنند و به یک دفعه خیز بر می دارند تا فرمان را بدست بگیرند. البته که کار بدی نمی کنند آنها هم باید در چنین زمان هائی نقش خود را ایفا نمایند. اما نکته آنجاست که نمی توان نیروی اصلی و پیشران هر جریانی را نادیده گرفت و به راحتی به آن جهت داد و اهداف خود را بر آن نشاند. انتخابات جز مناسک سیاسی حاکمیت است، قطعا برای آن برنامه دارد، دیگران هرچه صغرا، کبرا کنند، باز هم بازی از پیش تعیین شده است؛ هرچند نقش احتمالات را نمی شود نادیده گرفت، اما خردمند بنای کار را بر احتمال نمی گذارد.

در شورش انقلابی یا اعتراضات خیابانی که از خشم سرریز شده ی مردم نیرو می گیرد و برنامه ریزی شده نیست هر اتفاقی متصور است و چون بحبوحه ی درگیری زمان مناسبی برای یادگیری و تربیت پذیری نمی باشد و همچنین مردم ناراضی گوش شان بدهکار حرف کسی نیست، نمی توان چندان هدفمند عمل کرد. چه جریان انتخابات و چه اعتراضات خیابانی زمانی می تواند به ثمر بنشیند که از قبل برای آن برنامه داشت و فرمان و کنترل جریان را از آغاز در دست گرفت و همواره در صحنه بود و برای پیشرفت و تغییر تلاش کرد، نه سینه چاک قدرت بود و در مواقع خاص و سر بزنکاه ها پرچم خود را علم نمود.

بنابراین جدا از راه های آزموده شده، این راه هم وجود دارد، گرچه راه سختی است اما ارزش امتحان کردن دارد: « از خود آغاز کردن و ایجاد جریان آگاهی» که نیازمند ارتباط، شبکه سازی، ایجاد نهادهای مدنی و تکیه بر قدرت واقعی یعنی قدرت مردم، می باشد. وقتی نمی توانیم حاکمیت را وادار به تغییر کنیم، با پذیرش واقعیت، تلاش برای بهترین خود بودن و با گفتگو، کنشگری و مطالبه گری مداوم، عاری از دشمنی با رویکرد خشونت پرهیزی، در هر شرایطی خواسته های خود را در چارچوب قوانین موجود، پیگیری کردن و آن قدر صبور و مقاوم بودن تا هر ناممکنی، ممکن شود.

هفتم تیرماه یک هزار و چهارصد و سه

🔹🔹🔹
حسین سلامی کنشگر صنفی معلمان – منبع: شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=244743 لينک کوتاه

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نادر
نادر
3 روز قبل

البته خوب و مفید هست که هر انسانى، از رویاها و توهم هاى خود بگوید و بنویسد. ولى جه مفیدتر میشد تا نویسنده دچار اغتشاس فکرى نمیشد و اول خود فکر میکرد که چه میخواهد بگوید، یک کمى حلاجى میکرد و بعد مینوشت. تیتر مقاله درباره روشنفکران دنباله رو هست ولى بمحص شروع مطلب تمامى روشنفکران را یک کاسه کرده و به آنها میتازد.مطمئن هستم نویسنده حتى نیمى از روشنفکران را نمیشناسد و مهم تر از آن بنا به نوشته خود، ابدن آگاهى و دانشى درباره روشنفکر و معنى و عملکرد او ندارد. بنا به نوشته خود نویسنده، از متوهم هاى اصلاح طلب بوده و بجاى نقد عملکرد خود به دیگرانى که انها را نمیشناسد حمله میکند و در خاتمه براى نشان دادن امتداد تفکر اسلاح طلبى از رویکر خشونت پرهیزى مینویسد بدون اینکه مشخص کند که چه نیروئى خشونت گرا هست و در مقابل آنها جه باید کرد؟ امیداست که “دولا شدن تا کمر” در مقابل آنها تجویز نمیشود

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x