حدود ده و نیم یازده شب انتخابات بیرمق ۱۴۰۰، در راستای آخرین تلاش برای فریب مردم و سوءاستفاده از آنان، شایعهای ناگهانی از سوی رسانههای حکومتی، فضای توییتر و سایر پلتفورمهای اجتماعی را در مقیاسی گسترده در نوردید؛ که “همتی”-نماینده اصلاحطلبان- با آراء بالا در جایگاه دوم قرار گرفته! و احتمالا انتخابات ریاست جمهوری به مرحله دوم کشیده خواهد شد.
در حالیکه طبق اعلام رسمی مجموع رای سه نامزد بازنده حدود یک سوم نامزد برنده بود و نظام اساسا تصمیمی برای بردن انتخابات به مرحله دوم نداشت.
ترفندی که بخش دوم آن با تمدید زمان انتخابات تا دو نیمه شب -به عنوان نمادی از اشتیاق مردم و فرصت برای تغییر نتیجه- اجرا شد.
که مشخص شدن مشارکت زیر ۵۰ درصدی در این انتخابات -آن هم طبق اعلام رسمی که یعنی در عمل بسیار کمتر هم بوده است- از دروغین بودن آن هم پرده برداشت.
نهایتا هم معلوم شد هر دو مورد تکلیفی بوده که هسته سخت قدرت برای اجرا خصوصا توسط اصلاحطلبان وفادار خود، در نظر گرفته بود.
ترفندی که البته با توجه به گذر مردم از دو گانه اصولگرایی و اصلاحطلبی و باز شدن مشت هر دو گروه نزد آنان در شناخت اولویت اصلیشان – تداوم نشستن بر خان غارت انقلاب و سهمخواهی بیشتر از آن با متد اعلام بیعت مکرر به هسته سخت قدرت- ناکام مانده، شکست سختی خورد.
حالا هم با تایید صلاحیت پزشکیان، اصلاحطلبان حکومتی با تزریق ذوقزدگی مصنوعی و بدون قرینه به فضای رسانهای، گویا در حال اجرای همان فصل جزوهی شبِ شبهانتخابات ۱۴۰۰ حاکمیت هستند که با اندکی جرح و تعدیل برای اجرا بار دیگر به آنها ابلاغ شده است.
در حالیکه نه جایگاه ریاست جمهوری در ساختار صلبی و توتالیتر فعلی میتواند منشا اقدامی باشد و نه اساسا فرصتی برای انتخاب است و چنانکه صدر حکومت به روشنی اعلام نمود تنها قرار است رئیس جمهوری [مطیع اوامر و امربر بیت]-حذف به قرینه معنوی!- ” تعیین” گردد.
مقاله و گفتارهای اخیر راهگشایانی! چون قوچانی، عبدی، زیدآبادی و سایر پیادهنظام اصلاحطلبان حکومتی در ترسیم فضای فانتزی آزادی! و تحقق دمکراسی اصیل! در کشور، در کنار شرح سودای موفقیت و رفتن به دوره دوم، آن هم صرفا به خاطر تایید یک کاندیدا – که نه انتخاب اول که اولویت سوم خود اصلاحطلبان بوده- را هم باید در همین راستا دید و منتظر چنین شِشاندازهای -همان مترادف ژانگولر- مشابهی از آن، با تیراژ بالا طی روزهای آینده بود.
حالا که صحبتش شد علاوه بر ترفند بالا در روزهای آینده باید منتظر افاضات اصلاحطلبان و اعتدالگرایان حکومتی درجه دو، در فضای رسانهای، با الگوی “باینکه-ولی” هم، در مقیاس وسیع باشیم: مثلا اینطور که در تاکسی، مترو، اتوبوس و …یا با پیام ،خیلی اتفاقی! افرادی به سراغ آنها آمده و بیمقدمه چیزی بدین مضمون گفتهاند: “با اینکه” خودم با نظام مخالفم” یا “با اینکه” تا حالا در هیچ انتخاباتی شرکت نکردهام ، “ولی” این بار خیلی فرق میکند و حتما به پزشکیان رای خواهم داد.
اینها کمی قدیمیتر و اندکی به روز نشده هستند و هنوز از روی جزوهی قدیمی جنگ نرم که نظام برای مقابله با جنبش سبز به آنها ابلاغ نموده بود کار میکنند که در آن روی فصل ( “با اینکه” خودم به موسوی رای دادم یا “با اینکه” خودم انتقاداتی جدی! به نظام دارم، “ولی” اینها اغتشاشگرند یا جنبش سبز کار جاسوسان موساد و/یا سیا است) خیلی تاکید شده بود!
نکته قابل توجه اینکه این موج داخلی معمولا یک عقبه خارجی بین اپوزیسیون هم دارد که دانسته یا نادانسته نقش بلندگو و رلهی مقوی آنها در فضای خارجی را بازی میکنند.
اما ای کاش اصلاحطلبان حکومتی و تمام حامیان داخلی و خارجی آنان به جای تمام این موجسازیها و صرف این مقدار انرژی و تمرکز بر فرایندی که از انتخابات تنها نام آن را حمایل میکند، فقط به این دو سوال سادهی بهم پیوسته در پیشگاه مردم پاسخ میدادند:
-آیا رئیسجمهور را دارای نقشی در سیاستهای کلان نظام و در راس آن آشتیملی داخلی و تنشزدایی بینالمللی میدانند؟ (در حالیکه براساس قانون اساسی چنین به نظر نمیرسد و رئیس جمهور نه در این موارد کلان که حتی اختیار انتخاب تمام اعضای کابینه خود را هم ندارد)
-و اگر بله! چه تضمینی میدهند که بسان رسم مالوف خود در ۷۶، ۸۰، ۹۲ و ۹۶ ،با پیشانداختن بهانهی همیشگی “نمیگذارند کار کنیم” و “رئیسجمهور که کارهای نیست و در حد تدارکاتچی است” همه چیز را را رها نکرده، صرفا به سراغ تجارتهای خود و بهره برداری از مواهب قدرت نروند و دست مردم را در پوست گردو نگذارند؟!