روزنامه اومانیته در سرمقاله روز ۱۷ می خود تحت عنوان «آتش بس» به سرکوب آزادی های اساسی تحت بهانه ی «یهودی ستیزی» در این کشور و قدرت گیری راست در سایه آن پرداخته است.
باد بدی در کشور ما [فرانسه] میوزد. در هفتههای اخیر، حملات علیه آزادی بیان، آزادیهای عمومی و هر چیزی که در جهت قدرت یا جناح راست افراطی نباشد، شدت گرفته است.
وقتی دانشجویان دانشگاه علوم سیاسی برای صلح تظاهرات میکنند و جنایات جنگی در غزه را محکوم میکنند، نخستوزیر به دانشگاه می رود و به هیئت مدیره فشار می آورد تا هر چه زودتر این اعتراض سیاسی را خاموش کند. از آن زمان تاکنون، نیروهای پلیس چندین بار در داخل دانشگاهها، که قبلاً مکانهای حفاظت شده از سرکوب شناخته میشدند، دخالت کردهاند. دانشجویان، همانند میلیونها نفر قبل از آنها، صرفاً یک نظر را بیان میکنند. اما در برنامههای تلویزیونی، از این حرکت به عنوان ظهور دوباره یهودستیزی بهرهبرداری سیاسی و توطئهای علیه اسرائیل معرفی میشود.
یک روز، یک سندیکالیست CGT به خاطر پخش یک تراکت در مورد حملات ۷ اکتبر به یک سال حبس تعلیقی محکوم میشود. روز دیگر، جلسات عمومی اپوزیسیون در وسط کمپین انتخاباتی ممنوع میشود و رئیس یک گروه در مجلس ملی در اقدامی بی سابقه به اتهام «تجلیل از تروریسم» به پلیس احضار میشود. همچنین، کمدین گیوم موریک، علیرغم تبرئه توسط دادگاه، بار دیگر به دلیل یک جوک که به مزاج مدیریت رادیویی که او را استخدام کرده، خوش نیامده، مجازات میشود و خطر اخراج او را تهدید می کند. این اصرار بر کنترل رسانههای عمومی به منظور حذف هر صدای مخالف تا کجا پیش خواهد رفت؟
همه فعالیتهای مرتبط با جناح چپ به شکلی جنایتکارانه معرفی میشوند. جناح چپ به عنوان یک دشمن داخلی جدید شناخته شده است. حمایت بیقید و شرط از اسرائیل، حتی با وجود جنایاتی که انجام می دهد، همراه با سیاستهای جناح راست و تسلط سرمایه داران بر رسانهها، به یک ترکیب خطرناک تبدیل شده که منجر به اتفاقات وحشتناک در تاریخ میشود.
این سیاست ها در وهله اول باعث بیاثر شدن مبارزه برای صلح از طریق بیاعتبار کردن آن میشود. در این فرایند، هزاران قربانی فلسطینی و گروگانهای اسرائیلی حماس نادیده گرفته میشوند و روند صلح به خطر میافتد. اما همچنین مبارزه با یهودی ستیزی نیز ضربه میخورد. زیرا با تکرار مداوم اتهام یهودی ستیزی در همهجا، دیگر آن را در جایی که واقعاً هست، نمیبینیم. وضعیت به حدی عجیب و ناعادلانه شده که حتی از فردی مانند خانم لوپن، که حزبی با تاریخچهای مرتبط با نازیها را رهبری کرده است، پرسیده میشود که آیا بخشی از جناح چپ یهودی ستیز است؟ به همین ترتیب، در وسط پاریس، ۸۰۰ فعال نئوفاشیست مرگ یک یهودی ستیز علنی را گرامی میدارند بدون اینکه این مسئله برای کسانی که ماههاست چپ را متهم میکنند، ناراحتی ایجاد کند. باید در مورد صداقت این ادعای آن ها تردید کرد.
با نادیده گرفتن جنبههای سیاسی این درگیری و ناتوانی در تفکیک حق موجودیت اسرائیل از سیاستهای جنایتکارانهای که در حال حاضر دنبال میشود، و همچنین با توجیه نقض قوانین بینالمللی، در واقع مشروعیت اسرائیل را تضعیف میکنیم و این سوءتفاهم را تقویت میکنیم که همه یهودیان در جنایات اسرائیل همدست هستند.
حملات متعدد به آزادیهای عمومی و جنایی کردن فعالیت فعالان، فقط جناح راست افراطی را تقویت میکند، در صورتی که اصلاً نیازی به این تقویت ندارد. در این بین، اردوگاه ریاست جمهوری با نوعی بدبینی همیشگی، در حال برنامهریزی دوئلی با حزب جبهه ملی است و با این کار امکان شکست خود به دست خود را فراهم می کند.
باید اضافه کرد افزایش تنشها و بحثهای هیجانی در شبکههای اجتماعی نیز به این فضای مسموم حتی در میان جناح چپ، دامن میزند. اکنون زمان آن است که همه دموکراتها با همکاری یکدیگر این روند نگرانکننده را که به خوبی میدانیم به کجا منجر میشود، معکوس کنند.
رئیس اداره کشاورزی گیلان با تغییر کاربری زمینی که یکی از سرداران داشت (حالاازکجا بدست آورده بود بماند). مخالفت کرد. سردار مشت روی میزش کوبید و گفت ترا برمیدارم کسی را بجایت میگذارم که امضا کند واین کار را هم کرد.
حالا شده نقل نتانیاهو و رئیس سازمان ملل و اینک رای دادگاه لاهه که دولت اسرائیل را متهم به نسل کشی کرده.البته باز جانب احتیاط را گرفته و کنارش حماس را هم محکوم کرده.
وقتی رای دادگاه را به نتانیاهو نشان دادند پوزخندی زده و همان حرف آن سردار را زده.
دنیا واقعا خر تو خر شده.