جهان در ماههای آینده شاهد بسط هرچه بیشتر درگیریهای خاورمیانه به سپهر بین المللی خواهد بود که آغازگر آن آفریقای جنوبی با ارائهی شکایتنامه ” نسلکشی” علیه اسرائیل به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه بوده و تا بحال در این عرصه نیز بر بیآبروئی اسرائیل و انزوای هرچه بیشتر آن افزوده است. ولی اسرائیل و آمریکا ساکت نمانده و با بهانهی ادامهی مبارزه با حماس کل جنبش فلسطین را نشانه رفته تا بتوانند اندکی از قدرقدرتی پیش از ۷ اکتبر خود را باز پس بگیرند. گمان نمیرود موفق به این کار شوند. انگیزهی نوشتن این متن کوتاه صرفاً طرح بحث و جلب توجه خوانندگان که عمدتاً در طیف نگاههای مترقی و چپ هستند به اهمیت شناخت از قوانین بینالملل و زمینههای استفاده از آنان برای مقابله با نیروهای قدرتمندی مانند آمریکا، اروپا و اسرائیل. عرصهای که تا بحال کمتر به آن پرداخته شده. به این امید که تحقیقهای بیشتری در مورد این مهم انجام گیرد.
I: آیا حماس یک جریان “رهاییبخش” است؟
بر اساس قطعنامه ۳۸/۱۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد “حق مردم برای تعیین سرنوشت” که بیان می کند: «تأکید بر مشروعیت مبارزهی مردم برای استقلال، تمامیت ارضی، وحدت ملی و رهایی از سلطه استعمار، آپارتاید و اشغال خارجی با تمام ابزارهای موجود، از جمله مبارزه مسلحانه» (https://www.un.org/unispal/document/auto-insert-184195)، مبارزهی همه فلسطینیها (هنرمندان، گروههای زنان، نویسندگان، روشنفکران، …)، سازمانها (آزادیبخش فلسطین، حماس، جبههی خلق برای آزادی فلسطین و….) و “دولتهای اداری” (“مقامات خودگردان فلسطین” در کرانه باختری و حماس در نوار غزه) همگی در این مجموعهی ” مبارزهی مردم برای استقلال…” برای آزادی سرزمین های اشغالی از اشغالگر، قرار می گیرند -آزادکنندگان سرزمینشان از دست اشغالگران. فلسطینیها در این مبارزه تنها نبوده و نیستند: مبارزهی یهودیان علیه رومیها، مردم بومی در برابر اشغالگران اروپایی، آسیائی و آمریکائی از سیاهان آفریقای جنوبی علیه مهاجران اروپایی گرفته تا مقاومت الجزیره در برابر اشغال فرانسه، ویتنامیها در برابر اشغال ژاپنیها و آمریکائیها، ایرلندیها در برابر انگلستان، بومیان قارهی “آمریکا” علیه اشغالگران اروپائی، اوکراینیها در برابر روسیه تا جنبشهای مقاومت فرانسویها (پارتیزانها) و سایر کشورهای اروپایی در دوران اشغال نازیها و…..
II: آیا حماس یک جریان “تروریستی” است؟
به گزارش “دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر (حقوق بشر سازمان ملل) “OHCHR:
«…هیچ تعریف استانداردی از تروریسم وجود ندارد. در نبود تعریف مورد توافق بین المللی از اقدامات تروریستی، کمیساریای عالی حقوق بشر از کشورها میخواهد که خود را با پایهی عناصر کلیدی عملیات تروریستی ارائه شده در قطعنامه ۱۵۶۶ (۲۰۰۴) شورای امنیت و تعریف ارائه شده توسط گزارشگران ویژه تطبیق دهند. تروریسم حداقل شامل اذیت یا اجبار مردم یا دولتها از راه تهدید یا ارتکاب خشونت، سبب مرگ، جراحات جدی یا گروگان گیری… میشود» (https://www.ohchr.org/en/terrorism).
حال آیا این تعریف شامل «…. مبارزه مردم برای استقلال، تمامیت ارضی، وحدت ملی و رهایی از سلطه استعمار، آپارتاید و اشغال خارجی با تمام ابزارهای موجود، از جمله مبارزه مسلحانه» و از جمله حماس میشود؟ پاسخ نه است! آیا این تعریف شامل کسان و یا قدرتهایی که با ارعاب یا اجبار جمعیتها یا دولتها از راه تهدید یا ارتکاب خشونت، سبب مرگ، آسیب جدی یا گروگانگیری مردم را از دستیابی به «استقلال، تمامیت ارضی، وحدت ملی و رهایی از سلطه استعمار، آپارتاید و اشغال…» باز میدارند – و در اینجا دولت اسرائیل و توانمندسازان آن- میشود؟ پاسخ آری است! شکایتنامهی ۸۵ صفحهای آفریقای جنوبی گام نخستی است در راستای محکومیت “نسل کشی” اسرائیل. درود بر آن کشور و کشورهای حامی آن.
III: آیا حملهی “طوفان الاقصی” (۷ اکتبر) به رهبری حماس و شرکت حداقل ۵ سازمان فلسطینی دیگر، یک اقدام تروریستی است؟ آیا میشود آن را محکوم کرد؟
چنانچه بر آن نباشیم که درگیری اسراییل و فلسطینیها از ۷ اکتبر شروع شده بلکه گذشتهی ۷۵ ساله داشته و مبارزهی فلسطینیها طول این سالها مبارزهی اشغالشده علیه اشغالگر حتی به شکل مسلحانه را حق مسلم (تصریح شده در قطعنامهی ملل متحد) فلسطینیها بدانیم، آن موقع چرا نمیشود حملهی ۷ اکتبر را نیز استفاده از این حق به حساب آورد؟ حال اینکه تاکتیک و شیوهها، زمانبندی، انتظارات، محاسبات درست یا نادرست، پیامدهای این عملیات (از جمله پاسخ اسرائیل) و غیره چقدر به اهداف کوتاه و درازمدت جنبش فلسطین یاری رسانده و یا لطمه رسانده امریست که شاید پس از روشن شدن تمامی شاخصهای نقشباز در این تصمیم و حمله بتوان به ارزیابی دقیقتر آن نشست.
اما، در حالیکه نمیتوان با اعتقاد به حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی نسبت به کشته شدن نزدیک به ۱۲۰۰ غیرنظامی و حتی نظامی، گروگانگیری تعدادی از شهروندان اسرائیلی و بد رفتاری با برخی از آنان در حین عمل و در اسارت، بیتفاوت نبوده، متأسف نشده و با بازماندگان و عزیزانشان ابراز همدردی نکرده و خود را در غمشان شریک ندانست، ولی به ناچار بایستی متأسفانه پذیرفت که هرگونه درگیری خشونتباری میتواند آزار و اذیت و حتی کشته شدن انسانهای غیرنظامی را هم به همراه داشته باشد. آیا میشود خود عمل (در اینجا حملهی ۷ اکتبر) را محکوم نکرد ولی آنچه که بر غیرنظامیان اسرائیل گذشت “جنایت جنگی” به حساب آورده و آن را محکوم کرد؟ پاسخ آری است. برای این هم حقوق بینالمللی شرایطی تعیین کرده: با اتکاء به مدارک موثق بایستی بتوان ثابت کرد که در این حمله آنچه بر غیرنظامیان گذشته: ۱- به عمد بوده، ۲- وسعت آن به تناسب بوده و ۳- خود گروههای درگیر (و نه افرادی به نام آنها) مرتکب این اعمال شدهاند. در مورد واقعهی ۷ اکتبر هیچیک از موارد بالا تا بحال بطور حقوقی ثابت نشده است.
۱۹ ژانویه ۲۰۲۴
حمایت بی قید و شرط ایالات متحده از دولت نتانیاهو در این جنگ و بیان اینکه اعمال جنگی اسرائیل را نمی توان نسل کشی توصیف کرد در واقع به معنای همدستی آشکار دولت امریکا در این جنایات جنگی و نسل کشی علیه مردم فلسطین است.
دادگاه لاهه فرصتی است تا نسل کشی دولت اسرائیل با حمایت سرمایه جهانی به سرکردگی ایالات متحده و بربریت نظام جهانی سرمایەداری که پشت عبارات زیبای “دمکراسی” و “حقوق بشر” خود را پنهان کرده است برای افکار عمومی جهان بیشتر افشا گردد. آنچه مسلم است اینست که برای پایان دادن به نسل کشی در غزه و جنایات جنگی دولت اسرائیل، نباید به دولتها، و هیچکدام از قطب های سرمایەداری امید بست، بلکه جنبش جهانی ضد جنگ و نسل کشی دولت اسرائیل باید با نیرویی بزرگتر به میدان آید و بیش از پیش به کارخانه ها، مراکز صنعتی و بندرگاەها راه یابد.
چرا راه دو ر برویم ؟
در مبارزات چند دهه ای مردم ایران برای رسیدن به آزادی و استقلال و علیه ارتجاع واستبداد رژیم پهلوی که با کودتای سیا و آمریکا و انگلیس بقدرت رسیده بودند جریانات مختلفی فعالیت می کردند. آیا رزمندگان سچفخا و مجاهدین اولیه وبعدها مجاهدین (م.ل) و سایر سازمانهای چپ و…. را که آرمانهای والایی داشتند میتوان با جریانات ارتجاعی و فاشیستی مذهبی مانند فداییان اسلام و هیئت موتلفه اسلامی (نواب صفوی؛حاج مهدی عراقی ها؛ لاجوردیها؛مفتح؛ عسگراولادیها؛ رفیقدوست ها؛ سرحدی زاده و….) که بعد از به قدرت رسیدن؛ قلم مطبوعات را شکسته ؛احزاب را سرکوب و کشتارهای بی سابقه ده ها هزار نفری در سراسر کشور به راه انداختند به یک چشم نگریست؟
آیا تضمینی وجود دارد که جریانی ارتجاعی و مشکوک که با پول دولتهای ارتجاعی خارجی مانند قطر؛ ترکیه؛ ج.ا و … بنیان گرفته همان بر سر مردم فلسطین نیاورد که دارودسته خمینی بر مبارزات مردم ایران آورد .حساب حماس از مردم زحمتکش و آواره فلسطین جداست .